توافق تهران‌ـ‌ریاض؛ پرونده‌هایی که باید در کانون توجه قرار گیرند

پرونده یمن و تحولاتش اولین عرصه‌ای است که در آن هرگونه تغییر و تحول در روابط ریاض و تهران را می‌توان دید

علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، و مساعد بن‌محمد العیبان، مشاور امنیت عربستان سعودی،  توافق را امضا کردند‌‌ـ نور نیوز

هنوز بسیار زود است که بتوان همه جوانب توافق عربستان سعودی و حمهوری اسلامی ایران را که در پکن، پایتخت چین، امضا شد مورد بررسی قرار داد. بیانیه سه‌جانبه مشترک که دوجانبه به نظر می‌رسد، به‌طور فشرده به سه عنوان اصلی توافق می‌پردازد، درحالی‌که توافق مزبور گسترده‌تر از این عناوین و فراتر از چارچوب مسائل دوجانبه است، زیرا به پرونده‌های متعددی می‌پردازد که در آن پروژه منطقه‌ای ایران با موضع عربی که به‌طورکلی عربستان سعودی و متحدانش در شورای همکاری خلیج فارس دنبال می‌کنند، برخورد می‌کند.

بنابراین، از هم‌اکنون نمی‌توان نتیجه را پیش‌بینی یا جزئیات را به‌تفصیل بیان کرد. به‌همین‌ترتیب، باید در گام نخست پرونده یمن و تحولات آن به‌دقت مورد توجه قرار گیرد، زیرا این اولین عرصه‌ای است که در آن هرگونه تغییر و تحول در روابط ریاض و تهران را می‌توان دید. اگر در ایران تمایلی برای نزدیک‌تر شدن به ریاض وجود داشته باشد، یمن نخستین روزنه این هم‌گرایی است.

ایران می‌تواند با موافقت با تسریع در تمدید آتش‌بس برای یک سال دیگر و پیونددادن آن به روند سیاسی برای حل بحران با مشارکت همه طرف‌های دخیل در یمن و خارج از کشور و آماده‌سازی برای برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست‌جمهوری در یک بازه زمانی معقول، مسیر پایان‌دادن به بحران یمن را هموار کند. البته چنین تحولی می‌تواند مبنای یک توافق‌نامه صلح بلندمدت بین یمنی‌ها با مشارکت متحدان منطقه‌ای دو طرف درگیر باشد.

اگر بیانیه سه‌جانبه که در پکن امضا شد به «عدم مداخله در امور داخلی کشورها» و «احترام به حاکمیت دولت‌ها» می‌پردازد، در این صورت موضوع تنها به مداخله در قلمرو عربستان سعودی محدود نمی‌شود، بلکه همه کشورهای منطقه را در‌بر‌می‌گیرد، به‌ویژه اینکه در این زمینه همواره از ایران شکایت می‌شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

عربستان سعودی هرگز در امور داخلی کشورها دخالت نمی‌کند و به حاکمیت آن‌ها احترام می‌گذارد. البته مداخله این کشور، در راس ائتلاف عربی، در یمن به‌دلیل کودتایی بود که ایران با استفاده از گروه حوثی در سال ۲۰۱۴ انجام داد و هدفش محاصره عربستان سعودی و تهدید امنیت ملی آن ازسمت یمن بود که به‌شدت دچار ناامنی و بی‌ثباتی شده بود.

دومین پرونده‌ای که پیشرفت در موضع ایران و تمایلش برای نزدیکی به عربستان سعودی را نشان می‌دهد، پرونده امنیت ملی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به‌ویژه بحرین است که همواره و به‌طور سازمان‌دهی‌شده از طریق ابزارهای داخلی وابسته به ایران هدف قرار می‌گیرد. این درحالی است که بحرین به‌عنوان دروازه شرقی عربستان سعودی اهمیت راهبردی بسیاری برای ریاض دارد و امنیت ملی آن را تحت هیچ شرایطی نمی‌توان دست‌کم گرفت.

سومین پرونده‌ای که باید مورد‌ توجه قرار گیرد، ضمانت‌های ایران در زمینه برنامه‌های موشکی و پهپادی است که تهدیدی جدی برای همه کشورهای حوزه خلیج فارس به شمار می‌رود. هرچند خطر این پرونده در ظاهر برای بسیاری از ناظران آشکار نیست، اما توجه به این پرونده برای کشورهای منطقه اهمیتی حیاتی دارد. ممکن است بر سازوکارها برای هشدار و نظارت بین دو کشور توافق شود تا تاسیسات مهم و حیاتی از روی «اشتباه» هدف قرار نگیرند و از تکرار حمله‌ای مشابه حمله پهپادهای انتحاری در سال ۲۰۱۹ به تاسیسات آرامکو جلوگیری شود.

تهران سال‌ها مدیریت صدها حمله به شهرها و تاسیسات عمرانی و اقتصادی عربستان سعودی را برعهده داشت، سپس، ابوظبی، پایتخت امارات متحده عربی نیز به همین شیوه هدف حمله قرار گرفت.

چهارمین پرونده‌ای که می‌تواند منعکس‌کننده تحول مثبت در موضع ایران درقبال جهان عرب باشد، پرونده لبنان است. تهران باید بازوی محلی‌اش، حزب‌الله، را «تشویق» کند تا با پذیرش ورود رئیس‌ جمهوری جدید، خارج از صف‌بندی به‌اصطلاح «محور مقاومت»، روند سیاسی لبنان را آزاد کند. این به‌معنای کناره‌گیری نامزد فعلی وابسته به حزب‌الله و بازکردن راه برای پیوستن شخصیتی کاملا مستقل از صف‌بندی‌های کنونی است.

البته تا زمانی که لبنان و دولت آن تحت سلطه «حزب‌الله» باشند، عربستان سعودی بخشی از پروژه کمک به رشد و ترقی لبنان نخواهد بود. در اینجا، تهران این فرصت را دارد تا نشان دهد که آماده است راه را برای لبنان باز کند تا دوباره به آغوش جهان عرب بازگردد.

آنچه در حال حاضر برای ناظران اهمیت دارد، نشانه‌هایی است که دو طرف توافق، به‌ویژه ایران که عامل و اساس بی‌ثباتی در منطقه محسوب می‌شود، بروز می‌دهند. آیا اکنون منطقه در آستانه یک تغییر واقعی در رویکرد ایران قرار دارد؟ یا به‌رغم اینکه چین با همان ارزش و اعتبارش برای ایران، ضامن این توافق است، جناحی در درون نظام‌، توافق را بی‌نتیجه خواهد کرد؟

برگرفته از روزنامه النهارالعربی

 
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه