فقط ۲۱ درصد از تهرانی‌ها خود را ملزم به شرکت در انتخابات می‌دانند

نزدیکان به حاکمیت خود را برای انتخابات آماده می‌کنند

در حالی به انتخابات مجلس نزدیک می‌شویم که فضای افکار عمومی به هیچ وجه از برگزاری انتخابات حمایت نمی‌کند. داغ کشتار آبان‌ماه و شلیک سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری، خشم و ناامیدی عمیقی در جامعه ایجاد کرده است. در کنار این موضوعات، ناکارآمدی ساختار اداری نظام حاکم و شکست اصلاحات، امید به بهبود را نیز در میان عامه مردم از بین برده است. به‌رغم این موضوع، همچنان گروهی از نزدیکان به حاکمیت هستند که بی‌تفاوت به این مسائل، خود را برای انتخابات آماده می‌کنند. این افراد، که اکثرا بخشی از دایره خودی‌ها محسوب می‌شوند، برای رشد در ساختار الیگارشی، وارد کنکور شده‌اند. کنکوری که ناظر آن شورای نگهبان است و پیروز آن، به هسته مرکزی قدرت و ثروت نزدیک‌تر خواهد شد.

با توجه به اینکه افکار عمومی نسبت به فساد نظام‌مند حساس شده، گروهی از تندروهای نزدیک به حاکمیت شروع به افشای اموال خود کرده‌اند. این ماجرا با سئوال یک فرد در توییتر آغاز شد و وحید یامین‌پور، مجری برنامه «جهان آرا»، با انتشار دارایی‌های خود، سعی کرد به اصطلاح، شفافیت مالی نشان دهد.

انتشار این فهرست بلافاصله با واکنش‌های متفاوتی مواجه شد. عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان، که وابسته به سپاه پاسداران است، از این اقدام حمایت کرد.

اما این تازه شروع ماجرا بود. اولین سئوالی که به ذهن متبادر می‌شود این است که چطور فردی در ۳۹ سالگی و در حالی که فقط شغل‌های دولتی داشته و مدعی است هیچ دارایی پیشین دیگری هم نداشته، دارای چنین زندگی راحت و بی دغدغه‌ای است. در شرایطی که بیش از ۶۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند، مجموع دارایی‌های یامین‌پور او را در طبقه بالای جامعه به لحاظ اقتصادی می‌نشاند. با توجه به اینکه او هیچ‌گاه تجارت نکرده است، رسیدن به این سطح از زندگی - آن هم با شغل دولتی - محال به نظر می‌رسد. کارمندان دولت به خوبی می‌دانند که عملا ممکن نیست با شغل دولتی و به شکل عادی، کسی بتواند خانه چند میلیاردی و اتومبیل جدید داشته باشد.

با توجه به آمار منتشرشده، اگر کسی بتواند ماهی ۵ میلیون تومان پس انداز کند، دست کم به بیش از ۲۵ سال برای خرید چنین خانه‌ای زمان نیاز دارد. اما بحث‌برانگیزترین قسمت ماجرا، ادعای ۱۵۰ میلیون تومان حق‌التالیف بابت انتشار کتابش بود. عرف حق‌التالیف در صنعت نشر کتاب تنها ۱۰ درصد قیمت پشت جلد است و یامین‌پور مدعی شد با انتشار چندین باره کتابش ۱۵۰ میلیون تومان دستمزد گرفته است. این که در جامعه ایران درآمد مولف از راه فروش کتاب زیاد نیست، بحثی قطعی است.

در این روزگار دشوار برای صنعت نشر و خریدار، آثار نویسندگان مشهور و قدیمی نیز به سختی می‌تواند به چاپ چندم برسند و اتفاقا این چاپ‌های مجدد در بهترین شرایط، نیازمند حدود ۱۰ سال زمان است. چگونه یامین‌پور توانسته تعداد کثیری کتاب در یک دوره محدود زمانی بفروشد؟  البته بایستی باید یادآور شد که کتاب‌های ایشان توسط ناشران وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی و نهاد رهبری منتشر شده است. همچنین لازم به ذکر است که این سازمان‌ها به علت وابستگی به نهاد رهبری، شرایط ویژه‌ای دارند. برای مثال امکان فروش تضمینی کتاب‌ها به وزارت ارشاد به منظور تامین نیاز تمامی کتابخانه ها در سراسر کشور، یا خرید و اهدای یک عنوان خاص از کتاب در مراسم‌ خاص، این امکان را فراهم می‌کند تا عملا در همان ابتدای نشر، چند هزار نسخه از کتاب را به فروش رسانده، بدون آنکه حتی یک نفر برای خرید آن مراجعه کرده باشد. بودجه نهادهایی که خرید کتاب را تضمین می‌کنند از بیت‌المال تامین می شود.

بازخواست شفافیت مالی امری پسندیده است اما به شرطی که منجر به محاکمه مفسدان اقتصادی شود. شاید از نگاه هواداران این قبیل نمایش‌های تبلیغاتی، رانت وابستگی به نهادهای خاص، فساد مالی تلقی نشود. و تفسیر رانت خواران همان جمله معروف؛ «ما تنها سهم خود را از سفره انقلاب برداشتیم» باشد.

