در توافق لبنان و اسرائیل کدام طرف برنده است؟

مخالفان توافق در تل‌آویو می‌گویند که حکومت اسرائیل با پذیرش این توافق، در برابر تهدید تسلیم شده است

با امضای این توافق، حزب‌الله مجبور است برنامه‌های خود را در چارچوب مسائل داخلی تنظیم و از دست‌درازی در سیاست‌های خارجی لبنان اجتناب کند - AFP

توافق درباره ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و اسرائیل را چگونه دسته‌بندی کنیم؟ آیا این یک توافق صلح است یا یک توافق امنیتی؟ شاید هم تنها یک قرارداد تجاری میان دو شریک اقتصادی برای بهره‌برداری از زمین‌های مجاور هم است؟

آمریکا در این توافق نقش اساسی داشت و برای به ثمر رسیدن آن بیش از یک دهه میانجی‌گری کرد. فرانسه هم برای برقراری ارتباط میان دو طرف توافق نقش فعالی ایفا کرد. از این جهت، رئیس‌جمهوری‌های هر دو کشور یادشده از این توافق به‌گرمی استقبال کردند و آن را «دستاورد تاریخی» خواندند.

دولت‌های اسرائیل و لبنان نیز از این توافق اظهار خرسندی کردند و آن را ستودند. یائیر لاپید، نخست‌وزیر اسرائیل، آن را تضمینی برای مرزهای شمالی اسرائیل در برابر تهدیدهای همیشگی «حزب‌الله» و ایران و به‌مثابه به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی دشمنش لبنان قلمداد کرد؛ هرچند مخالفانش در تل‌آویو این توافق را رد کردند و آن را تسلیم شدن در برابر حزب‌الله دانستند. در راس مخالفان، بنیامین نتانیاهو قرار دارد که این هفته سرگرم فعالیت در کارزار انتخاباتی سرنوشت‌ساز است؛ او تهدید کرده است که اگر در انتخابات پیروز شود، توافق را لغو خواهد کرد؛ هرچند از دید بسیاری‌، این امر بعید به نظر می‌رسد.

مخالفان توافق در تل‌آویو می‌گویند که حکومت اسرائیل با پذیرش این توافق، در برابر تهدید تسلیم شده و بخشی از سرزمین تحت حاکمیت اسرائیل را به لبنان واگذار کرده و در حقیقت آب در آسیاب حزب‌الله و ایران ریخته است. زلمان شوفال، تحلیلگر اسرائیلی، در روزنامه معاریف می‌نویسد: «این توافق برای اسرائیل سود تاکتیکی کوتاه‌مدتی دارد اما از نگاه راهبردی و بلندمدت، به ضرر اسرائیل است. این توافق نه صلحی به بار می‌آورد و نه حتی به عادی‌سازی روابط کمکی می‌کند. لبنان کماکان دشمن باقی خواهد ماند؛ چنانچه حزب‌الله به عنوان تاثیرگذارترین نیروی سیاسی و نظامی حاکم در لبنان، دشمنی خود با تل‌آویو را پنهان نمی‌کند و از زرادخانه موشکی خود چیزی نمی‌کاهد.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این در حالی است که شمار زیادی از تحلیلگران در اسرائیل به این توافق نگاهی خوش‌بینانه‌ دارند. از دید آن‌ها، توافق یادشده این فرصت را برای ارتش اسرائیل مستقر در مرز شمالی فراهم می‌کند که نیمی از نفرات خود را برای مقابله با تنش‌های موجود در کرانه باختری اشغالی اعزام کند. از نظر این تحلیلگران، «امضای توافق ترسیم مرزهای دریایی آرامش و امنیت را هم به مرزهای شمالی اسرائیل باز گردانده است».

تامر هایمن درباره پیامدهای این توافق می‌نویسد: «این یک تحول ژئوپلیتیک است که در پی رقابت شرق و غرب بر سر تغییر نظام جهانی به دست آمد.»

توافق لبنان-اسرائیل نقش ایالات متحده آمریکا را که در حال خروج تدریجی از منطقه بود، به منطقه بازگرداند. از دید هایمن و همکارش، مئیر بن‌شباط، «مداخله ایران در اوکراین این فرصت را برای بایدن فراهم کرد که جهت خود را تغییر دهد و در همه جبهه‌ها برنده شود. او با استفاده از این فرصت می‌تواند روابط خود با عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس را بازسازی کند. این سیاست در عین حال برای معترضان در داخل ایران هم پشتیبانی خوبی فراهم می‌کند».

شوروشوق مقام‌های آمریکایی از به نتیجه رساندن توافق ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و اسرائیل از یک سو و به بن‌بست رسیدن مذاکرات هسته‌ای با ایران و مداخله جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین به نفع روسیه از سوی دیگر، تحلیلگران و ناظران را برانگیخت تا درباره سیاست خارجی آینده آمریکا پیش‌بینی‌ها و برداشت‌های متعدد و گوناگونی ارائه دهند. این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس روایت همیشگی‌ خود، بحران داخلی را به توطئه آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی پیوند می‌زند و از پیروزی‌های خود و طرفدارانش در خارج سخن می‌گوید.

رهبران جمهوری اسلامی ایران تابه‌حال درباره توافق اسرائیل-لبنان اظهارنظری نکرده‌اند. شاید دلیل آن مشغول بودن‌ در مشکلات داخلی، علاقه‌مندی به حفظ دستاوردهای گذشته در لبنان و اجتناب از یک جنگ خانمان‌سوز باشد.

بر اساس برخی تحلیل‌ها، رهبران جمهوری اسلامی، با تکیه بر قدرت زمینی مبالغه‌آمیز آینده خود، اجازه داده‌اند توافق دریایی صورت بگیرد. بر مبنای همین منطق است که جمهوری اسلامی این توافق را که در متن آن ۲۷ بار از اسرائیل نام برده شده است، یک پیروزی برای خود می‌داند؛ شبیه پیروزی‌های دیگر این رژیم در مناطق نفوذش در جهان عرب؛ و چنین است که حجت‌الاسلام حاج علی‌اکبری، امام‌جمعه موقت تهران، در خطبه‌های جمعه گذشته خود می‌گوید: «رژیم صهیونیستی مجبور شد توافق مرزی با لبنان را امضا کند. این رویداد پیروزی بزرگی برای حزب‌الله به حساب می‌آید.»

اکبری در ادامه رجزخوانی‌هایش درباره پیروزی‌های رژیم جمهوری اسلامی، خطاب به مردم خسته و مستاصل از مشکلات داخلی گفت: «در عراق هم برنامه‌ها و توطئه‌های پیچیده آمریکا ناکام شد و دیدید که چگونه مردم عراق از آن‌ها عبور کردند و با انتخاب موفقیت‌آمیز رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر برای کشور خود، پیروزی بزرگ دیگری را رقم زدند.»

چرا مقام‌های رسمی هم در اسرائیل و هم در ایران، این توافق را یک پیروزی خواندند و مقام‌های آمریکایی نیز آن را دستاورد تاریخی قلمداد کردند؟ حقیقت چیست؟

یک مقام آمریکایی پیشین که در مذاکرات مرتبط به این توافق شرکت داشت، می‌گوید توافق زمانی حاصل شد که حزب‌الله به دلیل فروپاشی همه‌جانبه لبنان، از شروط خود که در طول سال‌های گذشته راه رسیدن به توافق را بسته بود، عقب‌نشینی کرد. یک دیپلمات عرب نیز می‌گوید ایران که در چارچوب محاسبات ژئوپلیتیک منطقه‌ای‌ و برای حفظ لبنان که آن را دژی مستحکم برای خود می‌داند، با امضای این توافق موافقت کرد.

به هر صورت، توافق یادشده غیر از دستاوردهای اقتصادی موردانتظار، دو نتیجه دیگر نیز دارد؛ نخست این‌ است که لبنان پس از اینکه چندین دهه به نام آزادسازی فلسطین در چارچوب محور موسوم به مقاومت، همچون ابزاری در جنگ‌ها به‌کار برده می‌شد، به حلقه کشورهای عربی بازگشت. نتیجه دوم، کاسته شدن از توان حزب‌الله است که همواره نقش اول را بازی می‌کرد و تهدیدی برای اسرائیل محسوب می‌شد.

با امضای این توافق، حالا حزب‌الله مجبور است برنامه‌های خود را در چارچوب مسائل داخلی تنظیم و از دست‌درازی در سیاست‌های خارجی لبنان اجتناب کند که در این صورت، ممکن است برای لبنان خطر و ضرر کمتری داشته باشد.

© IndependentArabia

بیشتر از جهان