افشاگری فعال محیط زیست زندانی: شکنجه با «اعدام‌ صوری» و پخش «ویدیوی جسد کاووس سیدامامی»

سپیده کاشانی به نفوذ بازجویان بر قضات اشاره کرد

عکس از هرانا

سپیده کاشانی، فعال محیط زیست زندانی، در پنجمین سالگرد بازداشتش، با انتشار نامه‌ای جزئیات تازه‌ای از شکنجه‌های خود و دیگر فعالان محیط زیست به‌دست نیروهای سازمان اطلاعات سپاه پاسداران را فاش کرد. کاشانی در این نامه، تهدید به مرگ و بازداشت اعضای خانواده‌اش، «اجرای اعدام نمایشی همسرش، هومن جوکار» و همچنین نشان‌دادن عکس و ویدیوی پیکر بی‌جان کاووس سیدامامی، فعال محیط زیست کشته‌شده در اوین، را به‌عنوان مواردی از شکنجه‌های اعمال‌شده ازسوی بازجویان اطلاعات سپاه، فاش کرد.

این فعال محیط زیست زندانی همزمان با سالگرد بازداشتش به‌همراه چند نفر از دیگر فعالان محیط زیست در چهارم بهمن سال ۱۳۹۶، با انتشار نامه‌ای افشاگرانه، همه این بازداشت‌ها را نتیجه «پرونده‌سازی و سناریو ساختگی» خواند و نوشت: «امروز ۵ سال از محکومیت ۶ ساله‌ام به پایان رسید. در این ۵ سال به پرونده‌سازی و سناریو ساختگی اعتراض نکردم و زبان در کام کشیدم؛ ولی امروز می‌گویم، امروز می‌نویسم، برای کشورم، برای زنان هموطنم. برای جوانان. برای تمام زخم‌خورده‌های بی‌عدالتی.»

کاشانی در ادامه با اشاره به اینکه «در عمل، نه با شعار، ۲۵ سال از عمر و جوانی‌‌مان را در راه حفاظت از میهن صرف کردیم. گنبد و ترکمن صحرا، گلستان، ارس، ارومیه، طبس، بافق، مسجدسلیمان، شوشتر، هجیج، ملکان، فرزندانمان شدند»، افزود: «در ۴ بهمن ۱۳۹۶ توسط افراد اطلاعات سپاه به‌طور وحشیانه و با خدعه و نیرنگ دستگیر و زندانی شدیم. روزهای اول مضطرب و پریشان انتظار کشیدیم. در انتظار روشن‌شدن حقیقت و درپی آن، عذرخواهی و آزادی.»

این فعال محیط زیست در ادامه آورده است که امروز ۵ سال از آن تاریخ گذشته، اما «حقیقت کتمان‌ شده، سناریو ساخته‌ شده و سنگین‌ترین و هولناک‌ترین اتهامی که پشت هر انسان شریفی را می‌لرزاند» یعنی «اتهام جاسوسی» به فعالان محیط زیست نسبت داده شده است.

سپیده کاشانی افزود که «من همان‌قدر جاسوس هستم که جوانان عزیز وطن قاتل و آشوبگر» و «من همچون آنان، تحت فشارها، شکنجه‌های هولناک و بازجویی‌ها و طرح‌های ازپیش‌تعیین‌شده برای گرفتن اعترافات دروغین بودم».

این فعال محیط زیست زندانی در ادامه به شرح «بخشی از فشارها و شکنجه‌ها» در دوره بازداشت و زندان پنج‌ساله خود پرداخت و ازجمله به «بازجویی‌های طولانی و همراه با دادوبیداد و فحاشی، هتک حرمت، دروغ، تهدید، تهمت و تفتیش عقاید» اشاره کرد و نوشت که «بازجو اصرار داشت که من کلیمی‌بهایی مخفی هستم، ساعت‌‌ها ایستاده بازجویی می‌شدم. حتی اجازه نداشتم سرم را به دیوار تکیه بدهم» و «دائما و ساعت‌های متوالی از پله‌های ترسناک بازجویی مجبور به بالا و پایین شدنم می‌کرد».

کاشانی همچنین به «بازجویی در اتاق تاریک» و درحالی‌که «صدای ترسناک بازجو را از بلندگو می‌شنیده» اشاره کرده و به بارها اعدام صوری و نمایشی و تهدید به اعدام همسرش، هومن جوکار که او نیز همزمان بازداشت شده، به‌عنوان بخشی از شکنجه‌های روانی، پرداخته است.

