واشنگتن پست:‌ نسخه نهایی رهبران ایران و چین برای بقا سرکوب است

به نظر می‌رسد چیزی که بیش از همه مردم هر دو کشور را به خیابان‌ها کشانده است، به ستوه‌آمدن از دستورهای بی‌وقفه و اجباری مقام‌های دولتی است

چارلز لین، تحلیلگر و ستون‌نویس واشنگتن پست، در گزارشی تحلیلی سرکوب و آزار و اذیت دولتی در ایران و چین علیه معترضان و دگراندیشان را مقایسه کرد و نوشت، این قیام‌ها تعریف جدیدی از آزار و اذیت ارائه می‌کنند.

این تحلیلگر نوشت، اعتراض‌های اخیر در ایران و چین تعریف دیگری از واژه «آزار» ارائه داده‌اند که بر اساس آن، آزار یعنی: «آنچه دولت‌های ظالم با مردم خود می‌کنند.»

به نظر می‌رسد چیزی که بیش از همه مردم هر دو کشور را به خیابان‌ها کشانده است، به ستوه‌آمدن از دستورهای بی‌وقفه و اجباری مقام‌های دولتی است. در ایران، پوشیدن اجباری حجاب یا روسری برای زنان به‌عنوان بخشی از سختگیری‌های مداوم و در چین، قرنطینه‌های بی‌پایان و آزمایش‌های کرونا، علاوه بر نظارت و سانسور نظام‌مند، از عوامل اعتراض‌های مردم‌اند. 

واشگتن‌ پست نوشت: «کسی نمی‌تواند حدس بزند که این دو بحران چگونه حل می‌شوند. با این حال، ما باید در مورد نیاز جهانی بشر برای تعیین سرنوشت‌ خود تامل کنیم، نیازی که هم مبارزات سیاسی و هم روند معماگونه‌ای را پیش می‌برد که مردمی می‌توانند ظاهرا ناگهانی از انفعال سیاسی به اعتراض بگرایند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)


چارلز لین با ارجاع به اعلامیه استقلال ایالات متحده می‌نویسد:‌ «تجربه نشان می‌دهد که انسان‌ها ظلم و بدی حکومت‌ها را تا آنجا که قابل تحمل باشد، تحمل می‌کنند ... اما هنگامی که روندی طولانی از سوءاستفاده‌ها و غصب قدرت... حاکی از مسلط شدن استبداد مطلق باشد، این حق ‌مردم و تکلیف مردم است که چنین حکومتی را سرنگون کنند.» 

نویسنده واشنگتن پست همچنین با اشاره به انقلاب تونس نوشت، چیزی که محمد بوعزیزی، فروشنده دوره‌گرد تونسی، را به خودسوزی کشاند این نبود که پلیس ترازوهایش را گرفت و او را تنبیه کرد، بلکه آنچه بوعزیزی را خشمگین کرد این بود که یک مقام محلی هنگامی که او برای شکایت رفته بود، حاضر به دیدن او نشد. آنچه چینی‌ها را در روزهای اخیر به افزایش اعتراض‌ها سوق داد نه تنها سیاست «کووید صفر»، بلکه این احساس بود که سیاستمداران درباره هزینه‌های جانبی این سیاست به آن‌ها دروغ گفته‌اند. 

هنگامی که مقام‌ها به یک اشتباه فاحش یا خشونت مرگبار واکنش درستی نشان نمی‌دهند، مانند آنچه میلیون‌ها نفر در ایران معتقد بودند پلیس گشت ارشاد با دستگیری مهسا امینی و سپس کتک زدن و مرگ او انجام داد، عواقب وضعیت واقعا انفجاری می‌شود. 

اگر آزار و اذیت کنترل‌نشده استبداد است، فقدان هر گونه محدودیت، آزادی نیست. با این حال، آزادی مستلزم آن است که هرگونه محدودیت در حقوق مردم قانونی و دارای حدود باشد. دولت‌ها فقط می‌توانند بر اساس «رضایت آگاهانه و بدون اجبار حکومت‌شوندگان» به ثبات پایدار دست یابند.

اما علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران و شی‌ جین‌پینگ، رهبر چین، ماجرا را متفاوت می‌بینند. هر کدام بر این باورند که احکام ایدئولوژیک به این دو رهبر اجازه می‌دهد تا شیوه زندگی مورد نظر خود را حتی در جزئیات به مردمشان دیکته کنند. هر دو رهبر این دیدگاه را پذیرفته‌اند که سقوط کمونیسم در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان بزرگ‌ترین نمونه پیروزی بر استبداد، ناشی از توطئه‌ای بود که ایالات متحده آن را طراحی کرد و مسکو فاقد ابزار یا اراده‌ای برای خنثی‌ کردن آن بود. 

البته خامنه‌ای و شی قادرند آزار رسمی مردمشان را به‌طور عملگرایانه تنظیم کنند. به همین دلیل، رهبر چین در حال کاهش سختگیری در سیاست کووید صفر برای خنثی کردن اعتراض‌ها است. در مقابل، دولت خامنه‌ای گزارش‌های رسانه‌های غربی مبنی بر لغو گشت ارشاد را تکذیب کرده است، اگرچه گزارش شده که حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها کاهش یافته است. 

با این حال، نسخه نهایی هر دو رهبر ایران و چین برای «ثبات» که برای آن‌ها مترادف «بقای رژیم» است، سرکوب است. از نظر آن‌ها، ناآرامی پاسخ قابل پیش‌بینی مردمشان به تحت فشار دائمی بودن، نیست بلکه وضعیتی است که نیروهای خارجی برای آزمایش عزم سیاسی حاکمیت ایجاد کرده‌اند. به همین دلیل، این حکومت‌ها می‌گویند که قصد دارند به هر قیمتی از این اعتراض‌ها عبور کنند.