در جهان پرتلاطم سیاست اسرائیل اختلاف بسیار است اما یک موضوع است که همگان چارهای به جز همنظری بر سر آن ندارند: لزوم مقابله با تلاش حکومت ایران برای رسیدن به سلاح هستهای. از ۲۰ سال پیش که برنامه هستهای ایران افشا شد، رهبران اسرائیل همیشه این موضوع را در صحن مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کردهاند. این بخصوص در سالهای طولانی زمامداری بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر راستگرا، جا افتاد؛ او که به بلند کردن تصویر هشدارآمیز بمب در سازمان ملل معروف شد.
امسال اما اسرائیل نخستوزیری متفاوت را به نیویورک فرستاده و پیغام او نیز متفاوت است. یائیر لاپیدِ لیبرال که در میانه کارزار انتخاباتی در کشورش به آمریکا آمده هم مثل همگان درباره حکومت ایران و برنامه هستهای هشدار داد. لاپید نه تنها نام مهسا امینی را به عنوان قربانی حکومت ایران آورد که در اقدامی جسورانه پیغامش در مورد ایران را در میان پیغامی وسیعتر راجع به لزوم صلح در منطقه و جهان مطرح کرد؛ پیغامی از ضرورت صلح که به دشوارترین موضوع پیش روی اسرائیل یعنی اشغال سرزمینهای فلسطینی و صلح با فلسطینیها نیز پرداخت.
در مجمع عمومی سال گذشته، لاپید وزیر خارجه دولت ائتلافی به نخستوزیری نفتالی بنتِ راستگرا بود. سخنرانی بنت ۲۰۲۱ اما زمین تا آسمان با سخنرانی لاپید ۲۰۲۲ فاصله داشت. بنت حتی یک بار هم اسم فلسطین و فلسطینیها را نیاورد، اما لاپید نه تنها از فلسطینیها به عنوان «نزدیکترین همسایگانمان» یاد کرد که از «راهحل دو دولتی» یعنی حق فلسطین برای تشکیل دولت مستقل دفاع کرد. سالها بود که شاهد چنین اقدامی از سوی نمایندگان اسرائیل در صحن مجمع عمومی نبودیم و انجام آن برای او همراه با مخاطره سیاسی است. جناح راست اسرائیل به سرعت تاختن به لاپید را آغاز کرده است. آیلت شاکدِ، وزیر کشور کنونی در دولت ائتلافی لاپید، بلافاصله مدعی شد که «لاپید فقط از طرف خودش حرف می زند» و این «شگرد انتخاباتی است» و این کشور هرگز اجازه تشکیل دولت فلسطینی را نخواهد داد. نتانیاهو که حالا رقیب اصلی لاپید در انتخابات پیشرو است در تویيتر به لاپید حمله کرد و گفت نمیگذاریم «حماسستان» درست کنید و اسرائیل را به «فاجعه اسلو» بازگردانید.
لاپید چرا در مقطعی که مذاکرات صلح با فلسطین سالها است به محاق رفته و حتی دولت دموکرات آمریکا هم آنرا جزو اولویتهای خود نمیداند، صحبت از «راهحل دودولتی» میکند؟ آن هم حالا که چنین چیزی در فضای سیاسی اسرائیل میتواند به ضررش تمام شود؟ از صبح پنجشنبه که نخستوزیر حرفهایش را زد، گمانهزنیهای متعددی بین تحلیلگران سیاسی اسرائیل در این مورد مطرح است: تلاش لاپید برای موضع صلحطلبی گرفتن تا حملاتش به صلحستیزی ایران موجه جلوه کند؛ اینکه ببیند واکنش محمود عباس، رئیس دولت فلسطین که به زودی در نیویورک سخنرانی میکند چه خواهد بود؛ تلاش برای جلب نظر مساعد دولت آمریکا که تلآویو با آن اختلافاتی بر سر ایران دارد؛ تلاش برای تقویت آرای حزبش در میان رایدهندگان چپگرا در اسرائیل.
سیاستمداران همیشه مواضعشان را از لحاظ مختلف راهبردی بالا و پایین میکند و لاپید هم در این میان مستثنی نیست. در میان سخنان او هم مثل همیشه جای واقعیتهای ناگفته بسیاری خالی است؛ بهخصوص در مورد نقش اسرائیل در بیعدالتیهایی که بر مردم فلسطین میرفته و میرود.