او نوشت: «بازجو ابتدای هر بازجویی سوره یس را با صوت می‌خواند؛ سوره که تمام می‌شود، یک به‌ظاهر روحانی حکم اعدام هومن جوکار جان‌خسته‌ام را می‌خواند. من او را نمی‌بینم، با چشم‌بند به‌سمت دیوار نشسته‌ام، خودش می‌گوید روحانی است. حکم اعدام هومن است! همین جا؟ در همین اتاق؟ کی؟ هومن من. هومن مادرش. همان هومنی که وجب‌به‌وجب این خاک را می‌بوید و می‌پرستد و می‌شناسد. باور کرده بودم. هر روز و هر لحظه فکر می‌کردم چوبه‌ای برپا می‌شود و بازجو آنچه گفته، عملی می‌کند. زیر چهارپایه می‌زند و تمام.»

کاشانی با تاکید بر اینکه «در آن فضای ناامن و پراضطراب» اجرای این تهدید به اعدام «مطلقا دور از ذهن نبود»، به نمایش تصاویر پیکر بی‌جان کاووس سیدامامی ازسوی بازجویان اشاره کرد و نوشت: «مگر اتفاق نیفتاده بود؟ مگر عکس جسم بی‌جان کاووس سیدامامی را به من نشان نداده بود؟ باور نکردم. ممکن نبود کاووس مرده باشد. او پر از شور زندگی و امید بود. نه او زنده است. کاووس نمرده. من اعتراف نمی‌کنم. به کار نکرده اعتراف نمی‌کنم. اعدامم کنید. بازجو موبایلش را به من می‌دهدو فیلم جسد بیجان و شریف کاووس را نشان می‌دهد. مریم در اطرافش مویه می‌کرد و او را صدا می زد. کاووسی بلند شو، کاووسی جوابمو بده. بی‌حال و بی‌رمق و بی‌امید به سلولم بازگشتم. بازجو گفت فیلم بعد جسد هومن خواهد بود.»

در ادامه این نامه، سپیده کاشانی با اشاره به «بازجویی شدن در اتاقی که در و دیوار آن خونی بود»، نوشت که هربار وارد اتاق بازجویی شده نگران بوده است که نکند این خون‌های بر دیوار «خون هومن جوکار باشد یا خون سام رجبی یا امیرحسین خالقی و طاهر قدیری یا مراد طاهباز» و بازجو مدام تهدید می‌کرده است که «به پسرها رحم نمی‌کنیم» و «تصور آن حد از خشونت در مورد هومن و بقیه» کشنده بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سپیده کاشانی همچنین به موردی دیگر از تهدید به مرگ خود در بازداشتگاه اشاره کرد و افزود: «ساعت یک نیمه‌شب، همراه یک مراقب خانم از بازجویی برمی‌گشتم. تمام ساختمان بازجویی در تاریکی مطلق» بود و «مراقب جلو رفت تا در را باز کند. سایه‌ای احساس کردم. ناگهان مردی از پشت سر از فاصله خیلی نزدیک در گوشم زمزمه کرد بالاخره می‌کشیمت بالا، همین جا دارت میزنیم. وحشت کردم. مرگ همین‌قدر به ما نزدیک بود.»

او در ادامه با اشاره به اینکه خود و دیگر فعالان بازداشت‌شده محیط زیست « دو سال در انفرادی» بوده‌اند، نوشت: «یک سال آن را با وحشت افسادفی‌الارض و اعدام سر کردیم. راه به جایی نداشتیم. فریادرسی نبود. اعدام برای ۴ نفر: مراد، طاهر، نیلوفر، هومن عزیزم. هرچه بازجو گفته بود، شد. نکند این هم.... نه ممکن نیست، اصلا نمی‌توانستم نه غذا بخورم، نه بخوابم؛ فقط به فقدان عزیزانم می‌اندیشیدم. به بازجو می‌گفتم بالاخره دادگاهی هست، قاضی هست. حقانیت ما ثابت می‌شود؛ ولی می‌گفت توی دهن قاضی می‌زنم اگر حکمی غیر از حکم مرا قرائت کند. قاضی کیه، اونم آدم خودمونه و بود.»

سپیده کاشانی به نفوذ بازجویان بر قضات اشاره کرد و افزود که قاضی در روز صدور حکم، همان «حکمی را قرائت کرد که بازجو خواسته بود. دفاعی هم در کار نبود. دادگاهی نمایشی و کیفرخواست ساختگی، بدون ادله محکمه پسند».

در بخشی از این نامه، سپیده کاشانی به تهدید و بازداشت بستگانش از جمله «خواهر» خود اشاره کرد و نوشت: «حکم بازداشت تنها خواهرم را نشانم دادند. عکس او را هنگام بازجویی دیدم. خواستند مطمئن شوم که بازداشت شده، تیر خلاص را به من زدند. ولی من چیزی برای گفتن نداشتم. تمام واقعیت‌ها را گفته بودم، نوشته بودم، بارها و بارها ولی نه آنچه آن‌ها می‌خواستند.»

کاشانی در بخشی از این نامه نیز روایت هومن جوکار از شکنجه‌ها و «اعدام نمایشی» را نوشته است. کاشانی نوشت: «هومن به من گفت اوایل بازداشت، نیمه‌های شب برای بازجویی می‌رفت. در راه بازجویی، زیر پله‌ها در نقطه کور دوربین‌ها، با چشم‌بند رو به دیوار متوقفش کردند و بعد از پشت سر مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته، از شخصی به نام سلطان نام می‌برد که با انبردست او را به کشیدن ناخن تهدید می‌کرده، سلطان آن‌ها را به هر کار غیرانسانی تهدید می‌کرده است.»

او همچنین فاش کرد که بازجویان بارها او را به کشته‌شدن و مرگ تهدید کرده‌اند. کاشانی نوشت: «بازجو می‌گفت من مهره سوخته‌ام؛ اگر هم آزاد شوم، یا با گلوله کشته می‎‌‌شوم، یا در یک تصادف ساختگی.»

این فعال محیط زیست  که پنج سال پیش در روز چهارم بهمن و همزمان با چند نفر از دیگر فعالان محیط زیست بازداشت شده‌اند و همچنان زندانی‌اند، در نامه خود نوشت: «نمی‌دانم چندین انسان با چنین دسیسه‌ها و نیرنگ‌ها و فشار و شکنجه پای اعترافات ساختگی نشستند و به موجب آن اعترافات پای چوبه‌های دار رفتند و یا احکام سنگین گرفتند و از نعمت آزادی محروم شدند.»

سپیده کاشانی با بیان اینکه امیدوار است «دیگر شاهد چنین بی‌عدالتی‌هایی» نباشد، افزود: «گرچه ما کارشناسان محیط زیست رنج غیرقابل تصور و طولانی را متحمل شدیم، اما درواقع، عزت و شرفمان را حتی برای آزادی که حقمان بود، از دست ندادیم.»

ماموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران روز چهارم بهمن‌ماه سال ۱۳۹۶، فعالان محیط زیست، سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، مراد طاهباز، عبدالرضا کوهپایه و کاووس سیدامامی را در منازل و دفاتر و محل کارشان بازداشت کردند. دو هفته پس‌از این بازداشت‌ها، مقام‌های جمهوری اسلامی خبر کشته‌شدن کاووس سیدامامی را اعلام کردند، اما مدعی شدند که «کاووس سیدامامی پس از مشاهده اسنادی علیه خود، در زندان خودکشی کرده است»، ادعایی که خانواده سیدامامی همواره آن را رد کرده‌اند و بر کشته‌شدن این استاد دانشگاه و فعال محیط زیست به‌دست نیروهای سازمان اطلاعات سپاه در بازداشتگاه تاکید دارند.

پس از آن نیز موجی از بازداشت فعالان محیط ‌زیست در تهران و دیگر شهرهای ایران به‌راه افتاد و پس از آن، دادستان وقت تهران، سخنگوی قوه‌قضاییه و صداوسیمای جمهوری اسلامی اعلام کردند که اتهام بازداشت‌شدگان محیط‌زیستی «جاسوسی» است، اما پیام درفشان، وکیل خانواده سیدامامی، همان زمان به رسانه‌ها گفت دستگاه «جاسوسی» که تلویزیون مدعی شده متعلق به موکل او بوده، یک «قلاب ماهیگیری» است.

پیش از این نیلوفر بیانی، یکی دیگر از فعالان محیط زیست بازداشت‌شده، نیز بخش‌هایی از شکنجه‌های اعمال شده علیه خود و دیگر فعالان محیط زیست را فاش کرده بود.