مهاجرت کیمیا، تصمیم شخصی یا جریان رایج؟

تیم ملی هلند یا تیم پناهندگان، انتخاب جدید اولین مدال‌آور تاریخ ورزش زنان ایران

کیمیا علیزاده تنها ورزشکار زن ایرانی‌ست که روی سکوی المپیک رفته است - REUTERS/Issei Kato

آخرین تصویر از کیمیا علیزاده حضورش در جمعی از دختران و پسران جوان تکواندو است، با چهره‌ای خندان، بدون حجاب، در عکسی که مات و تار است اما او را در محل تمرین جدید در هلند نشان می‌دهد. این خبر که کیمیا دیگر به ایران برنمی‌گردد و قصد دارد با تیم ملی کشور دیگر در المپیک توکیو مبارزه کند، همه جا پیچید. امروز کیمیا درباره تصمیم جدیدش برای آینده و زندگی حرفه‌ای، در اینستاگرام نوشت: «شما مرا چقدر می‌شناسید؟ فقط آن‌طور که در مسابقات، در تلویزیون، یا در حضور مقامات دیده‌اید. اجازه دهید حالا آزادانه، هویت سانسور شده‌ام را معرفی کنم.»

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

با سلام آغاز کنم، با خداحافظی یا تسلیت؟ سلام مردم مظلوم ایران، خداحافظ مردم نجیب ایران، تسلیت به شما مردم همیشه داغدار ایران. شما مرا چقدر می‌شناسید؟ فقط آنطور که در مسابقات، در تلویزیون، یا در حضور مقامات دیده‌اید. اجازه دهید حالا آزادانه، هویت سانسور شده‌ام را معرفی کنم. می‌گویند کیمیا پس از این چیزی نخواهد شد. خودم از این هم فراتر می‌روم و می‌گویم قبل از این هم چیزی نبوده‌ام: «من کیمیا علیزاده، نه تاریخسازم، نه قهرمانم، نه پرچمدار کاروان ایران» من یکی از میلیون‌ها زن سرکوب شده در ایرانم که سال‌هاست هر طور خواستند بازی‌ام دادند. هر کجا خواستند بردند. هر چه گفتند پوشیدم. هر جمله‌ای دستور دادند تکرار کردم. هر زمان صلاح دیدند، مصادره‌ام کردند. مدال‌هایم را پای حجاب اجباری گذاشتند و به مدیریت و درایت خودشان نسبت دادند. من برایشان مهم نبودم. هیچکداممان برایشان مهم نیستیم، ما ابزاریم. فقط آن مدال‌های فلزی اهمیت دارد تا به هر قیمتی که خودشان نرخ گذاشتند از ما بخرند و بهره‌برداری سیاسی کنند، اما همزمان برای تحقیرت، می‌گویند: فضیلت زن این نیست که پاهایش را دراز کند! من صبح‌ها هم از خواب بیدار می‌شوم پاهایم ناخودآگاه مثل پنکه می‌چرخد و به در و دیوار می‌گیرد. آنوقت چگونه می‌توانستم مترسکی باشم که می‌خواستند از من بسازند؟ در برنامه زنده تلویزیون، سوال‌هایی پرسیدند که دقیقاً بخاطر همان سوال دعوتم کرده بودند. حالا که نیستم می‌گویند تن به ذلت داده‌ام. آقای ساعی! من آمدم تا مثل شما نباشم و در مسیری که شما پیش رفتید قدم برندارم. من در صورت تقلید بخشی از رفتارهای شما، بیش از شما می‌توانستم به ثروت و قدرت برسم. من به اینها پشت کردم. من یک انسانم و می‌خواهم بر مدار انسانیت باقی بمانم. در ذهن‌های مردسالار و زن‌ستیزتان، همیشه فکر می‌کردید کیمیا زن است و زبان ندارد! روح آزرده من در کانال‌های آلوده اقتصادی و لابی‌های تنگ سیاسی شما نمی‌گنجد. من جز تکواندو، امنیت و زندگی شاد و سالم درخواست دیگری از دنیا ندارم. مردم نازنین و داغدار ایران، من نمی‌خواستم از پله‌های ترقی که بر پایه فساد و دروغ بنا شده بالا بروم. کسی به اروپا دعوتم نکرده و در باغ سبز به رویم باز نشده. اما رنج و سختی غربت را بجان می‌خرم چون نمی‌خواستم پای سفره ریاکاری، دروغ، بی عدالتی و چاپلوسی بنشینم. این تصمیم از کسب طلای المپیک هم سخت‌تر است، اما هر کجا باشم فرزند ایران زمین باقی می‌مانم. پشت به دلگرمی شما می‌دهم و جز اعتماد شما در راه سختی که قدم گذاشته‌ام، خواسته دیگری ندارم.

A post shared by (@kimiya.alizade) on

کیمیا علیزاده، پرافتخارترین ورزشکار زن ایران و پدیده‌ای فوق‌العاده، از دل چند دهه ممنوعیت و محدودیت برای ورزش زنان در ایران است. او اولین دختر ایرانی بود که در المپیک مدال به دست آورد. دختری که مدالش در المپیک نه فقط مقامات سیاسی در ایران، بلکه سازمان ملل متحد و وزارت امور خارجه آمریکا را به وجد آورد تا درباره او پیام تبریک بنویسند. سازمان ملل کیمیا را دختر الهام‌بخش ایرانی دانست. نقش کیمیا فراتر از یک اتفاق ورزشی بود. او می‌توانست راه را برای موفقیت دختران جوان ایرانی در ورزش بگشاید و شکی نیست که افتخارات کیمیا در هموار شدن مسیر ورزش دختران ایرانی تاثیر بسزایی داشته است. کیمیا - به عنوان جوان‌ترین مدال‌آور تاریخ ورزش ایران در المپیک، چاره‌ای برای ورزش ایران باقی نگذاشت تا نگاه مدیرانش به ورزش زنان تغییر کند.

