افسر پیشین ارتش افغانستان: زخمی شدم و کابوس حمله به فرودگاه کابل رهایم نمی‌کند

نظامیان افغان که مستقیما با ارتش بریتانیا در افغانستان کار می‌کردند، با گذشت یک سال هنوز در افغانستان‌ و در معرض خطر انتقام‌جویی طالبان باقی مانده‌اند

در ۲۶ اوت ۲۰۲۱ دو مهاجم انتحاری خود را در میان شلوغی جمعیت منفجر کردند و نزدیک به ۲۰۰ نفر را کشتند - WAKIL KOHSAR / AFP

«پس از چهار روز تقلا برای رسیدن به ورودی فرودگاه کابل، سرانجام به آنجا رسیده بودم و منتظر بودم که مسئولان بریتانیایی یا آلمانی بیایند و مدارکم را به آنان تحویل دهم، اما در میان بی‌قراری و هجوم مردم، ناگهان صدای هولناک انفجار همه را از جا کند و به آن ‌سوی مرگ و اندوه پرتاب کرد. از شدت صدا و ضربه‌ای که به من وارد شده بود، دقایقی از هوش رفتم. وقتی که هوش خود را بازیافتم، دیدم که مردم دارند با شتاب از روی بدن من می‌گذرند و مرا زیر پاهای خود له می‌کنند. تلاش کردم بلند شوم و به زحمت سر جایم نشستم. پس از دقایقی، متوجه شدم که غرق در خونم و یک دستم به شدت زخمی است. روزگار تاریک و ناامیدی من از آن لحظات شروع شد و هنوز ادامه دارد.»

این گفته‌ها بخشی از سخنان صمد (نام مستعار)، افسر پیشین ارتش افغانستان است. به گفته صمد، او عاشق کار نظامی بود و به همین دلیل، از سال دهم دبیرستان، به آموزشگاه نظامی رفت و در آنجا با تلاش و توانایی خود، موفق شد از بورسیه تحصیلی نظامی آلمان برخوردار شود. صمد مدرک کارشناسی در رشته نظام را از آلمان به دست آورد و برخلاف دیگر همکلاسی‌های افغانش که ترجیح دادند در آلمان بمانند، به افغانستان برگشت. او با تلاش بسیار، در یکی از نهادهای نظامی تحت حمایت ارتش بریتانیا در افغانستان استخدام شد و در آنجا پنج سال به آموزش و تربیت افسران ارتش مشغول بود.

صمد در مورد روز سقوط کابل به دست طالبان، به ایندیپندنت فارسی می‌گوید: «دقیقا همان روز قرار بود مراسم فارغ‌التحصیلی شماری از افسران را از آکادمی نظامی بریتانیا در کابل، برگزار کنیم و افسران مراسم تحلیف به جا آورند. اما همه چیز فرو پاشید و همه فرار کردند.» افسران جوان ارتش که قرار بود نیروهای تازه‌نفس ارتش افغانستان باشند، پیش از آنکه سوگند وفاداری به کشور  و ارتش به جا آورند، به دستور مقام‌های نظامی و امنیتی، از دانشگاه نظامی مارشال فهیم خارج شدند و به سوی خانه‌های خود رفتند. 

صمد می‌گوید: «دانشجویان رفتند و مقام‌های بالا [مسئولان دانشگاه نظامی مارشال فهیم] به ما هم دستور دادند که از دفتر خارج شویم و به خانه‌هامان برویم. گفتند طالبان دارند می‌آیند و پیش از اینکه اتفاق بدی برایتان بیفتد، اینجا را ترک کنید.»

صمد نیز مانند صدها افسر نظامی دیگر، به خانه رفت و در فکر چاره‌ای شد که از خطر روبه‌رو شدن با طالبان مصون بماند. او با همکارانش تماس گرفت و متوجه شد که تنها راه ممکن، رفتن به فرودگاه کابل است. او مطمئن بود که با مدارک تحصیلی آلمان و مدارک کاری با ارتش بریتانیا، حتما فرصت رفتن به یکی از این دو کشور برایش فراهم خواهد شد. 

این افسر جوان و تحصیل‌کرده ارتش پیشین افغانستان، سرانجام همسر و فرزند کوچکش را در خانه رها کرد و به سمت فرودگاه رفت. پس از چهار روز تلاش، سرانجام روز ۲۶ اوت ۲۰۲۱ به نزدیکی ورودی فرودگاه رسید، اما کسی از سربازان و مسئولان بریتانیایی یا آلمان آنجا نبود. پس منتظر ماند تا کسی بیاید و او مدارکش را نشان دهد؛ بلکه بتوانند او را انتقال دهند. اما این انتظار با صدای مهیب انفجار به پایان رسید و صفحه‌ای تازه، اما تاریک، در زندگی او و هزاران شهروند دیگر افغانستان گشوده شد.

صمد می‌گوید: «دقایقی پس از انفجار، زمانی که به هوش آمدم و سرجایم نشستم، صحنه‌هایی دیدم که هنوز کابوس آن‌ها خواب از چشمانم می‌رباید و تمام زندگی‌ام را زیر فشار گرفته است.» او می‌افزاید: «کودکانی را دیدم که یا در اثر انفجار تکه تکه شده بودند، یا زیر پاهای مردم لگدمال می‌شدند و جان می‌دادند. سرهای بی‌بدن، تن‌های بی‌سر و بی‌دست و پا، بدن‌های متلاشی شده، این‌ها کابوس هر روز و شب من است.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در انفجار فرودگاه کابل که در میان انبوهی از مردمی رخ داد که منتظر امکان خروج از افغانستان بودند، بیش از ۲۰۰ تن جان باختند و صدها نفر دیگر نیز مجروح شدند. یک دست صمد نیز در آن انفجار به شدت مجروح شد و به گفته خودش، تاکنون دو بار زیر تیغ جراحی رفته، اما نتیجه مثبتی نگرفته است. این افسر پیشین ارتش، وضعیت اقتصادی خود را به دلیل یک سال بیکاری، به شدت دشوار توصیف می‌کند و می‌گوید که دستش ورم و درد شدیدی دارد و پزشکان گفته‌اند که دست‌کم به چهار عمل جراحی دیگر نیاز دارد تا بهبود یابد، اما او از توان مالی برای ادامه روند درمانش برخوردار نیست. او تصریح می‌کند: «با مدارک تحصیلی‌ام که همه مدارک نظامی‌اند، کسی به من کار نمی‌دهد. از ترس اینکه کسی به طالبان گزارش ندهد، نمی‌توانم به جایی برای کاریابی رجوع کنم. با دست مجروح هم که توان کارگری در خیابان ندارم.»

صمد می‌گوید که با گذشت یک سال و تلاش پی‌در‌پی برای ارتباط گرفتن با نظامیان بریتانیایی و دولت بریتانیا برای انتقال از افغانستان، هنوز هیچ پاسخ مثبتی از آنان دریافت نکرده است. او که پنج سال مستقیما با مشاوران بریتانیایی و ساختار نظامی مورد حمایت بریتانیا کار کرده است، خود را واجد شرایط تخلیه از افغانستان می‌داند، اما هنوز در بلاتکلیفی و با هراس از گیر افتادن به دست طالبان دست‌به‌گریبان است. 

صمد، مانند صدها افسر پیشین ارتش، از خانه‌اش فراری است و از شهری به شهر دیگر می‌رود و مدت کوتاهی در هر مکان اقامت می‌کند تا از گرفتار شدن به دست طالبان در امان بماند. او می‌گوید طالبان دست‌کم دو بار به خانه او سر زده‌اند و برای یافتن رد پای او، پدرش را بازداشت کرده‌اند. او از فشار روانی شدید و هراسش از انتقام‌جویی طالبان سخن می‌گوید و مدعی است که طالبان تاکنون شمار زیادی از آشنایان و همکارانش را به دلیل کار با ارتش، بازداشت و شکنجه کرده‌اند و حتی به قتل رسانده‌اند. 

پیش از این نیز، سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی، از کشته و ناپدید شدن بیش از صد افسر و سرباز نظامی پیشین در افغانستان به دست طالبان، خبر داده بودند. هرچند طالبان همواره این ادعاها را رد می‌کنند و تاکید دارند که عفو عمومی شامل حال همه شهروندان افغانستان است، اما نظامیان پیشین، اعم از زن و مرد، مدعی‌اند که طالبان با تجسس و پیگیری شدید رد پای آنان را در هر گوشه‌ای دنبال می‌کنند و هر یک از نظامیان پیشین که به چنگ طالبان بیفتد، او را با این پرسش که «چه تعداد از افراد ما را شهید کرده‌‌ای؟» شکنجه می‌کنند و در مواردی نه‌چندان اندک، حتی به قتل می‌رسانند.