دیگر کاندیدای عضو جبهه پایداری که به صراحت می‌گوید کاسبی خاصی ندارد، امیر سیاح، ماهیانه ۱۶ میلیون تومان از دولت حقوق می‌گیرد. در این شرایط به وضوح مشخص است که چه کسانی و با چه زمینه فکری توانایی دسترسی به منابع اقتصادی ناشی از فروش نفت را دارند. چگونه است که سایر کارمندان دولت چنین حقوق‌و مزایایی ندارند و برخی دیگر چنین می تواند از ثروت ملی بهره مند شوند؟ 

وحید یامین‌پور فقط یک نمونه است. اعضای جبهه پایداری، که محمدتقی مصباح یزدی پدر معنوی آن است، درباره استقبال از عدم مشارکت در انتخابات و فساد مالی ید طولایی دارند. پیشتر حمیدرضا رسایی، عضو جبهه پایداری، که سابقه نمایندگی مجلس را در کارنامه خود دارد، به دلیل فساد مالی توسط سازمان بازرسی کل کشور محکوم شده بود. وی نیز از رانت نزدیکی به مصباح یزدی که رابطه خوبی با آیت‌الله خامنه‌ای دارد، بهره‌مند بود و از ساختمان اوقافی به عنوان دفتر مجله‌اش استفاده و سابقه زمین‌خواری دارد. با این وجود شاید صادقانه‌ترین جمله را رسایی گفته باشد. او معتقد بود با توجه به عدم محبوبیت آن‌ها، مشارکت پایین در انتخابات می‌تواند باعث پیروزی شود. زیرا حزب‌اللهی‌ها فقط با گوشه چشمی به کسی رای می‌دهند که ما دوست داریم. به عبارت دیگر او به خوبی می‌داند که حامیان آن‌ها کسانی هستند که قدرت تحلیل و تصمیم‌گیری ندارند و تنها یک "بله قربان گو" محسوب می‌شوند.

پدر معنوی جبهه پایداری، محمد تقی مصباح یزدی، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی است. بودجه این موسسه برای سال آینده، ۱۴ میلیارد تومان تعیین شده که البته این میزان به دلیل تحریم‌ها و کمبود بودجه بوده است. در سال‌های گذشته این موسسه بیش از ۲۸ میلیارد تومان در سال بودجه دریافت ‌کرده است.

مصباح یزدی سابقه بارها توهین و تحقیر مردم را در کارنامه خود دارد. او در آذر ۱۳۹۳، رهبر جمهوری اسلامی را فراتر از لیاقت مردم دانسته بود و در سخنانی دیگر گفته بود: «مخالفت با ولی امر مسلمین به نوعی شرک است.»

 

 محمد تقی مصباح یزدی پیشتر و در آذر ۱۳۹۲ نیز گفته بود: « ولی فقیه اگر اشتباه هم کرد، نباید بگوییم اشتباه بود.»

مواضع او درباره حقوق شهروندی نیز قابل تامل است؛ «نباید با بهانه حقوق شهروندی بگوییم بهایی، یهودی و مسلمان هیچ فرقی باهم ندارند؛ چون احکام ذمه در اسلام برای چنین مواردی بیان شده‌است. غرب از آزادی بتی ساخته که باید آن را شکست و قدم در راه صحیح گذاشت.» او همچنین اهل سنت را معتقد به دین ناحق می‌داند و معتقد است باید کتاب‌های شیعه در میان آن‌ها ترویج شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مطالب ذکر شده به خوبی نشان می‌دهد که طیف موسوم به جبهه پایداری چطور می‌اندیشد و افراد وابسته به آن از چه تفکری برخوردارند. با توجه به این دیدگاه‌ها، چندان دشوار نیست تا دریابیم که دسترسی این گروه به منابع اقتصادی چگونه ممکن شده است. رقابت‌های انتخاباتی تنها در میان گروهی جریان دارد که شامل ایدئولوژی فوق می باشند. به گزارش اصلاحات نیوز و با استناد به نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، در تهران فقط ۲۱ درصد از مردم خود را ملزم به شرکت در انتخابات می‌دانند و بیش از ۵۵ درصد مردم اعلام کرده‌اند که به سلامت انتخابات پیش رو اعتماد ندارند. همچنین بیش از ۴۲ درصد مردم معتقدند هر کس در ایران به قدرت برسد، شرایط به همین منوال خواهد بود.

به نظر می‌رسد افزایش آگاهی عمومی و رشد جامعه مدنی، امکان پیشبرد روش‌های کهنه گذشته را برای استفاده ابزاری از مردم کاهش داده است. از این رو شورای نگهبان با استفاده از نظارت استصوابی، فرصت را بگونه ای فراهم کرده تا اساسا غیر از پیروزی خودی‌ها و دسترسی نزدیکان به سفره انقلاب، گروه دیگری شانسی نداشته باشد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه