مرور پنج دهه اعتراضی‌‌خوانی‌ ‌شهرام ناظری؛ هنر خوار شد جادویی ارجمند

در عمده آثاری که شهرام ناظری خوانده، انتخاب اشعار و لحن و بیان او به‌گونه‌ای است که اعتراضات اجتماعی و سیاسی آن دوران را می‌توان در آن‌ها متبلور یافت

نخستین آثاری که ناظری خواند، در مجموعه کانون چاووش و در آلبوم‌های ۱۰گانه چاووش منتشر شد - AFP

شهرام ناظری، آوازخوان نامی موسیقی ایرانی که آثارش در پنج‌دهه اخیر نوازشگر گوش‌های ایرانیان بسیاری بوده است، در تازه‌ترین مطلب اینستاگرامی‌اش که همزمان با چهلم مهسا امینی منتشر شد، چکامه‌ای کوتاه نوشت با مضمونی که هم بیانگر چله‌نشینی بود و هم از دیگرسو امید به چنین خیزشی و انجام آن را نوید می‌داد.

ناظری که خود اهل کرمانشاه است و کردتبار، بارها و بارها در آثارش از شرایط کشور ابراز تاثر کرده بود. جدای از آن، بارها در مصاحبه‌های مختلف نیز به انتقاد از شرایط سیاسی و اجتماعی کشور پرداخت که شاید معروف‌ترین آن، مصاحبه‌ای بود که با روزنامه جامعه انجام داد که در اعتراض به شرایط آن سال‌ها و فشار صداوسیما بر هنرمندان، این بیت مولانا را مصداق وضعیت هنرمندان دانست:

طوطی نقل و شکر بودیم ما

مرغ مرگ‌اندیش گشتیم از شما

نگاهی به کارنامه کاری شهرام ناظری در پنج دهه گذشته نشان می‌دهد او که خود ذوق شعری دارد، هنرمندی معترض به شرایط و زمانه بوده است. حتی آنجا که از اشعار مولانا و یا دیگر بزرگان استفاده می‌کرد و می‌کند، سعی دارد اشعاری را انتخاب کند که از صبغه‌ای انتقادی برخوردار و بازتاب‌دهنده اعتراض و انتقادی باشند.

آثار چاووش و اشعار و تصنیف‌های اعتراضی

بی‌تردید نخستین آثاری که ناظری خواند، در مجموعه کانون چاووش و در آلبوم‌های ۱۰گانه چاووش منتشر شد. او و محمدرضا شجریان دو هنرمند‌ آوازخوانی بودند که روی‌ آهنگ‌هایی از پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده و محمدرضا لطفی آثار متفاوت و برانگیزاننده‌ای را خواندند. برخی از مهم‌ترین این آثار در زمره ‌مواردی قرار می‌گیرد که آن‌ها را می‌توان وطنیه‌سرایی نام نهاد؛ چراکه عمده مضامین اشعار این سروده‌ها درباره وطن و اهمیت و جایگاه ایران بود.

ترانه-تصنیف آزادی با مطلع «آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی» روی شعری از فرخی‌ یزدی،‌ شاعر آزادی‌خواه و دغدغه‌مند دوره مشروطه، ازجمله نخستین این نغمه‌ها بود که در نغمه ماهور با آهنگسازی محمدرضا لطفی ساخته  و در چاووش شماره ۲ منتشر شد. این ترانه ازجمله ترانه‌هایی بود که تقریبا در هر کوی و برزنی بر زبان نسل‌های مختلف انقلاب جاری می‌شد. پس از این اثر، ناظری بار دیگر در آلبوم چاووش ۳ سروده‌ای از جواد آذر را روی آهنگی از محمدرضا لطفی خواند.

در چاووش ۴، ناظری تصنیف معروف «مرا عاشق» ساخته پرویز مشکاتیان را خواند که روی شعری از مولانا آهنگسازی شده بود، شعری که حالتی حماسی داشت و با موسیقی پرطنین مشکاتیان شکوه و جلوه‌ای ویژه پیدا کرد. جدای از این تصنیف، شعر آواز این اثر نیز فضایی حماسی را در ذهن مخاطب ترسیم می‌کرد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ناظری همچنین با خواندن آوازی متفاوت روی شعر هوشنگ ابتهاج (سایه)، در مایه شور که عموما دستگاهی اندوهناک است، فضایی حماسی به کار بخشید. 

چندین شب و خاموشی وقت است که برخیزم

وین آتش سوزان را با صبح درآمیزم

در چاووش ۷ نیز ناظری یکی دو ترانه در ارتباط با روزهای نخست انقلاب خواند که معروف‌ترین آن‌ها «عاشق سرمست» روی نغمه‌‌ای از محمدرضا لطفی بود.

چاووش ۸ رامی‌توان اوج کارهای ناظری در این مجموعه آثار به‌شمار آورد، اثری که یکی از درخشان‌ترین تصنیف‌های این سال‌ها و آواز درخشانی در مایه شوشتری روی مثنوی معروف «بانگ نی» ابتهاج سایه بود و با آهنگی از محمدرضا لطفی خوانده شد؛ تصنیف کاروان که مضمون آن را ناظری از یک اتفاق(کشته‌-شهید شدن یکی از اقوام و دوستان نزدیکش) الهام گرفت که بعد با گسترش ملودی و شعر، به اثری ماندگار در تاریخ موسیقی معاصر ایران تبدیل شد. 

«لاله بهار» آلبومی بود که پس از موج دستگیری‌های پس از اتفاقات بهار ۶۰ ساخته شد؛ اثری روی شعری از ملک‌الشعرای بهار که خود از وطنیه‌سرایان نامی تاریخ موسیقی و تصنیف‌سرایی ایران به‌شمار می‌رود. 

لاله خونین‌کفن از خاک سرآورده برون
خاک مستوره قلب بشر آورده برون

این تصنیف و آلبوم و به‌خصوص ترانه‌ این شعر که از دیوان بهار انتخاب شده بود، به نوعی اعتراضی به فضای جنگ و ادامه آن بود که به باور ملک‌الشعرای بهار آسیب‌های بسیاری برای مردمان دارد و اکنون و پس از گذشت سال‌ها، بازخوانی این شعر در قالب یک تصنیف، پیامی بود از سوی هنرمند به مردم در اعتراض به ادامه جنگ که جز ویرانی حاصلی ندارد.

آلبوم «زمستان» مهدی اخوان ثالث که به گفته ناظری با تایید اخوان ثالث و بر پایه دوستی‌ای که ناظری با او داشت و با آهنگسازی محمدرضا درویشی و البته به صورت ناقص منتشر شد، از دیگر آثاری است که اعتراض و دغدغه اجتماعی را می‌توان در آن به‌عینه مشاهده کرد. در این اثر، شعر معروف زمستان خوانده شد، شعری که باز در ذهن مخاطب آگاه به اوضاع زمانه، اعتراضی بود به فضای سرد و بی‌روح و سانسور شدید و زمستان‌گونه‌ای که در آن سال‌ها حاکم شده بود.

پس از این آلبوم، ناظری با تفاریق و با انتخاب‌های هوشمندانه‌ای که از اشعار شاعران کهن و نو انجام می‌داد، به‌نوعی می‌خواست صدای گونه‌ای اعتراض اجتماعی قشری از مردم باشد. شاید‌ آخرین این آثار تا قبل از سال ۸۸ کنسرتی بود که با پرویز مشکاتیان و گروه عارف در تالار وزارت کشور اجرا کردند که ازجمله آن‌ها تصنیف «ای مردم آزاده کجایید؟» روی شعری از علی‌اکبر دهخدا بود. این تصنیف در دوره‌ای خوانده شد که دولت احمدی‌نژاد روی کار آمده بود و عموم هنرمندان از شرایط به‌وجود آمده ناراضی بودند. شعر دهخدا برای تبعید دکتر محمد مصدق سروده شده بود و پرویز مشکاتیان که دستی چیره در ادبیات داشت، آن را به تصنیفی شنیدنی مبدل کرد. البته این اثر هیچ‌گاه فرصت دریافت مجوز رسمی و انتشار عمومی پیدا نکرد، اما بخش‌هایی از آن کنسرت معروف در فضای مجازی منتشر شد.

سفر عسرت؛ بیان آنچه بر جنبش سبز رفت

سفر عسرت را می‌توان سیاسی‌ترین آلبوم شهرام ناظری به‌شمار آورد که چند سالی پشتِ در بخش ممیزی دفتر موسیقی ماند و درنتیجه همین شرایط، ناظری ترجیح داد آن را در خارج از ایران منتشر کند. اگرچه تمامی آهنگ‌هایی که در این اثر خوانده شد، پیش از سال ۸۸ ساخته و ضبط شده بود، اما همزمانی انتشار  مجدد آن با وقایع سال ۸۸ و جنبش موسوم به جنبش سبز، سبب شد تا بسیاری با این اثر از این زاویه ارتباط بگیرند و با الهام از اشعار شاملو و اخوان و  آهنگسازی منحصربه‌فرد فرخزاد لایق، به همذات‌پنداری با آن اتفاقات و سرکوب ودستگیری‌های گسترده آن روزها بپردازند. 

قطعه «روایت» از این آلبوم، اوج این همذات‌پنداری است، آنجا که با یک ضربی کوبنده و سازبندی خاص و روی این بخش از شعر اخوان و صدای حماسی ناظری بیان می‌شود:

در مزار آباد شهر بی‌تپش 

وای جغدی هم نمی‌آید به گوش
دردمندان بی‌خروش و بی‌فغان
خشمناکان بی‌فغان و بی‌خروش

و سپس با یک جواب آواز کوبنده و حماسی، خواننده به بند بعدی می‌رود و فغان برمی‌آورد که:

آب‌ها از آسیاب افتاده است
دارها برچیده، خون‌ها شسته است
جای رنج و خشم و عصیان‌بوته‌ها

پِشکْ‌بُن‌های پلیدی رُسته است.

ناظری در دفترچه توضیحات این آلبوم، آن را شعری اجتماعی خواند که از نگاه مستمر او در تمامی‌ این سال‌ها به وقایع سیاسی و اجتماعی و بازتاباندن آن در اشعار و ‌آوازها خبر می‌دهد.

داستان ضحاک در آلبوم درفش کاویان/هنر خوار شد جادویی ارجمند

انتخاب داستان ضحاک از شاهنامه فردوسی و اشعاری که به شکلی نمادین و سمبولیک در ذهن مخاطب فضای دیگر از ایران این سال‌ها را تداعی می‌کرد، دیگر ابتکار ناظری بود که در قالب آهنگ‌سازی فرید الهامی و به‌صورت تصویری و صوتی و البته پس از کنسرت‌های متعددی که داده شد، جامه آلبوم بر خود گرفت. انتخاب برخی از اشعار فردوسی از این داستان بلند که حاوی نتیجه‌گیری و حکمت‌های اخلاقی-اجتماعی است، از هوشمندی ناظری در این اثر خبر می‌دهد:

هنر خوار شد جادویی ارجمند

نهان راستی آشکارا گزند

شده بر بدی دست دیوان دراز

به نیکی نرفتی سخن جز به راز

آلبوم امیرکبیر در دو سی‌دی روی آهنگسازی پژمان طاهری و نیز آلبوم آرش کمانگیر، با آهنگسازی آقای طاهری، از دیگر آثاری است که با نگاهی تاریخی به دو شخصیت نامدار و محبوب (یکی تاریخ معاصر ودیگری تاریخ اسطوره‌ای ایران) ساخته و خوانده شد. در هر دو این آثار، اشعار به‌گونه‌ای انتخاب شده‌اند که بازتاب‌دهنده بیان اجتماعی و اعتراضی آهنگساز و خواننده‌اند.

وطنیه‌ها در یک آلبوم
از آخرین تجربه‌های ناظری انتشار مجموعه‌ای از سرود‌های ملی-میهنی است که در آلبومی با همین عنوان به آهنگسازی پیمان سلطانی در سال ۹۴ روانه بازار موسیقی شد. 

شهرام ناظری در این مجموعه که با ارکستر بزرگ تنظیم شده است، تصنیف-سرود‌هایی چون «ایران جوان» روی شعری از بیژن ترقی و براساس ملودی قدیمی ساخته موسیو لومر، «ای ایران» روح‌الله خالقی و چند اثر ملی‌-میهنی دیگر را بازخوانی کرده است.

ازجمله آخرین آثاری که ناظری خوانده و می‌توان آن را نوعی وطنیه‌سرایی نام نهاد، تصنیف/قطعه‌ «وطن، مادر من» روی شعر و آهنگسازی آرمین فریدی‌هفت‌خوانی است که خبر انتشار آن در اردیبهشت‌ماه امسال بر خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت، اما هنوز از انتشار رسمی آن اطلاعی در دست نیست.

نگاهی به تمامی این آثار و گزیده‌کاری‌هایی که شهرام ناظری انجام داده است، نمایانگر روح دغدغه‌مند این خواننده پرآوازه‌ است که در تمامی این سال‌ها سعی کرده است با نگاهی انتقادی در کنار مردمی بایستد که این روزها خشم و خروش و خیزشی کم‌نظیر را در فضای سیاسی-اجتماعی ایران رقم زده‌اند.

بیشتر از موسیقی