مماشات حزب سبز آلمان با جمهوری اسلامی‌

آلمان به منافع اقتصادی خود می‌اندیشد تا تغییر رژیم ایران

امید نوری پور سخنگوی روابط خارجی حزب سبزهای آلمان - عکس از محمد خدابخش- خبرگزاری مهر 

غوغا زمانی آغاز شد که پیتر بیسترون، سخنگوی روابط خارجی حزب راست آلترناتیو برای آلمان، در پارلمان سخنرانی تندی نسبت به عملکرد حزب سبزها و سیاست خارجی این کشور و کرنش آن نسبت به حاکمیت جمهوری اسلامی ‌کرد. او در این سخنرانی از معترضین آبان‌ماه علیه دیکتاتوری، سانسور و اختناق در ایران دفاع کرد. بلافاصله امید نوری پور، سخنگوی روابط خارجی حزب سبزها در پارلمان، با انتشار ویدیویی به زبان فارسی - که به ندرت انجام می‌شود، به افشاگری درباره حزب راست آلمان پرداخت و ازایرانیان خواست که حرف‌های پیتر بسترون را باور نکنند، ولی هیچ‌گونه اشاره‌ای به پشتیبانی حزب خود از معترضین آبان‌ماه نکرد.

در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که خطوط آن‌قدر مخدوش شده که سره را از ناسره نمی‌توان به درستی تشخیص داد. چند دهه است که حزب سبز و سوسیال دموکرات‌ به جای حمایت از جنبش‌های داخل کشور فقط به حمایت از اصلاح‌طلبان حکومتی بسنده کرده‌اند. اکنون که خیزش‌های اعتراضی از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب عبور کرده‌ و در کل حاکمیت را هدف قرار داده‌اند، آن‌ها همچنان از قافله این حرکات جا مانده‌اند و عملا مانند سیاست خارجی آلمان، در پی گفت‌وگو با حکومت جمهوری اسلامی‌هستند. اما چرا؟ انگیزه سیاسی آلمان - و در تصویر بزرگ‌تر، اتحادیه اروپا در مماشات با جمهوری اسلامی‌ چیست؟

پشتیبانی سبزها و سوسیال دموکرات‌ها برای چند دهه از اصلاح‌طلبان ایران

اکنون قدرت سیاسی در آلمان، در ائتلاف بزرگ بین حزب دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات‌هاست. حزب سبزها و حزب راست آلترناتیو برای آلمان، در پارلمان این کشور دارای کرسی هستند ولی در دولت حضور ندارند. در آلمان، احزاب کوچک زمانی که ۵ درصد آرا را به دست بیاورند، می‌توانند وارد پارلمان فدرال شوند. حزب سبزها در واقع حزبی مترقی است. بسیاری از اعضای اولیه آن از جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ می‌آیند. بخش تندرو این جنبش به ارتش سرخ آلمان (RAF) پیوست و بخش مسالمت‌آمیز آن حزب سبزها را تشکیل داد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این حزب اهمیت به محیط زیست و بستن نیروگاه‌های اتمی ‌را وارد مانیفست سیاسی خود کرد. در سال ۱۹۹۸، پس از ۱۶ سال که هلموت کهل، صدراعظم آلمان، از حزب دموکرات مسیحی بود، دو حزب سوسیال دموکرات و حزب سبزها با ائتلاف با یکدیگر به قدرت رسیدند. نقطه قوت حزب سبزها در این ائتلاف، فراهم آوردن شرایط برای خارجی‌ها به منظور گرفتن شهروندی آلمان بود. تا آن زمان امکان گرفتن شهروندی آلمان برای خارجی‌ها وپناهندگان تقریبا صفر بود. به این ترتیب پناهندگان با ۶ سال و خارجی‌ها با ۸ سال اقامت توانستند برای ملیت آلمانی تقاضا بدهند. اما سیاست خارجی آلمان از همان دوران در مورد ایران عمدتا در کنار اصلاح‌طلبان بود. بسیاری از ایرانیان مقیم آلمان، همواره این انتقاد را به سیاست خارجی سبزها داشته‌اند؛ چرا که شاید در دو دهه پیش بخشی از ایرانیان داخل کشور نیز نسبت به اینکه حکومت اصلاح خواهد شد، امیدی داشتند، اما امروز پس از اعتراضات ۹۶ و همچنین خیزش ۹۸ این توهم فرو ریخته است. اما حزب سبزها به جای اینکه در کنار ایرانیان و مبارزات داخل کشور بایستد، هنوز حاضر نیست قاطعانه از این اعتراضات پشتیبانی کند و به اصلاح‌طلبان داخل و گفت‌وگو با حاکمیت دل بسته‌ است.  

