آکتور: بازیگری در صحنه زندگی

استانیسلاوسکی سه راس یک اثر نمایشی را فیلمنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان تعریف می‌کند. موضوع اصلی این سریال چنانچه از نام آن برمی‌آید، بازیگری است.

تصویر نوید محمد‌زاده و هانیه توسلی، بازیگران مجموعه تلویزیونی آکتور- Filimo

«دنیا صحنه‌ نمایشی بیش نیست. زنان و مردان همگی بازیگران آن‌اند و هر کس در زندگی خود نقش‌های بسیاری را بازی می‌کند.» (ویلیام شکسپر) این جمله بر سردر مجموعه نمایش خانگی «آکتور» (به کارگردانی نیما جاویدی) نقش بسته است و هر هفته تکرار می‌شود.

اکنون که سینما به یک کالای بنجل گران‌قیمت تبدیل شده و سالن‌های تئاتر عملا تارعنکبوت بسته‌اند و تلویزیون بیش‌ازپیش بی‌آبرو و بی‌محتوا شده است، شاید تنها سوپاپ اطمینانی که می‌تواند هنوز بخشی از مردم ایران را پای صفحه نمایشگرشان بنشاند، پلتفرم‌های مجازی نمایش‌اند که صداوسیما با تاسیس ساترا می‌خواست آن‌ها را هم مثل تلویزیون بی‌بو و خاصیت کند، اما خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» با رمز ژینا امینی موجب عقب‌نشینی ساترا شد و جنگی زرگری راه افتاد که این پلتفرم‌های نمایشی خودسرانه رفتار می‌کنند و حرف ساترا را گوش نمی‌دهد.

به‌هرحال در چنین فضایی، برخی مجموعه‌های نمایشی ارزش دیدن دارند و یکی از این نوادر همین سریال «آکتور» است که بالاتر از آن یاد کردیم.

جمله شکسپیر که در ابتدای این جستار آمد، در دو شاخه مختلف مطرح می‌شود؛ یکی در روانشناسی و دیگری در فنون بازیگری. در روانشناسی، اریک برن در کتاب «بازی‌ها» که اسماعیل فصیح به فارسی ترجمه کرده و بسیار مشهور است، به انواع بازی‌هایی که ما در رفتار با دیگران ایفا می‌کنیم، می‌پردازد؛ درست مانند همان جمله شکسپیر.

دیگری در تکنیک‌ها و فنون بازیگری و با کنستانتین استانیسلاوسکی در تئاتر هنری مسکو شکل گرفت و از طریق یکی از هنرجویان برجسته استانیسلاوسکی به نام یوری زاوادسکی مستقیم یا غیرمستقیم در سراسر دنیا پراکنده شد. از بازیگرانی که زاوادسکی در روسیه آموزش داد، می‌توان به اینوکنتی اسمکتونفسکی اشاره کرد. از جمله کسانی هم که متدهای او را آموختند و در ایران رواج دادند، می‌توان از مصطفی و مهین اسکویی نام برد که شاگردان بزرگی تربیت کردند، مثل عزت‌الله انتظامی و آخرینشان گلشیفته فراهانی. در آمریکا هم لی استراسبرگ و استلا ادلر با ایجاد بازیگری همزادپنداری یا متد (Method acting) در بازیگری به عنوان یک هنر تحول اساسی به وجود آوردند.

هر چند شیوه‌های استانیسلاوسکی در سینما و تئاتر متحول شدند و اکنون شیوه‌های مدرن‌تری تدریس می‌شوند، به هر حال نمی‌توان نقش بازیگری متد را که تقریبا هر بازیگر سرشناسی که می‌شناسیم، از مارلون براندو و آنتونی کویین گرفته تا رابرت دونیرو و آل پاچینو، با این متد آموزش دیدند و در تحولات بعدی آن هم سهیم بودند، نادیده بگیریم.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از این بحث که بگذریم، در سینما هم فیلم‌های زیاد ساخته شد که مضمونشان بازیگری در زندگی واقعی است. شاید قدیمی‌ترین آن‌ها کارآگاه (Sleuth) به کارگردانی جوزف ال.‌ منکیه‌ویچ باشد که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد. در این فیلم، لارنس الیویه و مایکل کین بازی می‌کنند. الیویه که سرشناس‌ترین بازیگر آن زمان بود، نقش پیرمرد را بازی می‌کند و مایکل کین که آن زمان جوان بود، نقش جوان را بازی می‌کند که مرتب شرورانه با هم درگیر می‌شوند و چهره عوض می‌کنند. فیلم آن‌قدر جذاب بود که در سال ۲۰۰۷ مجددا ساخته شد و کنت برانا آن را کارگردانی کرد. آن زمان، لارنس الیویه دیگر فوت کرده بود و ماکیل کین بعد از گذشت ۳۵ سال، آن‌قدر پیر شده بود که نقش پیرمرد را بازی کند و جود لا هم آنقدر جوان بود که نقش جوان را ایفا کند.

اما برگردیم به سریال «آکتور» که در آن مانند بسیار از نمایش‌های دنباله‌دار، یک داستان اصلی داریم با شخصیت‌های ثابت و هر بار یا هر چند بار، ماجرایی ویژه آغاز می‌شود و پایان می‌یابد. علی همتی (با بازی نوید محمدزاده) و مرتضی بذرپیشه (احمد مهران‌فر) دو دوست و بازیگرند که تالاری مخروبه‌ را اجاره کرده‌اند و با کلی زحمت می‌خواهند نمایش مهمی با دکوری بزرگ را اجرا کنند اما حتی توان پرداخت اجاره آن را ندارند.

مرتضی عاشق دختری به نام سارا (با بازی سها نیاستی)‌ است که در یک فروشگاه عطرفروشی لوکس به مدیریت صمدیان (با بازی هومن برق‌نورد) کار می‌کند که ظاهرا به سارا علاقه دارد. او طی ماجراهایی سارا را از مرتضی جدا می‌کند و جوری وانمود می‌کند که انگار قصد ازدواج با او را دارد؛ در حالی که نقش بازی می‌کند و تنها دنبال هوسرانی است. 

از سوی دیگر علی و مرتضی به بازی‌های غافلگیر کردن وارد می‌شوند و برخی برای جشن تولد و سایر مهمانی‌ها از آن‌ها می‌خواهند بیایند و نقش بازی کنند. در یکی از این برنامه‌ها، با آلما (با بازی هستی مهدوی‌فر) که بازیگر است، آشنا می‌شوند و تیمشان که جور بود، جورتر می‌شود.

در روند ماجراها، با شرکت وکلایی آشنا می‌شوند که در برخی پرونده‌هایشان به بازی‌های این گروه سه‌نفره نیاز دارند. نازی (با بازی هانیه توسلی) مشاور این شرکت است که ظاهرا بین او و علی علایقی شکل می‌گیرد.

در این جستار نمی‌خواهم به داستان‌های پی‌درپی یا داستان مرکزی «آکتور» بپردازم. موضوع اصلی این سریال چنانچه از نام آن برمی‌آید، بازیگری است. استانیسلاوسکی سه راس یک اثر نمایشی را فیلمنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان تعریف می‌کند. از نظر او، فیلمنامه‌نویس حکم پدر و بازیگر حکم مادر را دارد که باید نقشی را که فیلمنامه‌نویس روی کاغذ نوشته است، عینیت ببخشد. کارگردان هم حکم قابله را دارد که باید این نوزاد را به دنیا بیاورد و هر کدام این عناصر ضعیف باشند، کار ناقص می‌شود.

اینکه یک کارگردان خوب می‌تواند از چوب خشک هم بازی بگیرد، افسانه‌ای بیش نیست. اینکه می‌بینیم بازی برخی از افراد در آثار برخی درخشان‌تر است، به دو عامل بستگی دارد؛ یکی قابلیت نقش نوشته‌شده و دیگری انتخاب درست آن بازیگر. در واقع اگر شخصیتی خوب نوشته و بازیگر مناسبی برای آن انتخاب شده باشد، آن‌وقت بازی آن بازیگر هم درخشان می‌شود.

در سینما، عوامل بسیاری به بازیگر کمک می‌کنند تا نقشش را خوب ایفا کند. از چهره‌پرداز بگیرید تا طراح صحنه و مدیر فیلمبرداری، صدابردار، صداگذار و تدوینگر؛ هر کدام از این‌ها که کار خود را خوب انجام ندهند، کار ناقص می‌شود اما در برخی فیلم‌ها بیشتر وزن کار بر دوش یک یا چند تا از این عوامل سنگینی می‌کند. در «آکتور»، علاوه بر بازیگران چهره‌پرداز و گریمور سریال هم نقش اساسی دارند.

چهره‌پرداز و طرح چهرپردازی این مجموعه را بابک اسکندری به عهده دارد. او با آنکه سن زیادی ندارد، دارای تجربه فراوانی است و توانسته است قدرت گریم و چهره‌پردازی را حتی با امکانات نه‌چندان زیاد در این سریال به نمایش بگذارد.

نکته بعدی که حائز اهمیت است، نقش صدای بازیگران است. در گذشته چون فیلم‌ها دوبله می‌شدند و ایران در صنعت دوبله بسیار پیشرفته بود، بر خلاف تئاتر که متکی به صدا و بدن بازیگران بود، اکثر بازیگران معروف به دلیل دوبلورهای بسیار برجسته‌شان شناخته می‌شدند و اساسا کار صداسازی با بازیگران نبود. آن‌ها فقط باید حس‌ها را از طریق بدن و چهره درست انتقال می‌دادند. اما پس آنکه در سینمای ایران دوبله برای فیلم‌های فارسی منسوخ شد و صدابرداری سر صحنه انجام می‌گرفت، نقش صداسازی و لهجه‌پردازی هم به بازیگران محول شد. «آکتور» نمونه خوبی از بازیگران برجسته‌ای مانند نوید محمدزاده و احمد مهران‌فر و در مرحله بعد هستی مهدوی‌فر دارد که توانسته‌اند صدا را به نحو عالی متناسب با نقش تغییر دهند.

هر چند رسانه سینما با تئاتر کاملا متفاوت است، از آنجا که اکنون صدا به بدن اضافه شده است، معمولا بازیگران برجسته تئاتر وقتی به سینما یا تلویزیون می‌آیند نیز درخشان‌اند.

امیدوارم این جستار مقدمه‌ای باشد برای افراد علاقه‌مند به بازیگری و سینما تا با شرکت در کلاس‌های آموزشی و با تماشای مکرر فیلم‌هایی که بازیگری در آن‌ها نقش مهمی دارد، سطح بازیگری در ایران را بالا ببرند که برای ایران آزاد بس ضروری است.

بیشتر از فیلم