کیمیا اما پس از المپیک ریو و آن مدال برنز ارزشمندش، به شدت مورد بهره‌برداری مسئولان ورزشی و مقامات سیاسی در ایران قرار گرفت. او تبدیل شده بود به نماد ورزشی زنان در ایران و الگویی برای اثبات اینکه به رغم محدودیت‌ها برای زنان، موفقیت‌های بزرگ ممکن است. به جای آنکه موفقیت او از محدودیت‌ها بکاهد، کیمیا الگوی موفقیت در محدودیت نشان داده شد. او پای ثابت جشن‌ها و مراسم دولتی بود و جایزه‌ها و محبت‌ها انگار او را از ورزش دور کرد. کیمیا به دلیل مصدومیت - و البته به دلیل جایگاه تازه‌ای که در ورزش پیدا کرده بود، مسیر حرفه‌ای سابق خود را ادامه نداد و ماجراهای تازه به جای یک ورزشکار حرفه‌ای، از او یک نماد تبلیغاتی ساخت. این می‌تواند هر ورزشکاری را دچار رخوت حرفه‌ای کند؛ به‌خصوص اگر چنین ماجراهایی در ۱۸ سالگی برای یک ورزشکار رخ دهد. در روزهای اخیر پس از انتشار خبر مهاجرت کیمیا و احتمال مبارزه‌اش خارج از تیم ملی ایران، بازنشر ویدیوهای کوتاهی که او را در حال تقدیر و تشکر از مقامات سیاسی ایران نشان می‌داد و مدال‌هایش را به مقامات سیاسی تقدیم می‌کرد، بازخورد منفی بین کاربران شبکه‌های اجتماعی داشت - به دلیل تضادی که بین آن حرف‌ها و تصمیم جدیدش به چشم آمد. کیمیا در بخشی از متنی که در اینستاگرام منتشر کرد، در پاسخ به همین نگاه‌ها نوشت: «سال‌هاست هر طور خواستند بازی‌ام دادند. هر کجا خواستند بردند. هر چه گفتند پوشیدم. هر جمله‌ای دستور دادند تکرار کردم. هر زمان صلاح دیدند، مصادره‌ام کردند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از روزی که عکس بدون حجاب کیمیا در یک باشگاه ورزشی در هلند منتشر شد، گمانه‌زنی درباره مهاجرت او یا مبارزه در تیم ملی هلند بدیهی می‌نمود. کیمیا اگر بخواهد برای تیم ملی هلند مبارزه کند، باید دو سال بین حضورش در تیم ملی ایران و حضور زیر پرچم جدید، فاصله باشد. تصمیم دیگر کیمیا می‌تواند این باشد که در تیم پناهندگان کمیته بین‌المللی المپیک حضور یابد. این تیم از المپیک پیشین رسمیت یافته و ورزشکارانی که به دلایلی همچون تبعیض‌ نژادی، تبعیض جنسیتی یا جنگ و فشارهای سیاسی، نمی‌توانند برای تیم ملی کشور خود بازی کنند، مسیر تازه‌ای برای زندگی ورزشی خود در تیم پناهندگان دارند. کیمیا اما درباره اینها هنوز شاید تصمیمی نگرفته باشد. او در بخش دیگری از یادداشت خود نوشت: «کسی به اروپا دعوتم نکرده و در باغ سبز به رویم باز نشده. اما رنج و سختی غربت را به جان می‌خرم چون نمی‌خواستم پای سفره ریاکاری، دروغ، بی عدالتی و چاپلوسی بنشینم. این تصمیم از کسب طلای المپیک هم سخت‌تر است، اما هر کجا باشم فرزند ایران زمین باقی می‌مانم. پشت به دلگرمی شما می‌دهم و جز اعتماد شما در راه سختی که قدم گذاشته‌ام، خواسته دیگری ندارم.»

در روزهای اخیر حضور میترا حجازی‌پور، استاد بزرگ شطرنج زنان ایران، بدون حجاب در مسابقات شطرنج روسیه و جدایی او از تیم ملی شطرنج ایران، به حسرت جدیدی برای ورزش ایران تبدیل شد. پس از میترا، یک داور ایرانی شطرنج نیز تصمیم گرفت بدون حجاب در مسابقات جهانی داوری کند. شهره بیات، از داوران برجسته شطرنج در فیده است و تصمیم ندارد به ایران برگردد. برای ورزش ایران از دست دادن سرمایه‌های ارزشمندش در ورزش زنان زیان بسیار بزرگی است. ورزشکارانی مثل کیمیا یا میترا حجازی‌پور و داوری مثل شهره بیات، از دل سال‌ها محدودیت و ممنوعیت برای ورزش زنان به ستاره تبدیل شدند و جدایی آنها می‌تواند به معنای از دست دادن سرمایه‌های بزرگ ورزش ایران باشد. تکرار و تشابه تصمیمات اخیر ورزشکاران زن ایرانی، نه به خاطر یک اتفاق و تصمیم شخصی، بلکه از یک جریان و تصمیم رایج در بین ورزشکاران ایرانی خبر می‌دهد.

بیشتر از ورزش