چرا حزب راست آلمان از معترضین آبان‌ماه حمایت می‌کند؟

حزب راست‌گرای آلترناتیو برای آلمان، در سال ۲۰۱۳ تشکیل شد و در آخرین انتخابات، در ناباوری نیروهای مترقی آلمان، توانست ۱۳ درصد آرا را به دست آورد و وارد پارلمان شود. این دو رقمی‌ شدن آرا نشان از چرخش جامعه به سوی راست نیز دارد. این حزب در شرایطی رشد کرد که دولت اجازه ورود بیش از یک میلیون خارجی را به مرزهای این کشور داد، بنابراین زمینه مناسبی برای تبلیغات ضدخارجی پیدا کرد. این حزب از راه‌اندازی نیروگاه‌های اتمی، حق نگهداری سرمایه‌گذاری در پیوند با گرمایش زمین، سختگیری و ممنوعیت سقط جنین، سختگیری در طلاق، سربازی اجباری، محدود کردن فعالیت مسلمانان و جلوگیری از ورود مهاجران حمایت می‌کند. پیتر بیسترون در سخنرانی خود درحمایت از اعتراضات آبان‌ماه ایران گفت: «در کنار آمریکا به مردم ایران کمک کنیم، نه اینکه با زیرکی‌های سیاسی و حقوقی پشت مردم ایران را خالی کنیم.» البته منظور حزب آلترناتیو برای آلمان، از آمریکا، در کنار سیاست‌های ترامپ رییس جمهوری این کشور است. بسیاری از سیاست‌های این حزب با سیاست‌های ترامپ همگام است؛ ازجمله سختگیری برای ورود مهاجرین، ناباوری به گرمایش زمین و ادامه سرمایه‌گذاری در این بخش، سختگیری در سقط جنین و غیره… همراهی با مبارزات آبان‌ماه نیزدر همین راستا تعریف می‌شود. ولی نباید فراموش کنیم که در سیاست، منافع و قدرت است که حرف اول را می‌زند، نه حمایت از منافع تهیدستان و فرودستان جامعه. اگر ایرانیان به نیروی خود برای تغییر حکومت متکی نباشند، موضع کشورهای خارجی بر اساس منافعشان تغییر خواهد کرد. همان‌گونه که رئیس جمهوری ترامپ، به خاطر منافع آمریکا ممکن است بر سر میز مذاکره با جمهوری اسلامی ‌بنشیند وموضوع اعتراضات بکلی به فراموشی سپرده شود. در چنین شرایطی منافع فرودستان یا تهیدستان برای ترامپ و حزب آلترناتیو برای آلمان، اهمیتی نخواهد داشت.

