«ائتلاف عربی» همان «خاورمیانه منهای آمریکا» است

نظام ایران از داخل با شکاف‌ها و تهدیدهای جدی مواجه است

برای پیشگیری از ایجاد یک خاورمیانه هسته‌ای که می‌تواند موجودیت اسرائیل را تهدید کند، ایالات متحده آمریکا ناگزیر به توافق با ایران است_ AFP

در آستانه سفر جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا، به اسرائیل و عربستان سعودی، درباره محورهای این سفر و موضوع‌های موردبحث در آن گمانه‌زنی‌های بسیاری مطرح شده است.

دولت اسرائیل می‌گوید که ایران یکی از موضوع‌های محوری این سفر رئیس‌جمهوری آمریکا خواهد بود و رسانه‌های فارسی‌زبان هم به دلیل به نتیجه نرسیدن گفت‌وگوهای احیای برجام، به ایجاد ائتلافی منطقه‌ای اشاره می‌کنند؛ ائتلافی که از آن با نام «ناتو عربی» یاد می‌شود و اسرائیل را هم جزئی از آن و در کنار کشورهای عرب خلیج فارس، قرار می‌دهد.

با این حال باید یادآور شویم که پیشینه این طرح به دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما بازمی‌گردد. هنگامی که او پیش از امضای برجام با جمهوری اسلامی ایران، سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به کمپ دیوید دعوت کرد؛ نشستی که چهار تن از سران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در اعتراض به سیاست اوباما در قبال ایران، در آن شرکت نکردند.

اوباما درصدد بود تا به نمایندگان شش کشور حاضر در کمپ دیوید (امیر قطر و امیر کویت به علاوه وزرای خارجه چهار کشور دیگر عضو شورای همکاری خلیج فارس) اطمینان خاطر بدهد که در صورت نیاز، برای دفاع از متحدان منطقه‌ای خود در مقابل ایران، از همه گزینه‌ها و حتی گزینه نظامی استفاده خواهد کرد؛ با این حال پیشنهادهای اوباما با واکنش سرد کشورهای منطقه مواجه شد و پس از توافق با جمهوری اسلامی، این کشورها منتظر ماندند تا ایران برای بهبود روابط اقدام کند.

هنگام به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، طرح ناتو عربی رسما مطرح شد. وال‌استریت ژورنال خبر تشکیل این پیمان دفاعی عربی را در فوریه ۲۰۱۷، یعنی یک ماه پس از شروع رسمی کار دولت ترامپ، منتشر کرد و در گزارشی، از پشتیبانی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل از تشکیل این ائتلاف نظامی عربی، تحت عنوان ناتو عربی سخن گفت.

زمانی که رزمایش نظامی بزرگ کشورهای عربی در مصر انجام شد، بسیاری آن را همان اعلام رسمی اتحاد راهبردی کشورهای عرب منطقه یا ناتو عربی دانستند؛ پیمانی نظامی برای مقابله با تهدیدهای ایران تحت حاکمیت نظامیان و مذهبیون افراطی.

ترامپ سه ماه بعد از طرح ایده ناتو عربی، به عربستان سعودی سفر کرد؛ سفری که طی آن موفق شد به این کشور و سایر کشورهایی که در رزمایش نظامی مصر حضور داشتند، مانند امارات متحده عربی، ۱۱۰ میلیارد دلار جنگ‌افزار بفروشد.

اینک بار دیگر، در آستانه سفر جو بایدن به منطقه، خبرهایی مبنی بر امکان ایجاد این ائتلاف در منطقه، این بار با حضور اسرائیل، به گوش می‌رسد. پیمان ابراهیم هم که در دوره ترامپ بین دو کشور امارات و بحرین (از اعضای شورای همکاری خلیج فارس) با اسرائیل به امضا رسید، به گمانه‌زنی‌ها مبنی بر ائتلافی فراتر از ناتو عربی با حضور و حمایت اسرائیل، دامن زده است.

تحلیگران غربی بر اساس تهدیدهایی که جمهوری اسلامی از طریق گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به خود متوجه کشورهای منطقه کرده است یا سرعت گسترش برنامه هسته‌ای این کشور، اوضاع منطقه را عمیقا نگران‌کننده می‌بینند؛ اما رفتار ایالات متحده آمریکا در یک برهه زمانی قابل‌لمس و بررسی- بازه‌ای ۲۰ساله- نشان می‌دهد که از دوره اوباما که رئیس‌جمهوری دموکرات بود، تا دوره ترامپ جمهوری خواه و اینک در دوره بایدن، استراتژی آمریکا بر مبنای کاهش نیروهای نظامی خود در منطقه و در نهایت کاهش هزینه‌های نظامی این کشور تنظیم شده است.

سیاست آمریکا در قبال بحران سوریه، در قبال حوثی‌های یمن و حتی مماشات با جمهوری اسلامی ایران، درک کشورهای منطقه از وقایع جاری و میزان وابستگی و حمایتی که باید از غرب و به‌خصوص ایالات متحده آمریکا دریافت کنند، تغییر داد. هر زمان که از ایجاد ائتلافی عربی برای مقابله با تهدید ایران صحبت شد، معنای آن سپردن امنیت منطقه به کشورهای منطقه و به معنای فروش تسلیحات بیشتر و رونق کسب‌و‌کار شرکت‌های اسلحه‌سازی آمریکا بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

طرح ائتلاف عربی با هدف مقابله با جمهوری اسلامی ایران هم اشکال‌هایی دارد که کشورهای منطقه به آن واقف‌اند؛ برای مثال، قطر با اسرائیل رابطه اقتصادی و سیاسی دارد اما رابطه‌اش با جمهوری اسلامی ایران نیز به همان میزان حسنه است. از طرفی، عربستان سعودی با اسرائیل رابطه ندارد و بارها اعلام کرده است که ایجاد رابطه با این کشور به پذیرش طرح ملک عبدالله فقید درباره تشکیل یک کشور فلسطینی و بازگشت اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ منوط است. عراق هم اگرچه با آمریکا رابطه‌ای نزدیک دارد، روابطش با ایران نیز بسیار دوستانه است. در رزمایش کشورهای عربی در مصر، قطر شرکت نداشت و یا هنگامی که در سفر ترامپ به عربستان سعودی وعده تشکیل اتحاد استراتژیک خاورمیانه یا مسا  (MESA) در سال ۲۰۱۸ داده شد، در بند مربوط به این ائتلاف نامی از کشورهای عضو برده نشده بود. 

 بنابراین حضور در چنین ائتلافی برای برخی از کشورهای عرب ممکن نیست و با وجود پشتیبانی آمریکا و منفعت این طرح برای کشورهای منطقه، عملی شدن آن در زمانی نزدیک عملی نخواهد بود.

رابطه امارات و بحرین و مراکش با اسرائیل رابطه‌ای دیپلماتیک است و توسعه روابط اقتصادی بخشی مهم در این توافق است. بنابراین برای توسعه روابط اقتصادی باید رابطه امنیتی نیز بین آنها وجود داشته باشد. از این نگاه، همکاری‌های امنیتی بین این کشورها و اسرائیل ضروری است؛ اما همکاری برای تشکیل ناتو عربی برایشان بسیار زود است.

جمهوری اسلامی به اقدام‌های تحریک‌آمیز متوسل خواهد شد؛ چرا که ضعف و تعلل در دولت بایدن را می‌بیند و دنبال امتیازگیری است.

با وجود آنکه ایران و روسیه در جنگ سوریه متحد بودند و اینک در بحران اوکراین نیز، جمهوری اسلامی در کنار روسیه ایستاده است، این دو کشور اختلاف‌های بسیاری دارند؛ منافع آن‌ها در آسیای میانه با یکدیگر در تضاد است؛ از مشکلات تقسیم دریای خزر گرفته تا اختلاف‌نظر در موضوع ارمنستان و آذربایجان. از سوی دیگر ایران جنگ در اوکراین و درگیری غرب و شرق در این منطقه را به نفع خود می‌بینند تا در تفاهم با غرب بیشتر تعلل کند.

هسته‌ای شدن ایران برای چین و روسیه پذیرفتنی نخواهد بود و توسعه برنامه هسته‌ای ایران می‌تواند در جهت تحریک چین و روسیه و ایجاد اهرم فشار دیگری روی غرب و آمریکا برای تن دادن به خواسته‌های نظام پیش از توافق با آمریکا، باشد.

تغییراتی که اخیرا در بخش‌های امنیتی نظام و به‌خصوص سپاه پاسداران انجام گرفت، نشان می‌دهد که نظام ایران از داخل با شکاف‌ها و تهدیدهای بزرگ بسیاری مواجه است و در چنین موقعیتی، جنگ را به نفع خود نمی‌بینند. از طرفی اقدام‌های تروریستی نظام ایران از قاچاق سلاح و مواد مخدر و تجهیز گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به خود گرفته تا رفتارهای شرورانه علیه کشورهای منطقه، مواردی‌اند که جمهوری اسلامی ایران از آن‌ها فاصله نخواهد گرفت.

دغدغه اصلی حاکمان در ایران اینک مردم ایران‌اند که خشمگین و نستوه مقابل نظام ایستاده‌اند. بازداشت‌ها و سرکوب‌های گسترده مردم و فعالان مدنی از نگرانی آن‌ها از قیام مردم ایران ناشی می‌شود و بمب هسته‌ای داشته باشند یا نداشته باشند، می‌دانند که تهدید اصلی برای استمرار حکومت استبدادی آنان، مردم ناراضی ایران‌ هستند.

و هیچ ائتلاف و اتحادی در منطقه؛ نه اتحاد ایران و روسیه و چین و نه اتحاد آمریکا و اسرائیل برای ایجاد ائتلافی با کشورهای عربی، موجب امنیت و آرامش در منطقه نخواهد شد. 

تا زمانی که ایران دست از مداخلات خود در منطقه برندارد و حمایت و تجهیز تروریست‌ها و گروه‌های شبه نظامی را متوقف نکند و به سمت ساخت سلاح هسته‌ای نرود و رفتاری عادی به مثابه همسایه‌ای متعهد به حسن همجواری، نداشته باشد، امنیت به منطقه باز نمی گردد.

موضوع دوم برای رسیدن خاورمیانه به قرار و آرامش، حل و فصل مسئله فلسطین است. مردم این کشور حقوقی دارند و باید بتوانند کشور مستقل خود را داشته باشند. همان‌گونه که طرح ملک عبدالله فقید می‌گوید، آوارگان فلسطینی باید به خانه‌های خود بازگردند و اسرائیل مرزهای تثبیت‌شده توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۷ را به رسمیت بشناسد. با تامین شدن این دو مهم است که امنیت و آرامش به منطقه باز خواهد گشت. 

و اما نیاز نظام به نقدینگی آن‌ها را به میز مذاکره باز می‌گرداند و دولت آمریکا نیز می‌داند که توسعه برنامه هسته‌ای ایران سبب ایجاد رقابت در منطقه خواهد شود و عربستان سعودی و مصر نیز به دلیل تامین منافع خود، چاره‌ای نخواهند داشت جز آنکه به سوی هسته‌ای شدن بروند. بنابراین، برای پیشگیری از ایجاد یک خاورمیانه هسته‌ای که می‌تواند موجودیت اسرائیل را تهدید کند، ایالات متحده آمریکا ناگزیر به توافق با ایران است؛ چرا که هیچ‌کس در منطقه خواهان یک جنگ و درگیری تازه نیست.

بیشتر از سردبیری