بحران «خانه‌ به دوشی» در کمین تهرانی‌ها

آمار می‌گوید ۴۲ درصد شهروندان تهران در معرض حذف از شهر هستند

عکس از ایرنا

مساله گرانی مسکن در ایران به‌خصوص شهرهای بزرگ و پرجمعیت رفته رفته به یک بحران جدی تبدیل شده است. فارغ از اینکه قدرت خرید و یا اجاره خانه برای بخش قابل توجهی از جامعه تقریبا به صفر رسیده است، امکان اجاره خانه در شهرهای بزرگ نیز رفته رفته به یک امر ناممکن تبدیل می‌شود. 

هفته گذشته محمدحسین بوچانی رئیس مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران با اشاره به اینکه ۴۲ درصد تهرانی ها مستاجر هستند، گفت: «یکی از مهمترین مسائلی که پایتخت با آن روبروست مهاجرت درون شهری به علت خانه به دوشی ساکنان آن است چرا که با افزایش قیمت رهن و اجاره و تورم مستاجران تهرانی در معرض جدی حذف از شهر قرار دارند در حالی که حق سکونت در شهر را دارند».

بوچانی هم‌چنین گفت که «این ۴۲ درصد تنها دهک‌های پایینی جامعه را شامل نمی‌شود بلکه ۵ دهک از جامعه درگیر این مساله‌اند». وی وضعیت این ۵ دهک از جامعه تهران را «بغرنج» توصیف کرده و گفته «شهرداری نسبت به اقشاری که در معرض آسیب از حیث تامین مسکن‌اند، مسئولیت اجتماعی دارد».

به تعبیری سخنان رئیس مرکزمطالعات و برنامه ریزی شهر تهران گویای این نکته است که اقشار متوسط جامعه با سرعتی غیرقابل پیش‌بینی در مسیر حذف از جامعه شهری قرار دارند و یا تعبیر دیگر چهره طبقه متوسط شهری در حال تغییری اساسی‌ست. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

هرچند که تاکید این مقام مسئول در حوزه مطالعات شهری تنها بر شهر تهران و شهروندان پایتخت است اما ناگفته پیداست که می‌توان به راحتی در دیگر شهرهای پرجمعیت ایران نیز چنین معضلی را پیدا کرد. معضلی که دورنمایی جز افزایش «حاشیه‌نشینی» در اطراف شهرهای بزرگ ندارد.  

اصل ۳۱ قانون اساسی ایران، وظیفه تامین مسکن را بر عهده دولت گذاشته است؛ «داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند، به‌خصوص روستانشینان و کارگران، زمینه اجرای این اصل را فراهم کند». 

آمارها می‌گوید که هزینه مسکن در ایران بیش از نیمی از سبد هزینه سالانه خانواده‌ها را به خود اختصاص داده و این رقم برای برخی خانوارها به ۷۰ درصد می‌رسد. در شرایطی که در سال ۱۳۶۵ حدود ۸۰ درصد خانوار‌ها صاحب خانه بوده‌اند، پس از سی‌سال و در سال ۹۵ این آمار به ۵۴ درصد رسیده است. 

چندی پیش بود که محسن پورسید آقایی معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران با اشاره به پدیده «ماشین خوابی در تهران» گفته بود «ما جوانانی را می‌بینیم که با کمک یکدیگر ماشین خریده و محلاتی را به عنوان پاتوق و گعده در نظر گرفته و ماشین خوابی می‌کنند. اینها جوانان شهرهای دیگری هستند که به دلیل نبود شغل به تهران می‌ْآیند و می‌بینیم که محلات تهران بین آنها تقسیم شده است و بچه‌های یک استان در یک محله و استان‌های دیگر در محلات دیگر جمع می‌شوند و در خودروهایشان می‌خوابند».

دلایل رشد پدیده «ماشین خوابی» در پایتخت بی‌شک حاصل معضلات اساسی‌تری‌ست که البته از مجال این نوشته خارج است اما می‌توان از  زاویه دیگری نیز به این پدیده نگاه کرد که آن شکل‌گیری صورت دیگری از مفهوم «حاشیه‌نشینی» در شهرهای بزرگ ایران است. اگر تا پیش از این حاشیه نشینی در سکونت افراد در بافت‌های فرسوده و حاشیه‌ای شهر و زندگی با کم‌ترین امکانات شهری تعریف می‌شد، امروزه شاهد صورت‌های دیگری از این معضل اجتماعی در سطح شهرهای بزرگ ایران هستیم. 

جامعه‌شناسان ایرانی سال‌هاست که نسبت به عواقب جبران‌ناپذیر حاشیه‌نشینی هشدار داده‌اند. آمارها می‌گوید که چیزی نزدیک به ۲۰ میلیون حاشیه‌نشین در ایران زندگی می‌کنند که عمدتا در حاشیه شهرهای بزرگ ایران مثل مشهد و تبریز و اصفهان و اهواز سکونت دارند. حاشيه ‌نشينی همواره پايگاهی برای توليد آسيب های اجتماعی مانند قاچاق، دزدی و ديگر آسيب‌های اجتماعی به حساب می آيد، تا جايی كه در برخی از موارد نيز باعث ايجاد تظاهرات يا اعتراضات دسته جمعی می شود، چرا كه حاشيه نشينان به دليل شرايط نامناسبی كه دارند، همواره مستعد برگزاری تظاهرات هستند. 

بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که بحران‌های ناشی از خشم و خروش حاشیه‌نشین‌ها می‌تواند مقامات حکومتی را با چالش‌های بزرگی روبرو کند. مقامات حکومتی خوب می‌دانند که اعتراض‌ها و تظاهرات احتمالی حاشیه‌نشین‌ها یسیار متفاوت از دیگر اعتراض‌هایی‌ست که در سال‌های گذشته مقامات جمهوری اسلامی با آن روبرو بوده‌اند. اعتراض‌هایی که می‌تواند در چشم به هم زدنی بدل به شورش‌هایی شود که پیش از این و در اوایل دهه هفتاد شمسی نمونه‌‌هایی از آن را در شهرهای مشهد و اسلام‌شهر به یاد داریم. 

بیشتر از