تفاوت تغییر رژیم درادبیات ایرانی و آمریکایی

[امید نوری پور، نماینده حزب سبزها، در ویدیویی می‌گوید: «می‌توانید بگویید خائن برای این که می‌گوییم برجام بماند که نه ایران به بمب اتمی برسد، نه عربستان سعودی. می‌توانید به ما بگویید که ما وطن‌فروش هستیم برای این که می‌رویم با روسای نظام صحبت می‌کنیم، نه برای اینکه نمکشان را بخوریم، بلکه برای این که یک نفر به این‌ها باید توی صورتشان بگوید که وضعیت حقوق بشر در ایران وحشتناک است. به ما می‌توانید بگویید که ما اشتباه می کنیم که روش آمریکایی‌ها را قبول ندارم، روش فشار آن‌ها را قبول نداریم. برای این که ما به این نتیجه رسیده‌ایم که اشتباه است و فشار روی مردم است وقتی آسپیرین دیگر هفت تومان نباشد بلکه ۱۷۰ تومان باشد. و برای این که ما دیدیم رژیم چنج (تغییر رژیم) سبک آمریکایی در منطقه به کجا رسیده... ما راهمان را ادامه خواهیم داد. برای کمک به مردم ایران، برای ندا، برای سهراب، برای پویا، برای حسن و برای خیلی‌ها بیشتر که کشته شدند، لطمه خوردند، زندان رفتند، شکنجه شدند.»]

 

وقتی آقای نوری پور در آلمان یا آمریکایی‌ها می‌گویند تغییر رژیم، منظورشان از طریق حمله نظامی‌ و پایین کشیدن قدرت به سبکی است که دولت صدام حسین را سرنگون کردند. گویا در ادبیات سیاسی آنان تغییر رژیم از سوی اقشار مختلف خود جامعه، از جمله فرودستان، تهیدستان، طبقه متوسط اساسا وجود ندارد. بخش بزرگی از اپوزیسیون ایرانی وقتی از تغییر رژیم حرف می‌زند، بر کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان و مزدبگیران جامعه تکیه دارند و نه نیروهای خارجی. بنابراین امثال حزب سبزها و سیاست دولت آلمان، به بهانه تغییر رژیم به سبک آمریکایی، عملا به حمایت از دیکتاتورها ادامه می‌دهند و از احزاب دست راستی مثل آلترناتیو برای آلمان، عقب افتاده‌اند.

چرا آلمان و اتحادیه اروپا از جمهوری اسلامی‌حمایت می‌کنند؟

حمایت سیاست خارجی آلمان از جمهوری اسلامی، جز در زمینه سیاسی یک زمینه عینی اقتصادی نیز دارد. در انقلاب ۵۷ وقتی ابرقدرت آمریکا مجبور به ترک ایران شد، اروپایی‌ها - اعم از آلمان، بریتانیا، فرانسه و ایتالیا بودند که جای آن را گرفتند. آلمان همواره یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری ایران بود. این روند پس از تشکیل اتحادیه اروپا نیز ادامه پیدا کرد. اداره آمار کمیسیون اروپا، به نام پوراستات، اعلام کرد که درمیان ۲۷ عضو اتحادیه اروپا، آلمان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران در سال ۲۰۱۳ بوده است و ارزش مبادلات تجاری آن‌ها بیش از دو میلیون یورو اعلام شد. پس از آن ایتالیا و فرانسه درمقام دوم و سوم ایستادند. ۲۷ عضو اتحادیه اروپا در مجموع پس از چین، بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران دردوران قبل ازتحریم‌ها بودند و روزانه بیش از ۵۰۰ میلیون بشکه نفت از ایران نفت می‌خریدند. البته اکنون بیش از نصف واردت آلمان از ایران کاهش یافته است. به این ترتیب یک سوم کل تجارت خارجی ایران با اتحادیه اروپا، با آلمان بوده است. این ارقام به خوبی نشان می‌دهد چرا آلمان از حاکمان جمهوری اسلامی‌دل نمی‌کند. آنان درواقع بیشتر به منافع اقتصادی خود می‌اندیشند تا تغییر رژیم، با تکیه برشانه‌های اقشار گوناگون جامعه ایران.

اصلاحیه: بخشی از این مقاله که به سخنان امید نوری‌پور اشاره دارد اصلاح شده است. نویسنده مطلب، نقل قول را به درستی منعکس نکرده بود. ایندیپندنت فارسی ضمن پوزش، نقل قول را اصلاح و ویدیوی سخنان آقای نوری‌پور نیز به مطلب اضافه کرد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه