جنبش انقلابی مهسایی، تیک تاک مرگ نظام و نظاره‌گری منفعلانه کاخ سفید

آزادیخواهان ایرانی با شجاعت و صراحت، گفتمان خود را بر رسانه‌های بین‌المللی تحمیل کردند

رسانه‌های دولتی غربی نمی‌خواهند در قد و قامت مخالف رژیم ظاهر شوند تا خللی بر معاملات با رژیم ایجاد نشود - RINGO CHIU / AFP

وقتی رسانه‌ اتحادیه اروپا (یورونیوز فارسی که رهیافت انتقادی به رژیم اسلامی ندارد) تیتر بزند «ادامه اعتراض‌ها و سرکوب گسترده در ایران» یا بوق‌های تبلیغانی چپ (اکثر رسانه‌های آمریکا) اخبار سوزاندن روسری‌ها را در ایران پوشش دهند، دیگر مشخص است که صدای خیزش مردم ایران در سراسر دنیا شنیده شده است. اکثریت مردم ایران با شجاعت و استقامت این صدا را بر رسانه‌های بین‌المللی تحمیل کردند. این رسانه‌ها چون اسلام‌گرایان را در ائتلاف سیاسی و دیگ هویتی خود می‌خواهند از ابتدا نمی‌خواستند اجباری بودن حجاب در ایران را نمایش و پوشش دهند.

هنوز رسانه‌های آمریکا از چپ و راست به‌جای «حجاب اجباری» در ایران از تعبیر جعلی «سخت‌گیری در پوشش» یا «پوشش با حیا» استفاده می‌کنند که منعکس‌کننده‌ ادبیات حکومتی رژیم اسلامی است. آن‌ها دوست ندارند رژیم اسلامی را اقتدارگرا و تمامیت‌خواه معرفی کنند. این رسانه‌ها رهبر کره‌ شمالی را دیکتاتور، اما رهبر جمهوری اسلامی را مثل بوق‌های رژیم «رهبر معظم» می‌نامند.

رسانه‌های دولتی غربی نمی‌خواهند در قد و قامت مخالف رژیم ظاهر شوند تا خللی بر معاملات با رژیم ایجاد نشود. بخش فارسی صدای آمریکا در بحبوحه تیراندازی به مردم و اعتراض‌های خیابانی شهریور ۱۴۰۱ مدام مستند و فیلم سینمایی پخش می‌کرد. پخش مستند در تلویزیون، ایرانیان را به یاد پخش مستندهای طبیعت در شرایط اعدام‌های گسترده در تابستان ۶۷ می‌اندازد. بخش فارسی بی‌بی‌سی نیز برنامه‌های عادی خود را در روزهای بعد از مرگ مهسا قطع نکرد تا به اعتراض‌ها پوشش ویژه بدهد.

چرخش رسانه‌ها

برخلاف این انفعال، صدای معترضان ایرانی و مرگ مهسا تریلیون‌ها بار در فضای عمومی و مجازی تکرار شد. در این شرایط، ۱۰ روز بعد از مرگ مهسا ده‌ها هزار مطلب و گزارش در مورد قتل مهسا و جنبش بعد از مرگ او در رسانه‌های دنیا منتشر و پخش شده است. یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای جنبش انقلابی مهسا چالش رسانه‌های غربی در عادی‌سازی نظام نکبت و فلاکت بوده است. حتی همدل‌ترین غربیان با جمهوری اسلامی امروز، خطر سقوط این نظام را درک کرده‌اند.

جمهوری اسلامی به‌عنوان حکومتی که نسل بعد نسل جوانان جامعه را سرکوب و افسرده کرده و می‌کند (از ۶۷ و ۷۸ تا ۸۸ و ۱۴۰۱)، امروز با دشواری جدی برای بقا مواجه است. هیچ نهادی در ایران قابل اعتماد نیست، به‌ویژه بوق‌های تبلیغاتی حکومت، چون همه به ابزارهای حکومتی تبدیل شده‌اند. اعتراض‌های جوانان دیگر ناشی از شکاف نسلی نیست، بلکه بیانگر شکاف جدی میان حکومت و ملت است. رسانه‌های بین‌المللی (عمدتا متمایل به چپ) برای چهار دهه از بیان این شکاف خودداری می‌کردند تا مبادا شرایط برای نیروهای ضد امپریالیست و ضد اسرائیلی در حکومت ایران دشوار شود.

راهی غیر از انقلاب نیست

مهدی بازرگان رهبر انقلاب ۵۷ را محمدرضا شاه با برخی سیاست‌ها و واکنش‌هایش می‌دانست. امروز تجسم آن سخن را در ایران می‌توان دید. عامل اصلی خیزش ۱۴۰۱ سیاست‌ها و تصمیمات شخص خامنه‌ای است. او در بوق‌های تبلیغاتی رژیم «رهبر انقلاب» نامیده می‌شود و بیش از همه در نارضایی مردم نقش داشته است. سیاست‌های خامنه‌ای او را به رهبر خیزش جدید با شعار «رهبر الدنگ» تبدیل کرده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حکومت در پنج سال ۱۳۹۶ تاکنون، برخلاف گسترده‌تر شدن اعتراض‌ها و در دهه‌های قبل قدمی برای اصلاح بر نداشته است و حتی از اصلاح به‌طور زبانی نیز سخن نمی‌گوید. برای دو دهه تلاش حکومت، نابودی جنبش اصلاح‌طلبی بود. این امر شرایط هر اعتراضی را به سطح رادیکال ارتقا می‌دهد. در اعتراض‌های شهریور ۱۴۰۱ حتی یک نفر در خیابان خواستار لغو گشت ارشاد یا حجاب اجباری نیست، چون همه می‌دانند حکومت از این امر کوتاه نمی‌آید. با عمیق‌تر شدن هر روزه شکاف میان حکومت و مردم، شرایط هر روز انقلابی‌تر می‌شود. حکومت به تعدد و عمق بیشتر شکاف‌ها دامن می زند و آن‌ها را هر روز تشدید می‌کند. اما پایان حیات سیاسی جریان اصلاحات بعد از دولت حسن روحانی، منطقه‌ امن نظام در میان بخشی از مخالفان را برداشت. دیگر کسی به اصلاح از درون نظام باور و امیدی ندارد و هر معترضی یک برانداز است. لابی رژیم در خارج و رسانه‌های متمایل به آن (مثل المانیتور) هم این را درک کرده‌اند.

شکست تظاهرات حکومتی

تلاش حکومت در راه‌اندازی راهپیمایی حکومتی بعد از نماز جمعه ۱ مهر و فراخوان ۳ مهر (تحت عنوان امت رسول‌الله) به تجمعاتی بسیار کم شمار منجر شد و عکس‌ها و فیلم‌های این مراسم با فتوشاپ و نماهای بسته منتشر شد. نیروهای سپاه و بسیج که پیش‌ازاین با اتوبوس به بسیج وفاداران نظام می‌پرداختند، در سال ۱۴۰۱ با لباس شخصی در خیابان مشغول سرکوب‌اند و فرصت جمع‌آوری افراد را ندارند و حتی قشر سنتی نیز نمی‌خواهد با کشتن مهسا همراهی کند. رسانه‌های غربی نیز که مراسم قاسم سلیمانی را پخش زنده می‌کردند، در این مورد کوتاهی نشان دادند و مراسم دولتی را پوشش ندادند.

در سوی دیگر، حرکت اعتراضی مردم در عرض ۱۰ روز به یک جنبش انقلابی تمام‌عیار تبدیل شد با پنج ویژگی:

۱. سراسری بودن و همبستگی ملی؛ ۳۱ استان و حدود ۱۱۵ شهر

۲. تداوم اعتراض‌ها به روش‌های مختلف (از شعار خیابانی و پشت بامی تا بوق و از دیوارنویسی تا پاره کردن عکس مقام‌ها) در شهرهای متعدد در ۱۰ روزی که از شروع اعتراض‌ها می‌گذرد

۳. براندازی به‌عنوان هدف و طرح نکردن هر گونه مطالبه موردی یا تقاضای اصلاحات

۴. نفی گفتمان و سیاست‌های رژیم حاکم

۵. طرح نظامی نوین بدون اسلام سیاسی و روحانیت «آخوند بره گم بشه»

انقلابی‌نمایی دیکتاتورها

ضد‌حمله جنبش‌های تمامیت‌خواه به آزادی‌گرایان این بوده است که خود را انقلابی معرفی می‌کنند. گفتمان دیکتاتوری و اقتدارگرایی از نیمه‌ دوم قرن بیستم بدین سو این نکته را فرا گرفته است که خود را انقلابی و ضد بیگانه معرفی کند تا در پشت سر شعارهای مردم‌پسند به تاراج منابع کشور و اعمال زور بپردازد و از گزارش انتقادی رسانه‌ها که عمدتا به چپ متمایل‌اند در امان بمانند. تمام دیکتاتورهای جهان سوم مثل قذافی، حافظ اسد، صدام حسین، کاسترو و خمینی خود را انقلابی معرفی می‌کردند. چپ غربی نیز که شیفته‌ انترناسیونالیسم و شعارهای ضد امپریالیستی است، این دیکتاتورها را با آغوش باز می‌پذیرد و برای تداوم حکومت آن‌ها از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. بعد از این جنبش انقلابی، عادی نشان دادن رژیم اسلامی در ایران دشوار خواهد شد.

سیاست مماشات و انفعال

در قرن بیست‌و‌یکم دو جنبش عظیم مردمی در ایران برای آزادی و دموکراسی در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۲۲ رخ داده است که اتفاقا دموکرات‌ها در کاخ سفید بودند و به نظاره نشستند. در دولت بایدن گشت ارشاد تحریم (توخالی) شد که معلوم نیست یعنی چه و چه کسانی را مورد هدف قرار می‌دهد. کاخ سفید در هر دو دوره در کنار حکومت ایستاد و با نمایش‌های دروغین از حمایت عملی مردم سر باز زد. دولت ترودو نیز همین اقدام تهی را اعلام کرده است.

درحالی‌که مردم در خیابان‌ها سرکوب می‌شدند، دولت آمریکا به اعضای سپاه در تیم رئیسی ویزا داد (سپاه رسما تحریم شده است)، تحریم‌های نفتی اعمال نمی‌شود و دولت رئیسی منابع کافی برای روغنکاری سازمان سرکوب دارد. رسانه‌های آمریکا نیز که اکثرا جهت‌گیری خود را در دوره‌ بایدن از کاخ سفید می‌گیرند، جمهوری اسلامی را نظامی عادی (متفاوت با داعش و طالبان) جلوه می‌دهند. شبکه‌ شبه کمونیستی- سوسیالیستی سی‌بی‌اس تریبونش را به دست رئیسی قبل از سفر به نیویورک داد تا بدون چالش با خبرنگار محجبه آمریکایی سخن بگوید.

حتی در اوج اعتراض‌ها، این موضع همیشگی سخنگوی کاخ سفید بود که «شرایط ایران را تحت نظر دارند.» این موضع‌گیری طنزآلود است، چون علی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه و بسیجیان نیز شرایط ایران را تحت نظر دارند. این جمله تنها برای فرار از پاسخگویی در شرایط انفعال است.

تیک تاک ساعت مرگ نظام

فاصله‌ خیزش‌ها در ایران مدام کمتر و کمتر می‌شوند. از دی ۹۶ تا آبان ۹۸، ۲۲ ماه فاصله بود. از آبان ۹۸ تا تیر ۱۴۰۰ (خوزستان) ۲۰ ماه فاصله داشت. از تیر ۱۴۰۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۱ (اعتراض‌ها در شش استان) ۱۰ ماه فاصله بود. از اردیبهشت تا شهریور ۱۴۰۱ نیز تنها چهار ماه فاصله بوده است. این کم شدن فاصله‌ها نشان می‌دهد که دیگ جامعه دارد حرارت بیشتری تولید می‌کند و به‌سرعت به آتش‌فشان تبدیل می‌شود. بخش فوقانی ساعت شنی عمر رژیم دارد خالی می‌شود. زمان آن نرسیده است که دول و رسانه‌های غربی این واقعیت را درک کنند؟

 
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه