سومین دبیر کارگروه مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی در کمتر از یکسال تغییر کرد. کارگروهی که وظیفهاش «ارائه الگوی بومی لباس، هدایت بازار، ترغیب مردم به پرهیز از الگوهای نامانوس بیگانه و ترویج پوشش ایرانی ـ اسلامی» تعیین شده است. برای اینکه ببینیم این کارگروه چه عملکردی داشته و آیا موفق بوده است کمی به عقبتر برمیگردیم.
در اسفند سال ۱۳۵۷ پس از تاکید آیتالله خمینی به الزام زنان برای داشتن پوشش اسلامی، جامعه ایران پس از انقلاب نخستین واکنشها را به تصمیمهای محدود کننده رهبران مذهبی از خود بروز داد. بدین ترتیب تظاهرات روز جهانی زن، که قرار بود با موضوعات کلی حقوق زنان باشد، به تظاهرات ضد حجاب اجباری تبدیل شد. این تظاهرات از دانشگاه تهران آغاز و در سایر شهرهای بزرگ ادامه یافت. در مقابل نیز حامیان حجاب، تظاهراتی برگزار کردند و شعار دادند «یا روسری یا توسری».
این نخستین بار بود که جناح مذهبی با بسیج کردن نیروهایش تهدید کرد بخشی (نیمی) از جامعه را سرکوب خواهد کرد. با این حال زنان بیش از یکسال در مقابل خواسته آیتالله خمینی و بخش تندرو مذهبی درباره نوع پوشش و لباس مقاومت کردند اما در تیر۱۳۵۹ دولت وقت برای نخستین بار آیین نامهای را درباره نوع پوشش در ادارات تصویب و ابلاغ کرد. حکومت همچنین تهدید کرد درصورتی که مقررات اعلام شده رعایت نشود (خاطیان) با جریمه مواجه خواهند شد. این نخستین تصمیم نخستین کارگروهی است که در چارچوب انقلاب ایران برای یک دست کردن جامعه اتخاذ شد. تصمیماتی که مشابه آن را در نظامهای ایدئولوژیک توتالیتر، بهویژه در کشورهای بلوک شرق (سابق) بسیار میتوان یافت. در این نظامها حکومت در جزئیترین مسائل مردم مانند تمیز کردن خانهها نیز دخالت میکردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جمهوری اسلامی نیز از این روند مستثنی نبوده و مرور تاریخ نشان میدهد حاکمان این نظام نیز روندی مشابه با حکومتهای مشابه داشتهاند. از تاسیس کمیتههای انقلاب تا گشت ارشاد که امروز با نام دیگر پلیس امنیت اخلاقی فعالیت میکند همواره یک هدف دنبال شده است؛ کنترل امور شخصی مردم. اما آنچه که نقطه افتراق جمهوری اسلامی با حکومتهای توتالیتر بلوک شرق به شمار میآید اختلاف در برهه زمانی است. تاکنون به واسطه توسعه فناوریهای گوناگون به ویژه در عرصه رسانه، اطلاع و آگاهی مردم نسبت به حقوق اساسی و شهروندیشان بیشتر از گذشته شده وهمین موجب عدم تمکین مردم و تقابل آنها با حکومت و دستگاههای ذیربط شده است.
از سوی دیگر حکومت هم تلاش کرده است از توسعه فناوریهای مدرن به نفع خود و بسط تفکرات مذهبی و ایدئولوژیک استفاده کند. اما از آنجاییکه مذهب با مدرنیته تقابل دارد الگوهای ارائه شده نیز به سبب نداشتن پشتوانه علمی و ناسازگاری با سلایق و خواستههای عمومی عمدتا ناکارآمد و مضحک بوده و نتیجهای معکوس داشته است. برای درک بهتر موضوع مثالهای زیر میتواند به ما کمک شایانی بکند.