با این همه اما اگر انصاف داشته باشیم، میتوانیم لاپید را بخاطر جسارتی که انجام داده تا پیغامی از صلح به سازمان ملل بیاورد بستاییم. هنر او در این سخنرانی تاثیرگذار، که با لحنی بهیادماندنی ایراد شد و بسیار ماهرانه نوشته شده بود، این بود که به جای پیغامهای «منفیِ» نتانیاهو، با پیغامی «مثبت» به میان آمد و دست صلح را به سوی تمام مردم منطقه دراز کرد.
او از «صنعت نفرت» جمهوری اسلامی گفت و از این طنز تلخ که کارخانههایی در ایران وجود دارند که هر سال هزاران پرچم اسرائیل و آمریکا میدوزند تا در تظاهرات آتش بزنند. از این گفت که این حکومت نه فقط از یهودیان، زنان، همجنسگرایان و غرب متنفر است که حتی مسلمانهایی که تفکر متفاوتی دارند میکشد — از سلمان رشدی تا مهسا امینی. او یادآوری کرد که میان تمام اعضای سازمان ملل متحد تنها یک دولت است که علنا میگوید میخواهد یک عضو دیگر این سازمان را نابود کند و آن هم جمهوری اسلامی ایران است و شکایت کرد که در این مورد «این ساختمان، ساکت است.»
در عین حال اما او از امکان صلح گفت. از «نشست نقب» که در اسرائیل برگزار شد و در آن وزرای خارجه آمریکا و برخی کشورهای عربی که با اسرائیل رابطه دارند همچون مصر، مراکش و امارات متحده عربی شرکت کردند. لاپید تعریف کرد که وقتی در میان این نشست حملهای تروریستی انجام شد، تمام وزرای خارجه پس از چند لحظه سکوت موفق شدند گرد هم بیایند و بیانیهای مشترک صادر کنند. او از موفقیتهای اسرائیل گفت و از اینکه چطور کشوری که ۷۵ سال پیش به حکم سازمان ملل در پی فاجعه هولوکاست و کشتار یهودیان تاسیس شد امروز به کشوری موفق و لیبرال دموکراتیک تبدیل شده است. از این گفت که چطور شهروندان عرب اسرائیل در سطوح مختلف جامعه حضور دارند؛ از بیمارستانهای این کشور تا دولت خود او.
مهمترین بخش سخنرانی لاپید اما آنجا بود که به فلسطینیها پرداخت و گفت: «توافق صلح با دو دولت برای دو مردم امر صحیح برای امنیت اسرائیل، اقتصاد اسرائیل و آینده کودکانمان است.» او در وصف صلح گفت: «صلح، سازش نیست. بیباکانهترین تصمیمی است که میتوانیم بگیریم. صلح، ضعف نیست. امری است که کل قوای روح بشر در آن گرد آمده. جنگ، تسلیم در مقابل تمام بدیهای درون ما است؛ صلح، پیروزی تمام خوبیهای درون ما است.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
لاپید فراتر رفت و یادآوری کرد که اکثریت عظیم مردم اسرائیل موافق چشمانداز دو دولتیاند و تنها یک شرط میخواهند: که دولت آینده فلسطین صلحآمیز باشد و نه مثل دولت حماس در غزه که به اسرائیل راکتپراکنی میکند. او گفت اگر حماس از راکتپراکنی دست بردارد اسرائيل آماده رفع حصر بی هیچ قید و شرطی هست. نفتالی بنت در سخنرانی پارسال خود از بدیهای حکومت ایران و این واقعیت گفته بود که از لبنان تا یمن تا عراق هر جا جمهوری اسلامی حضور دارد، بدبختی و شرایط بد زندگی غالب میشود. لاپید در عوض با تاکید بر «توافق ابراهیم» و موفقیتهای اقتصادی که میتواند از صلح حاصل شود چشماندازی مثبت ارائه کرد. او خطاب به منطقه گفت: «سلاحهایتان را زمین بگذارید و صلح برقرار میشود.» و آیا این به راستی خواست اولیه تمامی این مردم منطقه نیست که در دولتهایی صلحآمیز و با اقتصادهای موفق زندگی کنند و هر روز نگران مصیبت و جنگ نباشند؟
نخستوزیر اسرائیل البته همانقدر که موهبات صلح و چشمانداز اسرائیل برای آیندهای صلحآمیز را مطرح کرد از آمادگی این کشور برای جنگ همگفت؛ همان جنگی که با اکیدترین زبان در مورد بدی آن هشدار داده بود. او گفت جهان باید آماده برخورد نظامی با ایران باشد چون جمهوری اسلامی در مقابل زبان زور عقبنشینی میکند و با یادآوری شعار مربوط به هولوکاست («دیگر هرگز») گفت جهان هرگز نمیگذارد تهران به سلاح هستهای برسد. او در ضمن خطاب به دولتهای جهان گفت میتوانند از اسرائیل انتظار داشته باشند طبق ارزشهای منشور سازمان ملل زندگی کند؛ اما نمیتوانند انتظار داشته باشند در راه این ارزشها کشته شوند. بدین سان صلحگرایی همراه با واقعگرایی و چشم در چشم واقعیت دوختن است.
