چهل سال دیرتر، چهل سال پیرتر

تندروها درپی برگزاری تجمع علیه اجازه ورود زنان ایرانی به ورزشگاه

زنان و مردان ایرانی در استادیوم به تماشای یک رویداد ورزشی نشسته‌اند.

چند روز دیگر زنان و دختران ایرانی می‌توانند برای اولین‌بار در چهل سال گذشته به طور«قانونی» و بی‌هیچ مانعی از سوی برگزارکنندگان مسابقات به استادیوم آزادی بروند و مسابقه فوتبال ایران و کامبوج را تماشا کنند. اتفاقی که باعث شد بلیط صندلی‌های نه چندان زیاد آزادی برای زنان به سرعت فروخته شود و هیجان حاصل از این «آزادی» شور وحرارتی به‌خصوص در فضای مجازی به پا کند. جوی که انتشار تصویر مربوط به سالگرد دیدار علی خامنه‌ای با بسیجیان را در استادیوم آزادی تحت تاثیر خود قرار داد و عده‌ای را به این گمان انداخت که معنای پنهان انتشار چنین تصویری آن‌هم در این ایام چیزی جز نشان رضایت شخص اول مملکت از باز شدن درهای «آزادی» به روی زنان است. یا به قول برخی باز شدن در تمام ورزشگاه‌های ایران به روی زنان و دختران. 

ورزشگاه آزادی دهم شهریور ماه سال ۱۳۵۳ به‌طور رسمی بازگشایی شد هرچند که نزدیک به سه سال قبل از آن ساخت و تکمیل آن به پایان رسیده بود. عبدالعزیز فرمان‌فرمایان که مسئولیت طراحی و ساخت این مجموعه عظیم و کم‌مانند در منطقه را برعهده داشت هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد که نزدیک به پنج سال پس از افتتاح این ورزشگاه ملی، شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که درهای ورزشگاه ملی ایران تا چهل سال به روی نیمی از ملت ایران بسته بماند. 

نزدیک به یک دهه پیش از افتتاح مجموعه ورزشی آریامهر، که پس از انقلاب به «آزادی» تغییر نام داد، روح‌الله خمینی علیه تصمیم مترقی محمدرضا شاه پهلوی در اهدای حق رای به زنان، هیاهوی زیادی به راه انداخته بود. تفکر ارتجاعی روح ‌الله خمینی و هوادارانش اهدای حق رای به زنان را با دشواری‌های زیادی همراه کرده بود تا اینکه شاه ایران در فرمان پنجم «انقلاب سفید» که در سال ۱۳۴۱ صادر شد، مشخصا از لایحه اصلاح قانون انتخابات سخن به میان آورد. در متن انقلاب سفید صراحتا ذکر شده بود که  شرکت زنان در انتخابات در شرایط حقوقی مساوی با مردان خواهد بود. 

پس از این بود که روح‌الله خمینی به مخالفت‌های صریح‌تر با این قانون مترقی را شروع کرد. در سخنرانی‌های عمومی صراحتا حضور زنان در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را مضر می‌دانست. 

خمینی در نامه‌ای به اسدالله علم، نخست وزیر وقت می‌نویسد: «ورود زنها به مجلسین و انجمنهای ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسی، محول به علمای اعلام و مراجع فتواست، و برای دیگران حق دخالت نیست. و فقهای اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می‌دهند. در این صورت، حق رأی دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسی است».

وقوع انقلاب در سال ۵۷ تسری تفکر زن‌ستیزانه در جامعه را آسان‌تر کرد. تفکری که نه تنها خود را محق می‌دید که زنان را از فعالیت‌های اجتماعی بازدارد بلکه در خصوصی‌ترین بخش‌های زندگی زنان نیز آشکارا دخالت می‌کرد و به تمامی عیان می‌ساخت که چگونه تفکر پوسیده و محدود کننده درباره زنان چادر سیاهی می‌شود بر سر زنان ایران. 

هرچند که امروز پس از چهل سال دوباره زنان می‌توانند به استادیوم بروند و در جایگاه «مخصوص بانوان» به تماشای بازی بنشینند و هرچند که پس از اجبار حاکمیت به تن دادن به خواسته به حق زنان، بسیاری از تندروترین چهره‌ها تلویحا از حضور زنان حمایت می‌کنند اما نباید فراموش کرد که این ساده‌ترین حق نیمی از ایرانیان است که تا کنون از آن‌ها دزدیده شده بود و حاکمیت به هیچ‌وجه نمی‌تواند با ایستادن پشت سر این اهدای حق به زنان درصدد ساختن چهره‌ای مدافع حقوق مردم باشد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بی‌شک مبارزات زنان و دختران ایرانی در سال‌های اخیر برای بازپس‌گیری حق خود یکی از طولانی‌ترین مبارزات اجتماعی علیه تفکر خشک و زن‌ستیز حاکمان جمهوری اسلامی‌ست. خود سوزی دردناک سحرخدایاری و واکنش‌های مقامات به این حادثه تلخ به روشنی نشان می‌داد که تفکر حامیت هم‌چنان بر همان سیاقی‌ست که رهبر انقلاب ایران پنجاه سال پیش برآن پافشاری می‌کرد. هرچند که فاجعه خودسوزی دخترآبی جهان را به هم‌دردی با زنان ایران واداشت و چهره این تبعیض را برای همگان آشکار کرد اما نباید از یاد ببریم که فشارهای بیرونی و تلاش‌های داخلی فعالان، تفکر زن‌ستیز و ارتجاعی در بخش‌های زیادی از تندروها را از بین نبرده است. 

تنها چند روز پس از آغاز فروش بلیط ورزشگاه آزادی به زنان، فراخوانی در سر در برخی مساجد و پایگاه‌های بسیج در محلات تهران نصب شده است که در آن وعده داده شده تا تجمعی علیه ورود زنان به ورزشگاه و در حمایت از حکم ولی فقیه و فتوای مراجع اعظم تقلید و هم‌چنین محکومیت برخی مسئولان دولتی در اجازه به زنان برای ورود به ورزشگاه در روز دوشنبه و در ضلع شرقی مجلس برگزار شود.

حرکتی که گویا تلویحا از جانب مهم‌ترین بازوی رسانه‌ای بیت رهبری یعنی روزنامه کیهان نیز تشویق می‌شود. کیهان روز گذشته در مطلبی با اشاره به موضوع حضور زنان در ورزشگاه نوشت: «ورود به ورزشگاه‌ها برای زنان یک دغدغه یا مسئله نیست، بلکه در حد یک موضوع عادی و بی‌اهمیت مطرح است که می‌توان مخالف یا موافق آن بود. در مقابل اکثریت زنان معتقدند که مشکلات واقعی چیزهایی هستند که تاکنون پیگیری نشده‌اند و همچنان آنها را آزار می‌دهد». 

روزنامه کیهان در ادامه یادداشت خود مشخصا به این نکته اشاره می‌کند که ورزشگاه اساسا محیط مناسبی برای زنان نیست و «کسانی که خواب‌هایی برای خارج کردن زنان از نقش محوری و کلیدی مادری و مدیریت خانه و تربیت آینده‌سازان کشور دیده‌اند، اکنون با پمپاژ غیرمنطقی موضوعاتی همچون طرح اخیر(ورود زنان به ورزشگاه) نمونه دیگری از لطمه زدن به آینده این کشور را به نمایش گذاشته‌اند».

موضع‌گیری تقریبا مشابه دیگر رسانه‌های نزدیک به حاکمیت نیز نشان می‌دهد که نگاه واقعی هسته قدرت در نظام نسبت به مسایل مربوط به زنان و در این مورد خاص بازپس‌گیری حق ورود به استادیوم‌ها پس از چهل سال تا چه اندازه همان دیدگاه پنجاه سال پیش است و اگر فشارهای خارجی فزونی نمی‌گرفت حاکمیت جز با سرکوب به استقبال فعالان حقوق زن در ایران نمی‌رفت.

قدیمی‌ها خوب به یاد دارند که در دهه پنجاه و سال‌های اوج فوتبال باشگاهی در ایران چگونه سکوهای «امجدیه» پر می‌شد از زنان و دخترانی که برای تماشای بازی تیم موردعلاقه‌شان به استادیوم می‌رفتند. هنوز بسیاری از جوان‌ها خاطرات جسته و گریخته‌ای از زنان قدیمی‌تر اطرافشان می‌شنوند که آمیخته با تجربه جمعی تماشای فوتبال در استادیوم است. حالا شاید برای خیلی از آن‌ها دشوار باشد تا دوباره بعد از چهل سال به استادیوم بروند اما بی‌شک طعم شیرین خاطره آزادانه فوتبال دیدن در جوانی از ذهن خیلی‌هاشان پاک نخواهد شد. خاطره‌ای که برای ساختن دوباره‌اش هنوز با موانع بلندی روبرو هستیم. 

بیشتر از