پرواز پرندگان مهاجر

در جستار دیگری تحت عنوان «خودارضایی روح بر صلیب تثلیث» نگاهی به فیلم «بازیگران خدا» داشتیم؛ در این جستار، نگاه کوتاهی خواهیم داشت به فیلم سه قسمتی «پرواز پرندگان مهاجر»

فیلم سینمایی بلند داستانی و اپیزودیک «پرواز پرندگان مهاجر» دو هفته پیش در تورنتو در سینمای کارلتون نمایش خصوصی داشت و چند روز دیگر، در بخش رقابتی فیلم‌های بلند داستانی کانادایی در جشنواره فیلم رجینا در ساسکاچوان پخش خواهد شد. این فیلم کانادایی چند‌زبانه به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی ارسلان براهنی در تورنتو ساخته شده است و در بیست‌و‌دومین جشنواره فیلم ملیبو کالیفرنیا (Malibu Film Festival) نیز نامزد بهترین فیلم بلند بوده و در اروپا نیز در جشنواره فیلم نیس فرانسه و در گوتنبرگ سوئد پخش شده است.

ارسلان براهنی در یک دهه گذشته، در مقام نویسنده، کارگردان، تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار فیلم‌های بلند مستند و داستانی فعالیت گسترده‌ای داشته است و آثار بلندی همچون «بازیگران خدا» ساخته است که در جشنواره‌های سینمایی گوناگون در کشورهای زیادی برنده شده است؛ اما مشهورترین آثارش مجموعه مستند «سه‌گانه غربت» و «شاعر کشته می‌شود» است، مستندهایی که در تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی و ایران اینترنشنال پخش شده‌اند. «شاعر کشته می‌شود» به قتل‌های زنجیره‌ای می‌پردازد و به‌طور مشخص در مورد قتل محمد مختاری، شاعر و نویسنده، است.

«سه‌گانه غربت» در سال ۲۰۱۵ در کانادا ساخته شد. این مستند بلند از سه فیلم مستند نیمه‌بلند تشکیل شده است. «نور و صدا» درباره سلیمان واثقی، خواننده شناخته‌شده دوره پهلوی، است که به سُلی مشهور بود و پس انقلاب ۵۷، مانند بسیاری از هنرمندان، مجبور به ترک ایران شد و به تورنتو رفت و پس از مشقت‌های بسیار، جای خود را پیدا کرد و اکنون، دوباره به‌عنوان خواننده و موسیقیدان فعالیت می‌کند. «قاب و دیوار» درباره غلامحسین نامی، استاد و نقاش برجسته ساکن تورنتو، است و سرانجام، «کیمیا و خاک» درباره رضا براهنی، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی پیشرو است. هرچند ارسلان فرزند دکتر براهنی است، در مقام فیلم‌ساز موفق شده است فاصله‌ بگیرد و به‌عنوان شخصیتی مستقل به او بپردازد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

فیلم‌های ارسلان براهنی تاکنون جایزه‌های زیادی برنده شده‌اند؛ بهترین کارگردانی فیلم مستند در جشنواره فیلم آمستردام، جایزه بهترین فیلم تجربی از جوایز فیلم لس‌آنجلس، جایزه بهترین مستند از جشنواره جهانی فیلم کالت کلکته، و جایزه بهترین کارگردانی و بهترین مستند از جایزه فیلم مستقل نیویورک و ده‌ها جایزه ریز و درشت دیگر.

در جستار دیگری با عنوان «خودارضایی روح بر صلیب تثلیث»، نگاهی داشتیم به فیلم «بازیگران خدا»؛ در این جستار، نگاهی کوتاه خواهیم داشت به فیلم سه قسمتی «پرواز پرندگان مهاجر» (Migrant Birds Fly) که در واقع از نام سه بخش فیلم گرفته شده است.

