شکایت محسن نامجو از شبکه «من و تو» به جایی می‌رسد؟

در آمریکا سه موسسه بزرگ پیٰگیر حقوق مادی و معنوی هنرمندان موسیقی هستند

عکس از سایت موسسه موسیقی شرق و غرب برلین

بعد از گذشت چند روزی از پخش برنامه‌ای در شبکه «من و تو» (در برنامه شبکه نیم)، استفاده آنها از یکی از ساخته‌های محسن نامجو در آن برنامه طنز، اعتراض این هنرمند به پخش اثرش روی آن برنامه و جر و بحث‌هایی که درباره این کنش و واکنش در فضای مجازی در گرفت، می‌توان به این ماجرا از زاویه‌ دیگر نگریست و وجه قانونی آن را مورد بررسی قرار داد.

«نامه»، ترانه‌ای است که به گفته محسن نامجو، او 10 سال قبل آن را برای همسرش سروده بود و  اخیرا در هنگام درگذشت مادرش آن را در کنسرتی دوباره‌خوانی کرد.

نامجو با هوشمندی خاصش، با ترکیب دو غزل حافظ در یک وزن، آنها را برای این ترانه به کار گرفته است. همچنین، انتخاب مایه اصفهان و لحن سوزناک و ملودی‌ای گوش‌نواز همراه با صدای نامجو با همان ویژگی‌ها و گرمی خاص و بم پخته و پرورده، کار را شنیدنی کرده است و سبب شده است تا توجه به این قطعه در فضای مجازی به سرعت فزونی گیرد.

شعری که نامجو در این کار استفاده کرده است، از معدود اشعار حافظ است که تمامی نیم مصرع دوم آن به عربی‌است با این مطلع:

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه

انی رایت دهرا من هجرک القیامه

حافظ نیز به نظر می‌رسد که این شعر را تحت تاثیر غزلی از سنایی با مطلع زیر سروده باشد:

دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه

قالت: رای فوادی من هجرک القیامه (غزل شماره ۳۷۹ دیوان سنایی)

«شبکه نیم» همین بخش از شعر را با تغییر اشعار و به شیوه  خاص طنزگونه‌اش در قالب دو بیت بر زبان شخصیت‌های سیاسی رده بالای جمهوری اسلامی گذاشته است:

از خون دل نوشتم مسئول بی‌لیاقت

بردی تو از بر ما هم مال و هم کرامت

روزی شود ببندی بار سفر تو شاید

از پول ما تو بردی سود کلان به غایت

ساکت شو ارنه روزی، کار تو هم سرآید

این شبکه پیش از این نیز از آثار خوانندگان دیگری در کار بهره گرفته است و تا کنون اعتراضی به این گونه اقدامات آنان نشده بود.

نامجو اما اعتراضش دو محور جدا داشت. نخست، دفاع از یک حق شخصی، به عنوان صاحب اثر، در این چهارچوب که استفاده کننده، بدون آن که از او اجازه بگیرد، از ملودی کار او روی شعری دیگر بهره برده است. محور دوم اعتراض به محتوای برنامه‌های شبکه من و تو و انتقاد از برخی مستند‌های تاریخی بازمی‌گشت که اخیرا این شبکه در تمجید از دوران شاه و رضاشاه پخش کرده است و می‌کند.

کسانی که آثار نامجو را پیگیری می‌کنند، به قطع و یقین می‌دانند که او با انتشار قطعه «رضاشاه» از آلبوم «از پوست نارنگی مدد» با موضعی رادیکال و هجو‌آمیز عملا به نقد و حتی هجو رضاشاه پرداخت وب سیاری از اقدامات‌ فرهنگی وی را مورد انتقاد قرار داد. از این منظر، طبیعی است که او هیچ علاقه‌ای نداشته باشد که از آثارش در جایی استفاده شود که به نوعی، شائبه همراهی با جریانات سلطنت‌طلب در موردشان وجود دارد.

البته نامجو در یکی از سخنرانی‌های خود که در فضای مجازی هم یافت می‌شود، به تعریف و تمجید از دوره‌ای از حکومت پهلوی دوم پرداخته و به‌ویژه از فرح پهلوی و کارهای او در زمینه‌های فرهنگی و هنری به خوبی یاد کرده است.

حق معنوی یا حق مادی؛ کدام‌یک قابل دستیابی‌ است؟

زاویه دومی که شاید برای نخستین بار از سوی هنرمندی ایرانی در خارج از ایران مطرح می‌شود، پرسش از حقوق مولف و مصنف است.

کشور ایران به دلیل نپیوستن به قانون «کپی‌رایت» جهانی، عملا در دایره حقوقی آن قانون قرار نمی‌گیرد و به همین دلیل، شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی ایران به‌راحتی می‌توانند از تولیدات دیگران استفاده کنند، بدون آن که مابه‌ازای مالی و حتی معنوی کار را بپردازند. 

در این گونه مواقع، به خصوص اگر کار در خارج از کشور تولید شده باشد،‌ عملا بی‌سر و صاحب تلقی می‌شود و آنها ضمن بهره بردن تمام و کمال از اثر، به قول ظریفی یک آب هم روی آن ‌می‌نوشند و اتفاقی هم نمی‌افتد.

محسن نامجو هم در آن گفتار دو و نیم دقیقه‌ای خود از جمله گفت: «آلبومی که تولید می‌شود به فاصله ۲۴ ساعت کپی و روی شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود» و تلویحا، دست در جیب هنرمند کردن توسط هموطنان داخل کشور را «مباح» دانست.