لاپید چند نسل خانواده خود را در سخنرانیاش مطرح کرد. از پدرش که در گتوهای نازیها در جنگ جهانی دوم بزرگ بزرگ شد؛ تا پدربزرگش که در همان اردوگاههای دستجمعی که حکومت ایران بیشرمانه منکر موجودیت آنها است کشته شد؛ تا دخترش، یائِلی، که مبتلا به آتیسم است و توان صحبت ندارد و سال گذشته باید ساعت سه صبح از خواب بلند میشد تا از دست راکتهای حماس به پناهگاه فرار کند. با این حساب فراخوان لاپید به صلح و تاکیدش بر اهمیت آن از طریق داستان خانوادگی خود او در جریان تاریخ مردم یهود قرار داده شد تا به گوش آنان آشنا بیاید و موثر واقع شود؛ باید به یاد داشته باشیم که صلح تنها زمانی ممکن است که درون روایت مردمان طرفین تخاصم تعریف و پذیرفته شود.
چنانکه گفته شد، این «کل تصویر» نیست و از نخستوزیر هیچ کشوری نمیتوان انتظار داشت در سازمان ملل از زاویهای به جز زاویه منافع مردم و کشورش صحبت کند. اما از سخنان لاپید حداقل یک نکته مثبت برمیآید: اسرائیل پس از سالها که رهبرانی چون نتانیاهو داشت که به روشنی منافع شخصی و جناحی خودشان را ارجح بر منافع ملی کشورشان میدانستند حالا رهبری دارد که چشماندازش از منافع ملی کشورش بسته به صلح و دموکراسی است. هم این است که در او پایان سخنان خود هم از تورات نقل قول کرد و هم از اهمیت اصول دموکراسیهای لیبرال گفت؛ اصولی که در دوران زمامداری نتانیاهو به زوال رفته بودند و امروز با ورود نیروهای راست افراطی به مجلس همچون حزب «صهیونیست مذهبی» بیش از پیش تهدید میشوند.
هجده سال پیش بود که سناتور جوانی به نام باراک اوباما با سخنرانی در بوستون با عنوان «جسارتِ امید» شناخته شد و رفت تا مدتی به نماد امید در سیاست جهانی تبدیل شود؛ گرچه کارنامه سیاسیاش مثل هر سیاستمدار دیگری در عمل بالا و پایین داشت. حالا لاپید در حالی این سخنرانی تاریخی را در نیویورک انجام داد که درگیر نبرد انتخاباتی است و سرنوشت سیاسیاش را یک ماه و اندی دیگر مردم اسرائیل پای صندوقهای رای تعیین خواهند کرد. منادیان صلح، دموکراسی و ترقی در اسرائیل، خاورمیانه و جهان باید برای او آرزوی موفقیت کنند، چرا که با «جسارت صلح» چشماندازی ترسیم کرده است که اگر بتواند حتی کوچکترین قدمی به سوی آن بردارد برای تمام مردم منطقه بهتر خواهد بود.