این درام داستانی از سه بخش تشکیل شده است و زندگی متفاوت سه زن را بررسی می‌کند. نقطه مشترک هر سه زن این است که در تورنتو مهاجرند و هیچ‌کدام زبان انگلیسی نمی‌دانند. اپیزود اول به نام «مهاجر» به زنی چینی (با بازی دورامی شیان) می‌پردازد که می‌خواهد به تن‌فروشی رو بیاورد، برای ماندن در کانادا و شهروند شدن و آوردن نامزدش از چین، هرچند افسانه‌ای بیش نیست. اما به هر حال، او نمی‌تواند به این کار تن بدهد و اولین مشتری که باید تنش را به او واگذار کند خود مرد شریفی است که ده سال است همسر شرقی‌اش را از دست داده و نمی‌تواند با کسی رابطه جنسی برقرار کند. پس از آنکه او سکته می‌کند و دختر چینی نجاتش می‌دهد، مرد او را از رئیسش به مبلغی هنگفت می‌خرد و مقدمات آمدن نامزدش را فراهم می‌کند. این بخش هم از نظر مضمونی هم از نظر کارگردانی، ضعیف‌ترین اپیزود فیلم است. از لحاظ مضمونی، زن چینی بسیار منفعل است و برای رهایی خود تلاش نمی‌کند و مرد ناجی هم سوپرمن‌وار وارد می‌شود و فیلم را از درامی واقع‌گرا خارج می‌کند و به رومانتیسیسم ذهنی سوق می‌دهد. از نظر کارگردانی و صحنه بندی هم از بخشهای دیگر فیلم ضعیف تر است.

بخش دوم که نام «پرندگان» بر آن نهاده شده است زندگی دختر مهاجر ایرانی به نام سارا (با بازی سولماز علیزاده) است که با همسرش (با بازی بابک بهارستان) زندگی می‌کند اما همسرش عقیم است و سارا معشوقی دارد که نقش او را خود ارسلان برهانی بازی کرده است. سارا باردار می‌شود و چون همسر می‌داند که عقیم است، متوجه خیانت سارا می‌شود و سارا طی دعوایی، به او می‌گوید که دوستش ندارد و نزد معشوق می‌رود و می‌خواهد بچه را نگه‌ دارد اما معشوق او را پس می‌زند و او پیش همسرش برمی‌گردد و از او معذرت می‌خواهد و بچه را نگه می‌دارد. بازی بابک بهارستان بسیار خوب است و از بازیگر با‌سابقه‌ای مانند او انتظار دیگری نمی‌توان داشت، اما بازی سولماز علیزاده، که نخستین بار است جلوی دوربین رفته، شگفت‌انگیز است.

بخش سوم با نام «پرواز» بهترین اپیزود این سه بخش است، هم از نظر کارگردانی هم از نظر مضمون. «پرواز» زندگی زن جوان و زیبای روسی است که به کانادا مهاجرت کرده اما زبان انگلیسی نمی‌داند. آنا (با بازی اولگا کورساک) نقاش است اما در فروشگاه بزرگ عینک‌فروشی کار می‌کند و ندانستن زبان انگلیسی به کارش ضربه می‌زند. صاحب عینک‌فروشی (با بازی جیم اردولیس)، که اختلاف سنی زیادی با آنا دارد، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد؛ اما آنا عاشق مرد عکاسی است که نقش او را مت کلارک بازی می‌کند. همه چیز می‌توانست به خوبی و خوشی تمام شود اما مرد عاشق متاهل است و روزی همسرش (با بازی سایلا دی‌گود) به دیدن آنا می‌آید و به او می‌گوید همسرش در تصادف رانندگی کشته شده است. با این حال، آنا از پا نمی‌نشیند و تلاش می‌کند به زندگی‌اش ادامه بدهد. در صحنه‌ای می‌بینیم آنا دارد خودارضایی می‌کند و در واقع، به‌ نوعی استقلال از هر مردی می‌رسد و این اوج پرواز است.

آنا به کلاس آموزش زبان انگلیسی در تورنتو می‌رود و می‌بینیم که زن چینی و سارا هم به این کلاس آمده‌اند. هرچند این صحنه زیبا است، از دل دو اپیزود قبل بیرون نمی‌آید.

ارسلان براهنی در اپیزود سوم همان است که از او انتظار می‌رود در مقام کارگردان؛ همه صحنه‌بندی‌ها حساب‌شده‌اند و تکلیف دوربین مشخص است و نمای پرت نمی‌گیرد، انگار هر فریم یک قاب عکس است و البته این موضوع با کار آنا و معشوقش همخوانی مضمونی نیز دارد. فرم و محتوا در اپیزود سوم به وحدت می‌رسند و کارگردان خود را پیدا می‌کند و اثر خلاقانه دیگری خلق می‌شود.

بیشتر از فیلم