با این اظهارات به نوعی به نظر می‌رسد نامجو مجوز اخلاقی این کار را به مخاطبان داخل از کشور داد، هرچند که حتی اگر چنین هم نمی‌کرد، متاسفانه کار چندانی از دست او و یا وکلایش برای مقابله با آسان‌خواران داخل کشور برنمی‌آمد، زیرا چنان که پیش‌تر هم اشاره شد، ایران به قانون کپی‌رایت نپیوسته است و خلق‌الله هم به آسانی می‌توانند دست در جیب هر پدید‌آورنده‌‌ای در زمینه‌های مختلف ادبی و هنری کنند. 

در خارج از ایران اما ماجرا بسیار متفاوت است و اگر هنرمندی بخواهد پیگیر بحث «کپی‌رایت» باشد، می‌تواند حقوقش را مطالبه کند و اگر کار به دادگاه و به قول آن سوی آبی‌ها، شکایت و «سو» کردن بکشد، جریمه‌هایی بس سنگین در انتظار خاطیان خواهد بود که تقریبا آنها را از هستی ساقط می‌کند.

کشورهایی که عضو کنوانسیون ۱۹۶۱ رم هستند، حداقل یک یا چند سازمان دارند که به حقوق مالکیت موسیقی‌دانان عضو رسیدگی می‌کنند.

کشور آمریکا به دلیل گستردگی جغرافیایی و سطح بالای تولیدات در زمینه‌‌های مختلف به‌خصوص در حوزه موسیقی، سه سازمان بزرگ برای رسیدگی به حقوق مادی و معنوی اعضای خود دارد؛ «اِی‌اِس‌سی‌اِی‌پی»، «اِس‌ای‌اِس‌اِی‌سی» و «بی‌اِم‌آی». در کشورهای اروپایی نیز موسسات مشابهی از حقوق هنرمندان عضو خود دفاع می‌کنند.

بر اساس قوانین بین‌المللی، حقوق مالکیت در حوزه موسیقی، شامل آهنگساز، تنظیم‌کننده و سراینده اشعار می‌شود و از این منظر محسن نامجو می‌تواند نسبت به استفاده از آثارش معترض باشد. اما یک مشکل که در این میان وجود دارد، استثنایی است که در این گونه موارد برای رسانه‌‌های گروهی در نظر گرفته شده است.

صاحب حقوق یک اثر موسیقایی (یا نماینده او) در مواردی چون بازآفرینی اثر، اجرا، ضبط، انتشار یا استفاده از اثر از سوی اشخاص دیگر، توزیع و فروش نسخ تولید شده از اثر، اجرا در اماکن یا رسانه‌های عمومی، استفاده در محصولی دیگر، حق دارد و می‌تواند مانع این کار شود؛ جز در چهار مورد که قوانین بین‌المللی مستثنی کرد‌ه‌اند. در آن چهار مورد، صاحب حق می‌تواند برای پخش کار خود تقاضای مادی کند، اما نمی‌تواند جلوی پخش و استفاده از آن را بگیرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این تبصره‌ها به «امتیاز اجباری» مشهور است. به عبارت دیگر، در قالب این چهار تبصره، مالک اثر تنها می‌تواند حقوق مادی اثر خود را دریافت کند (چه راضی به استفاده از اثرش باشد چه نه) و چنانچه حقوق مادی به وی پرداخت نشود، قانون از او حمایت خواهد کرد. 

این چهار تبصره شامل ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی عمومی (مردمی)، جعبه‌های انتخاب موسیقی، پخش دیجیتالی و توزیع دیجیتالی می‌شود.

یک وجه دیگر قضیه این است که از کار نامجو به صورت تلفیقی استفاده شده است، نه پخش و تکرار کامل، و ورود به این وجه و احقاق حق مولف در این چارچوب، پیچیدگی‌های خاص خود را دارد.

«استفاده تلفیقی» از موسیقی در متن یک «تیزر» تبلیغاتی، اینستالیشن، سریال، و غیره، یا هر روشی که در آن موسیقی برای یک فرآورده هنری چند رسانه‌ای به‌کار گرفته شود، اصطلاحاً «سینکرونایزیشن» نامیده می‌شود. حقوق استفاده تلفیقی بسیار متنوع و پیچیده است (بر حسب نوع تلفیق، نوع فیلم، مدت، مجاری انتشار، کاربری تجاری یا خیریه و غیره) که ورود  به جزئیات آن خود نیازمند مطلبی مجزا است.

با چنین پیش‌زمینه ذهنی و حقوقی، اگر نامجو عضو یکی از سه موسسه دفاع از حقوق مادی و معنوی اهالی موسیقی در آمریکا باشد، می‌تواند حقوق مادی کار خود را از همان مسیر پیگیری کند. اما اگر بخواهد خود راسا اقدام به شکایت کند، قطعا باید چند برابر هزینه کند تا بتواند اندکی از حقوق مالی را که طالب است، به دست بیاورد.

این وضعیت، بار دیگر بار سنگین فرهنگی‌ای را که بر دوش رسانه‌هاست، گوشزد می‌کند. رسانه‌ها، ناشران، مدیران و صاحبان موسسات یا نهادهای فرهنگی و اجتماعی، می‌بایست همراه و یاور هنرمندان و پدید‌آورندگان آثار هنری و ادبی و فرهنگی باشند، نه رو در روی آنان.

*در نگارش بخش‌های حقوقی این یادداشت از جزوه‌ای که در نخستین نمایشگاه موسیقی و‌ آثار شنیداری از سوی آقای رامین صدیقی، مدیر نشر هرمس تدوین شده بود، استفاده شده است.

بیشتر از فرهنگ و هنر