سقط جنین در ایران: واقعیت‌ها، چرایی‌ها و پیامدها

سقط جنین تصمیمی است که تنها زنان باید برای آن تصمیم بگیرند

باید شرایطی را فراهم آورد که اگر زنانی به هر دلیل تصمیم به سقط جنین گرفتند، از مخاطرات آن، به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روحی کاسته شود - عکس از رسانه‌ها

باقر لاریجانی، مشاور وزیر بهداشت، می‌گوید: «سالانه بیش از ۴۵۰ هزار سقط جنین قانونی و غیرقانونی در کشور داریم.» (فارس ۱۷ بهمن ۱۳۹۸) اگر این رقم نزدیک به واقعیت باشد (که البته حداقل را بیان می‌کند) باید دید که این پدیده اجتماعی در ایران چه نکاتی را در مورد جامعه و سیاست‌های اجتماعی دولت به ما می‌گوید. همچنین، باید دید که علت این رقم بسیار زیاد چیست و این پدیده چه پیامدهایی برای زنان ایرانی به بار آورده است و خواهد آورد. 

واقعیت‌ها

بر اساس هرم سنی جمعیت در ایران، از تعداد حدود ۴۱.۵ میلیون جمعیت زنان در سال ۱۳۹۸، آنها که در سن قابلیت بارداری هستند (میان ۱۵ تا ۵۰ سال) حدود ۲۳ میلیون نفرند.  این رقم بر اساس تغییراتی اندک در آمارهای سرشماری سال ۱۳۹۵ به دست می‌آید. بر اساس آن آمارها جمعیت زنان ۳۹.۵ میلیون نفر بود که ۱۷.۵ میلیون نفر در گروه سنی فوق قرار ندارند و ۲۲ میلیون نفر در آن جمعیت قرار می‌گیرند. با در نظر گرفتن افزایش حدود سه میلیون نفری جمعیت در سه سال اخیر، به صورت تخمینی می‌توان گفت شمار زنان در سن بارداری حدود ۲۳ میلیون نفر است. 

اگر رقم متوسط سقط جنین‌ها در دهه گذشته را سالانه حدود ۳۰۰ هزار نفر در نظر بگیریم (که دور از واقعیت نیست) در ده سال گذشته حدود ۳ میلیون سقط جنین انجام گرفته است. با فرض متوسط ۱۵۰ هزار نفر در دو دهه قبل از آن، می‌توان رقم سقط جنین در دو دهه هفتاد و هشتاد را حدود ۳ میلیون تخمین زد (آمارهای تخمینی وزرات بهداشت در دهه هفتاد حدود ۱۰۰ هزار و در دهه هشتاد حدود ۲۰۰ هزار بود.) بدین ترتیب، از زنان ۱۵ تا ۵۰ ساله امروز حدود ۶ میلیون نفر سقط جنین را تجربه کرده‌اند. آمار سقط جنین زنان بالاتر از پنجاه را در این بحث لحاظ نکرده‌ام، چون پیش از دهه هفتاد، ارقام مربوطه بسیار پایین بوده است. با توجه به این که اکثر زنان در طول عمر خود تنها یک بار سقط جنین می‌کنند (از این تجربه درس گرفته و به روش‌های پیشگیری مطمئن‌تری روی می‌آورند) می‌توان تخمین زد که از هر ۴ زن گروه سنی ۱۵ تا ۵۰ سال امروز، یک زن این تجربه دشوار را پشت سر گذاشته است. 

چرایی‌ها

شمار بالای زنان ایرانی که سقط جنین را تجربه کرده‌اند، دلایل متفاوتی دارد؛ از جمله:

۱. بارداری در شرایط تجرد و قبل از ازدواج در ایران، که وضع حمل و تبدیل شدن به مادر مجرد (با احتمال نادر گرفتن مسئولیت قانونی فرزند) بسیار دشوار است، و چون اکثر خانواده‌ها چنین چیزی را پذیرا نمی‌شوند و همه قوانین علیه آن هستند، به سقط جنین می‌انجامد. فرارفتن جوانان امروز ایرانی از شریعت و سنت‌های قدیمی خانوادگی، موجب آمیزش آزاد جنسی نسبتا شایع در میان جوانان ایرانی شده است. موضوع اثبات باکرگی به تدریج از پیش‌شرط‌های ازدواج حذف می‌شود، و امکان ترمیم کردن بکارت نیز آمیزش جنسی را به یک گزینه کم‌هزینه تبدیل کرده است. با آمیزش آزاد جنسی در میان جوانان، طبعا تعداد بارداری‌های ناخواسته نیز افزایش می‌یابد، و به تبع آن، سقط جنین. زنان ایرانی نیز با اشتغال حدود ۱۳ تا ۱۸ درصد (بنا به آمارهای متفاوت) و درآمدهای بسیار کمتر از مردان، حتی برای کار مساوی، از لحاظ مالی نیز در بسیاری از موارد در شرایطی نیستند که بتوانند بار مالی حفظ فرزند را بدون حضور پدر در خانواده، یعنی گذرانِ زندگی مستقل همراه با مسئولیت فرزند را بر عهده بگیرند.

۲. در چارچوب خانواده امروز، بارداری اتفاقی و برنامه‌ریزی نشده برای اکثر ایرانیان قابل پذیرش نیست، چون افزایش تعداد فرزندان هزینه‌ها را چنان بالا می‌برد که خانواده‌ها نمی‌توانند از پس آن بربیایند. به علاوه،  تعداد افراد خانوارها در ایران به حدود ۳.۳ نفر رسیده است (۵.۱ در سال ۱۳۶۵). معنای این رقم این است که بخش بزرگی از خانواده‌های ایرانی (۳۳ درصد) اکثرا  دارای یک فرزند هستند. سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که خانوار‌های دارای سه نفر جمعیت ۲۵.۵ درصد، خانوار‌های با چهار نفر جمعیت ۲۷.۶ درصد و خانوار‌های با دو نفر جمعیت، ۱۷.۳درصد خانوار‌های ایرانی را به خود اختصاص داده‌اند. بدین ترتیب، اکثر بارداری‌های برنامه‌ریزی ناشده به سرعت به سقط جنین منجر می‌شود.     

۳. بر اساس سیاست‌های جمعیتی علی خامنه‌ای که می‌خواهد جمعیت کشور را برای ارضای جاه طلبی‌های منطقه‌ای و تبدیل شدن به ابرقدرت، دو برابر سازد، مجموعه تسهیلات پیشگیری که پیش از آن توسط خانه‌های بهداشت به رایگان در اختیار همه زنان قرار داده می‌شد، (از سال ۱۳۹۲) قطع شده است. قرص‌های جلوگیری به زنانی خاص (دارای سه یا چهار فرزند یا بالای ۳۵ سال) و با محدودیت بسیار عرضه می‌شود. بدون ابزارهای پیشگیری موثر، احتمال بارداری ناخواسته افزایش می‌یابد و این امر نیز به سقط جنین می‌انجامد. در دانشگاه‌های ایران، بر خلاف بسیاری از دانشگاه‌ها در کشورهای غربی، وسایل پیشگیری مجانی توزیع نمی‌شود تا دانشجویان از بارداری ناخواسته در امان بمانند. قرص‌های «صبح روز بعد» (در ایران معروف به قرص‌ها اورژانسی) نیز از سوی بیمه یا خانه‌های بهداشت در اختیار زنان گذاشته نمی‌شود.  

پیامدها

سقط چنین در ایران با چالش‌های بی‌شماری روبه‌روست. این اقدام برای اکثر زنان ایرانی دارای مشکلات قانونی و مذهبی است؛ از جمله پرداخت دیه و قصاص (اکثر فقهای شیعه سقط جنین تا ۴.۵ ماهگی را قتل نفس تلقی نمی‌کنند.) البته، حق بودن سقط جنین از مخاطرات آن نمی‌کاهد.

اولین مخاطره سقط جنین در ایران، انجام آن به صورت غیر‌قانونی و توسط افراد نامتخصص در شرایط غیر‌بهداشتی است. به علت غیر‌قانونی بودن سقط جنین جز مواردی که جنبه درمانی دارد، این کار اکثرا مخفیانه انجام می‌شود که مخاطرات را افزایش می‌دهد، و در صورت صدمه، امکان پیگیری قانونی وجود ندارد. ما نمی‌دانیم چه تعداد از زنان ایرانی در این شرایط و بدون ابزارها و تخصص‌های مدرن پزشکی جان خود یا توان بارداری مجدد را از دست می‌دهند. می‌دانیم که در شهرهای کوچک و روستاها و مناطق فقیر حاشیه شهری، احتمال وقوع این خطرات بسیار بالاتر از شهرهای بزرگ و مناطق مرفه‌تر است. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مخاطره دوم، صدمات جسمی حتی در صورت انجام آن در شرایط ایده‌ال پزشکی است. سقط جنین، می‌تواند امکان انداختن فرزند در شرایط بارداری مجدد را نیز افزایش دهد. مخاطره سوم، صدمات روحی و روانی، به خصوص برای زنانی است که در زمان سقط جنین، دوست‌پسر یا همسر آن‌‌ها در کنارشان حضور ندارند. در زنانی که سقط جنین داشته‌اند، احتمال می‌رود نرخ افسردگی و اضطراب و پیامدهای آن افزایش یابد. ممکن است این صدمات حتی برای دهه‌ها بر روح  و روان آن زنان تاثیر بگذارد.

 همچنین، سقط جنین بعد از چهارماهگی از لحاظ عاطفی برای زنان دشوارتر می‌شود. سقط فرزند در ماه آخر یا حتی در روزهای آخر پیش از اقدام،  ممکن است برای بسیاری از مادران به قتل شبیه تر باشد تا سقط جنین. البته سقط جنین حتی تا روز وضع حمل اگر در شرایطی انجام گیرد که جان مادر در خطر است یا جنین با زنای محارم شکل گرفته باشد مشروعیت می‌یابد. و مخاطره‌ چهارم، برخوردهای منفی اعضای خانواده‌های سنتی‌تر به دلیل تابو بودن سقط جنین در برخی مناطق و محلات است. 


سقط جنین تصمیمی است که تنها زنان باید برای آن تصمیم بگیرند. متاسفانه سیاست‌های جمعیتی جمهوری اسلامی ایران و کاستی‌ها و مشکلات مرتبط با تصمیم‌گیری زنان در تشکیل نوع خانواده مورد نظرشان، و نیز محدودیت‌های اقتصادی‌ای که بر آنان تحمیل می‌شود، شرایطی را به وجود آورده است که زنان ایرانی در ابعاد گسترده مجبور به تن دادن به تصمیم‌گیری در این مورد در شرایطی به‌غایت نامطلوب با عواقبی اغلب ناگوار می‌شوند. اما باید شرایطی را فراهم آورد که اگر زنانی به هر دلیل تصمیم به سقط جنین گرفتند، از مخاطرات آن، به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روحی کاسته شود و هیچ عامل دیگری نباید بار وهزینه چنین تصمیم‌گیری دشواری را برای زنان افزایش دهد. 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه