دوگانه ممنوعیت بزرگداشت کوروش و درخواست بازگرداندن منشور او

گفته می‌شود خلخالی قصد داشته با بولدوزر تخت جمشید را ویران کند

«منشور کوروش» در واقعیت از آنچه آدمی در عکس‌ها می‌بیند، کوچک‌تر به‌نظر می‌رسد. این منشور را در یک اتاقک شیشه‌ای، در میانه سالن ۵۲ «موزه بریتانیا» قرار داده‌اند و یکی از گنجینه‌های به نام این موزه است. این منشور همچنین کهن‌ترین اثر این موزه است که از «حقوق بشر» هم صحبت می‌کند. موزه‌ای که اگر بارها به بازدیدش بروید، باز هم آثاری در گوشه و کنارش وجود دارند که از چشمانتان دور مانده باشند.

سالن ۵۲ در طبقه سوم و در نزدیکی راهروی شرقی موزه بریتانیاست و در آن بخشی از نزدیک به ۱۳هزار اثر تاریخی ایران باستان قرار گرفته‌اند. تعدادی از آن‌ها مانند همین منشور، اصل‌اند و برخی کپی برابر اصل، مانند دیوارنگارهای تخت‌جمشید که دو دیوار خیره به اتاقک شیشه‌ای منشور کورش را پر کرده‌اند. بیشتر آن‌ها هم در انبارهای موزه‌اند تا رودرروی نگاه علاقه‌مندان قرار گرفته باشند.

در قفسه‌های نزدیک به این منشور، آثار متنوعی قرار گرفته‌اند، از جمله «گنج آمودریا» (The Oxus treasure) که شامل بر طلا و جواهراتی است متعلق به عصر هخامنشیان که در شمال قلمرو باستانی خراسان و در منطقه آمودریا کشف شدند. تاجیکستان حالا مدعی این گنج است و از موزه بریتانیا رسما خواسته است تا آن‌ها را پس بدهند.

آیا جای منشور کوروش یا این گنج، در موزه بریتانیا خوب است؟ اگر این آثار باستانی در ایران یا عراق یا تاجیسکتان مانده بود، آیا هنوز هم مثل لندن، مسافران می‌توانستند رایگان از آن دیدار کنند؟ یک سوال مهم‌تر هم وجود دارد: آیا باید آثار باستانی را از موزه‌های کشورهای اروپایی خارج کرد و به صاحبان آن‌ها پس داد، چون این آثار، یادگار عصر استعمارند؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

«دزدی نیست، پس نمی‌دهیم!»

در زمان ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، این صحبت مطرح شد که باید دولت ایران از موزه بریتانیا بخواهد و «منشور کوروش» را پس بگیرد. موزه بریتانیا در آن زمان پاسخ داد که این منشور، در حفاری‌های باستان‌شناسان و برابر قراردادهای آن زمان یافت شده است و «دزدی نیست».

هرمزد رسام، باستان‌شناس بریتانیایی‌عراقی، در ۱۸۷۹ میلادی، «لوح حقوق بشر کوروش» را در کاوش‌های بین‌النهرین یافت. او را البته بیشتر برای کشف الواح گلی حماسه گیلگمش می‌شناسند. اصالتی آشوری داشت و این آثار زیرنظر او به لندن منتقل شدند و در موزه بریتانیا آرام گرفتند.

وقتی در آن زمان، منشور کوروش را به تهران امانت دادند، احمدی‌نژاد در رونمایی‌اش، یک «چفیه بسیجی» بر منشور کشیده بود تا به هنگام عرضه‌اش، «فرهنگ اسلام‌گرای جمهوری اسلامی را به تاریخ گذشته آن»، پیوند داده باشد.

در بریتانیا، تماشای این منشور مانند دیگر آثار تاریخی این موزه – به جز سالن نمایش آثار امانتی – رایگان است.

موقع ورود به موزه، تنها کیف افراد بازرسی می‌شود تا چاقو یا اسید همراه نداشته باشند و کسی نتواند به بقیه بازدیدکنندگان یا آثار تاریخی موجود در موزه، آسیبی بزند. مدیریت موزه، تفاوتی بین بازدیدکنندگان بریتانیایی و توریست‌ها هم قائل نمی‌شود.

امسال موزه بریتانیا ۲۶۶ ساله شد و همزمان مدیریت آن اعلام کرد که در گذر این سال‌ها، به اندازه جمعیت کنونی آمریکا، مردم به تماشای آثار تاریخی آن آمده‌اند. می‌شود حدس زد که میلیون‌ها نفر هم منشور کوروش را دیده باشند.

دل‌نگران‌های «میراث کوروش»

در داخل و خارج ایران، چهره‌های مختلفی نگران «میراث کوروش‌اند». او فارغ از آنکه یک فصل از تاریخ ایران باشد، در این سال‌ها به یک نماد برای دو جبهه اصلی سیاست ایران تبدیل شده است: نمادی که خاندان پهلوی می‌خواست پنج دهه پیش، به آن برگردد و نمادی که جمهوری اسلامی ایران چهار دهه است که می‌خواهد از آن فاصله‌ای مشخص داشته باشد.

 

مثالش توییت شاهزاده رضا پهلوی که این هفته نوشت: «کوروش بزرگ پیام‌آور مدارا و دوستی و حقوق بشر بود. امروز اما ارزش‌های مترقی او در حصر و بند فرقه‌ای تبهکار و اشغالگرند. باید از هر زمان دیگری بیدارتر باشیم و میراث کوروش را نجات دهیم».

در مقابل، جمهوری اسلامی ایران روز ۲۲ بهمن، بدل کوروش را به راهپیمایی می‌برد تا ادعا کند تاریخ باستانی ایران همراه مدیریت کنونی کشور است. مثالش این تصویر که با این مثال، در رسانه‌های اجتماعی دست بدست می‌شد: «چگونه است که برای ایجاد جذابیت و جلب توجه مردم، کوروش بزرگ را به راهپیمایی ۲۲ بهمن می‌آورید ولی یک روز بزرگداشت برای او در تقویم ندارید؟!»

برای مقامات کنونی ایران، کوروش نماد «۲۵۰۰ سال تاریخ ستم‌شاهی» است، فارغ از آنکه تاریخ سلطنت در ایران به حدود ۱۵ هزار سال گذشته برمی‌گردد. آن‌ مقامات دیگر نگران تاریخ نیستند، شاید فقط می‌ترسند که جشن‌هایی برای کوروش، نمادی از دل چرکینی ایرانیان از حکومت اسلامی باشد.

امسال هم مانند چند سال اخیر، نیروهای امنیتی مانع از دسترسی مردم به «مراسم پاسارگارد» در سالگرد تولد کوروش شدند. امسال البته تنها راه‌های منتهی به تخت‌جمشید بسته نشد، بلکه مقامات امنیتی سراغ چهره‌های نام‌آشنای فرهنگ، تاریخ و روزنامه‌نگاری رفتند و از آن‌ها تعهد کتبی گرفتند تا هم حرفی از کوروش نزنند، هم به مراسم پاسداشت نروند.

«تعهد بده به مراسم پاسارگارد نمی‌روی!»

از محمد حسین آقاسی تا بهمن آمویی، افراد مختلف در توییتر می‌گویند امسال آن‌ها را به پلیس امنیت دعوت کرده‌اند تا «تعهد کتبی» بدهند که در «مراسم پاسارگارد» حاضر نمی‌شوند.

این مراسم، سابقه تاریخی مشخصی ندارد و در سال‌های اخیر، هزاران نفر به پاسارگارد و مقبره کوروش می‌روند و یاد او را گرامی می‌دارند. در فرهنگ غیر رسمی ایران، هفت آبان (برابر با ۲۹ اکتبر) «روز کوروش» نام گرفته است. 

شاید برای همین این سوال مطرح باشد که آیا می‌توان با خیالی راحت آثار تاریخی مثل منشور کوروش را به ایران برگرداند یا جایشان در موزه‌های اروپا و آمریکا خوب است؟

این سوال فقط به ایران محدود نمی‌شود. برای تاریخ‌شناسان، آثاری مانند منشور کوروش، نمادهایی واقعی از تاریخ‌اند. ارزش آن‌ها در این است که تاریخ را جلوی چشمان می‌آورند، اما اگر به مناطقی برگردند که از آن‌ها استفاده سیاسی می‌شود، آیا به خطر نمی‌افتند؟

هنوز هم خیلی‌ها روایت‌هایی را به‌خاطر دارند که صادق خلخالی در بهار ۱۳۵۸، می‌خواست تا بولدوزر بردارد و تخت‌جمشید را خراب کند. یا آن زمان که ناپلئون بناپارت، رودروری عظمت اهرام ثلاثه مصر، می‌خواست آن‌ها را منفجر کند اما نزدیکانش مانع شدند. یا آن زمان که فاتحان آمریکای جنوبی، آثار تاریخی را ذوب می‌کردند تا طلا به اسپانیا ببرند.

تاریخ به‌راحتی می‌تواند ویران شود، بااین‌حال، حق کشورهایی چه می‌شود که در دوران استعمار مجبور به امضای قراردادهای کاوش شده‌اند یا آنکه هویت باستانی‌شان، ربوده شده‌ است؟

«آثار تاریخی را پس دهید!»

یونان با حمایت یونسکو، می‌خواهد یک سالن موزه بریتانیا، کامل به آتن برگردد: مجسمه‌های معبد پارتنون. شیلی به نیابت از جزیره ایستر، می‌خواهد  تنها مجسمه آن جزیره از موزه به خانه‌اش برگردد. مصر، «سنگ روزتا» را می‌خواهد تا در «موزه ملی مصر» قرار گیرد.

این فهرست را می‌توان ادامه داد و تمام نمی‌شود. از هر گوشه و کنار آفریقا تا جزایر دور اقیانوسیه تا خاورمیانه تا آمریکای لاتین، دولت‌ها، چهره‌های فرهنگی، باستان‌شناس‌ها و ملت‌های بومی، می‌خواهند تا هویت باستانی آن‌ها به سرزمینشان بازگردد.

در مقابل برخی نگرانند که اگر یکی از این آثار بدین‌شکل به کشور واقعی‌اش برگردد، سپس مانند سیلی که از شکستن سد حاصل شود، موزه‌های اروپا و آمریکا شاهد درخواست‌های متعدد برای بازگشت آثار تاریخی به ملت‌هایشان خواهند بود.

هنوز معلوم نیست چه شود. منشور کوروش هنوز سر جایش در موزه بریتانیاست. اگر از ساختمان اصلی موزه خارج شوید و به حیاط مسقف آن بروید، در بخش شمالی و در طبقه همفک، در دو اتاق، تنها دو اثر قرار گرفته است. در یکی‌، مجسمه «هیچ در قفس» اثر پرویز تناولی ایستاده است و پشت آن یک مجسمه کهنسال از منطقه خاورمیانه به دیوار خیره است. گذشته، در کنار امروز.  

تناولی در سال ۱۳۹۵ قصد داشت از تهران به لندن و سپس به ونکوور برگردد که جلوی خروجش را گرفتند. در آن زمان، او از موزه بریتانیا دعوت داشت تا برای رونمایی کتاب تازه‌اش حاضر شود. سوال هنوز باقی است، «منشور کوروش» اگر به ایران برگردد، یا «گنج آمودریا» اگر به تاجیکستان برود، چقدر جای آنها امن خواهد بود؟