یکی از ارکان اصلی تجارت در دنیای آزاد استفاده از شیوههای علمی معرفی کالا و خدمات برای درآمدزایی بیشتر است. تبلیغات در رسانههای دیداری، شنیداری، نوشتاری و نیزفضای مجازی که بیشترین ضریب نفوذ را در افکارعمومی دارد از شیوههای مدرن تجارت به شمار میآید. طبیعی است این شیوهها براساس فرهنگ هر جامعهای اتخاذ میشود و اغلب جوامع هوشیار هم سعی میکنند براساس نوع فرهنگ و ذائقه مردمانشان و البته مبتنی بر تحقیقات علمی آنها را به روز و به مردمان خود ارائه کنند. یکی از شیوههای معرفی کالا و خدمات استفاده از مدلینگ است که سهم بسزایی در اقتصاد جهانی دارد. واکنش جمهوری اسلامی به این صنعت کاملا سلبی بوده است و آنرا نماد غربگرایی و استعمار میداند. اما از آنجاییکه براساس ایدئولوژی فقط آنرا نفی کرده و هیچ جایگزینی برای آن نداشته است، طی سالهای گذشته مدلینگ در ایران به سبک آنچه در دنیای آزاد وجود دارد، به طور محدود و زیر زمینی اجرا شده است.
از سال ۱۳۹۲ که کارگروه مد و لباس در جمهوری اسلامی تشکیل شد برای مقابله با نوع غربی مدلینگ، از مدلینگ اسلامی رونمایی شد. در دستورالعمل ارائه شده مَهپوش (مدل زن) ومِهرپوش (مدل مرد) است. براساس این دستورالعمل در مراسمهای معرفی کالا زنان نباید به چشم مهمانان خیره شوند. صدای کفشهایشان موقع راه رفتن نباید بلند باشد وحرکات خاص قابل تشخیصی درحین نمایش «کتواک» از آنان سرنزند و... این دستورالعملها در شرایطی صادر میشود که هرگز میدان عمل برای شرکتهای فعال در این زمینه باز نبوده است و بازار پوشاک در ایران مملو از لباسهای متحدالشکل مانند مانتو با رنگهای محدود تیره یا لباسهای خارجی که به صورت قاچاق وارد میشود است. در چنین شرایطی صنعت پوشاک نه در دست ایرانیان که در اختیار شرکتهای چینی و ترکیهای است که اجناس سفارشی به درخواست حکومت را به آسانی وارد بازار ایران میکنند.
نمونه دیگری که میتوان بیان کرد استفاده از نمادها و عکس شخصیتهای تلویزیونی، سینمایی و کارتونی روی لباسها است. چند سال پیش به یکباره حاکمیت متوجه میشود که فروش لباس با تصویر شخصیتهای تلویزیونی خارجی در ایران به شدت افزایش یافته است. بار دیگر در اقدامی واکنشی نخست دستور ممنوعیت ورود و فروش این قبیل پوشاک صادر و از دست اندرکاران خواسته میشود تا الگوی جدید ایرانی – اسلامی برای استفاده در پوشاک ایرانیان و به طور خاص کودکان ارائه شود. در سریعترین زمان ممکن چند طرح مانند دارا و سارا ارائه و برای تبلیغ آن هزینههای زیادی اختصاص داده شد. اما این طرح هم مانند سایر طرحهای لحظهای و بدون مطالعه حکومتی بار دیگر شکست خورد و کالاهای با طراحی خارجی خیلی زود بازارهای ایران را مجددا فتح کردند.
آنچه که برای مقامات جمهوری اسلامی اهمیت دارد و برای آن تلاش هرنوع هزینهای هم پرداخت میکند نگه داشتن مردم در چارچوبی است که ایدئولوژی تعیین کرده است. لذا از دیدگاه جمهوری اسلامی پوشش برتر برای زنان فقط چادر است و امنیت آنها در این نوع پوشش خلاصه میشود. برای مردان هم چارچوبهایی تعیین شده است که البته نسبت به زنان آزادی بیشتری دارند.
کلام آخر اینکه نهادهایی مانند کارگروه مد و لباس همه تلاششان محدود کردن پوشش مردم در قالبهای مورد نظر حکومت بوده است اما آنچه که به نظر میرسد، جمهوری اسلامی با عوض کردن سه دبیر در کمتر از یکسال و با گذشت ۶ سال از راه اندازی چنین کارگروهی نتوانسته است به موفقیت چشمگیری دست یابد.