گودالی که حکومت در آن می‌افتد؛ «روزهای سوزان» به روایت امین آلپر

آلپر شخصیت‌های چندلایه و جذابی خلق می‌کند که هم وجوه قهرمانانه دارند و هم ضعف‌های معمول انسانی

امین آلپر: از بچگی داستان‌ و رمان‌ می‌خواندم اما یک‌ دفعه دیدم که فیلمساز شده‌ام - Indypersian

امین آلپر جذاب‌ترین و مهم‌ترین استعداد این روزهای سینمای ترکیه است که با فیلم‌های درخشانی چون «جنون» حال‌وهوای متفاوت و جذابی خلق می‌کند که همواره آکنده از ارجاع‌های سیاسی و اجتماعی است.

«روزهای سوزان» که اولین بار در جشنواره کن ۲۰۲۲ به نمایش درآمد و به‌تازگی اولین نمایش آن در ترکیه در جشنواره آنتالیا بود، فیلمی است که آشکارا مملو از مضامین سیاسی است و به حال‌وهوای این روزهای ترکیه اشاره دارد. شخصیت تنهای آلپر که برای ماموریت به یک روستای دورافتاده آمده است، با انبوهی فساد اداری سازمان‌یافته روبرو می‌شود که او را به سوی مرگ سوق می‌دهد. گودال‌های بزرگی که ناگهان در اطراف این روستا سر باز می‌کنند، ناشی از همین فساد گسترش‌یافته‌‌اند که اساسا مخالفت و مبارزه با آن ناممکن به نظر می‌رسد؛ اما شخصیت اصلی فیلم یکه‌وتنها در برابر آن‌ها می‌ایستد.

با این حال آلپر خیال قهرمان‌پروری ندارد و برعکس، شخصیت‌های چندلایه و جذابی خلق می‌کند که هم وجوه قهرمانانه دارند و هم ضعف‌های معمول انسانی؛ اما نکته مهم قد علم کردن در برابر فسادی است که مردم را هم ناخواسته و از روی نادانی، با آن همراه  می‌کند. از این رو فیلم به مرثیه‌ای درباره تنهایی روشنفکر بدل می‌شود و حال‌وهوای سورئال فیلم به کمک آن می‌آید تا در انتها، پایانی غریب و غیرمنتظره را رقم بزند؛ پایانی که هرچند تلخ به نظر می‌رسد، آلپر در این گفت‌وگوی اختصاصی با نگارنده، می‌گوید که سرشار از امید است؛ چرا که حکومت‌ها در همان گودال‌هایی می‌افتند که خود کنده‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

- بین آثار شما و ادبیات ارتباط شگفت‌انگیزی می‌توان دید؛ به‌ویژه در این فیلم. فیلم را مثل یک رمان فصل‌بندی کرده‌اید و برای هر فصل هم نامی گذاشته‌اید.

- فکر می‌کنم همه فیلم‌هایم با ادبیات در ارتباط‌ند. به ادبیات علاقه زیادی دارم و حتی می‌توانم بگویم به ادبیات بیشتر از سینما علاقه دارم. از بچگی داستان‌ و رمان‌ می‌خواندم اما یک‌ دفعه دیدم که فیلمساز شده‌ام. اما ارتباطم با ادبیات هرگز کم‌رنگ نشد. برای همین همیشه سعی می‌کنم خط داستان پیچیده‌تری پیدا کنم و شخصیت‌هایی خلق کنم که عمق داشته باشند و این‌ها چیزهایی است که عمدتا از ادبیات قرض گرفته‌ام. به ادبیات ترک بسیار رجوع کرده‌ام. تقابل شهر و روستا و شخصیتی که از شهر به روستا می‌آید، یک مایه تکرارشونده در ادبیات ترک است. رمان‌های زیادی می‌توانید پیدا کنید که شخصی که می‌خواهد روستا را مدرنیزه کند، به یک روستا می‌آید و تصورات خاص خود را دارد. من در فیلم‌هایم به این‌گونه داستان‌ها بسیار ارجاع می‌دهم.

- در همه فیلم‌های شما می‌شود ارجاع‌های سیاسی را دید؛ اما این بار با یک داستان کاملا سیاسی مواجهیم...

- بله؛ من به طور کلی آدمی سیاسی‌ام. اما شرایط سیاسی ترکیه در چند سال اخیر باعث شد که ما بیشتر و بیشتر سیاسی شویم. حالا سیاست در همه شئون زندگی روزانه ما وجود دارد. ما بدون سیاست نمی‌توانیم حرکت کنیم و بدون فکر کردن به آن نمی‌توانیم هیچ کاری انجام دهیم؛ چون واقعا با زندگی ما آمیخته شده است. من چند پروژه مختلف در ذهن داشتم اما شرایط سختی که در آن قرار داریم، مرا وادار کرد پروژه سیاسی مستقیم‌تری مثل این فیلم را انتخاب کنم.

- مایه یک نفر در برابر جمع در فیلم مایه جذابی است که شما داستان را بر اساس آن شکل دادید. در مورد شخصیت اصلی خودتان که در برابر جمع قرار می‌گیرد، چه فکر می‌کنید؟

- ایده من نمایش ایزوله شدن یک فرد مدرن در برابر سر برآوردن توتالیتاریسم و فساد است. این مهم‌ترین تراژدی روشنفکران طی چند سال گذشته در تمام جهان بوده است. ایده اصلی من توجه به این تنهایی و گیرافتادن در این شرایط در برابر سیستم و فساد است که محملی برای نمایش ضعف‌های خود این شخصیت هم هست.

- شما در حال نقد قدرت‌اید اما در عین حال، جامعه را هم نقد می‌کنید. مردم در فیلم در حال دنبال کردن قدرت‌اند و خیلی چیزها را درک نمی‌کنند. این از کجا ریشه می‌گیرد؟

- این روزها دیکتاتورها در اطراف جهان دیکتاتورهای محبوبی‌اند. غالبشان منتخب مردم‌اند. بنابراین اگر ما این نوع حکمرانان زورگو را داریم غالبا به خاطر خود مردم است و این دیکتاتورها به‌آسانی می‌توانند مردم را فریب دهند و تحت کنترل خود درآورند.

- پایان فیلم به شکلی پایان باز است؛ اما خیلی سیاه و تلخ. درباره انتخاب این نوع پایان برایمان بگویید.

- بله از طرفی سیاه است اما از طرف دیگر امیدوارکننده است. من می‌خواستم یادآوری کنم که مشکلات ادامه دارد و تمام نشده است. افرادی که شخصیت اصلی ما را تعقیب می‌کنند، با گودالی متوقف می‌شوند که خودشان باعث آن شده‌اند. برای همین فکر می‌کنم این پرامیدترین پایانی است که تابه‌حال ساخته‌ام.   

بیشتر از فیلم