روز جهانی قدس ابزاری برای تبلیغات جمهوری اسلامی ایران

فوری‌ترین و ضروری‌ترین اقدامی که در شرایط کنونی باید برای مردم رنج‌کشیده غزه انجام شود، شکستن محاصره است

با توجه به تبلیغات فراوان و تهدید‌های ده‌ها ساله جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «نابود کردن اسرائیل»، این پرسش مطرح می‌شود که آیا واقعا این رژیم برای نابودی اسرائیل برنامه‌‌ای دارد؟ یا اینکه منظور از این همه هیاهو و تبلیغات، زمینه‌سازی برای پشتیبانی از «حماس» و «جهاد اسلامی» در غزه و سایر سازمان‌های مسلحی است که با نام «جبهه مقاومت» در یمن، عراق، سوریه و لبنان به وجود آورده است؟ و اصلا خود جبهه مقاومت چیست که روزنامه کیهان، رسانه نزدیک به آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، آن را «بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی آیت‌الله خمینی» می‌خواند؟ آیا در حقیقت هدف نابود کردن اسرائیل است یا استفاده ابزاری از این تبلیغات برای تقویت و استحکام جمهوری اسلامی؟ اگر دشمنی متقابل میان ایران و اسرائیل و تهدید هر یک به نابودی و ریشه‌کن کردن دیگری بر اساس یک سرمایه‌گذاری مشترک تبلیغاتی برای تقویت جایگاه هر دو طرف باشد، چه؟

روزنامه کیهان اعضای جبهه مقاومت تحت رهبری جمهوری اسلامی را مشخص کرده است: «رژیم بشار اسد در سوریه، انصارالله حوثی در یمن، حزب‌الله در لبنان، حماس و جهاد اسلامی در غزه، حشدالشعبی در عراق، لشکر فاطمیون در افغانستان و لشکر زینبیون در پاکستان.»

یکی از مناسبت‌هایی که تهران در آن، هر سال تهدیدهای خود علیه اسرائیل را تکرار می‌کند، روز جهانی قدس است. هرچند از زمانی که خمینی این روز را نامگذاری کرد، رژیم ایران در گرامیداشت آن هر سال شعار نابودی اسرائیل را سر می‌دهد، امسال فریاد و هیاهوی جمهوری اسلامی در این مناسبت بلندتر و تندتر بود. ابراهیمی رئیسی، رئیس‌جمهوری ایران، اسرائیل را تهدید کرد و گفت: «کوچک‌ترین تحرک شما از نیروهای مسلح ما مخفی نیست و اگر کوچک‌ترین حرکتی از سوی شما رخ دهد، مقصد نیروهای مسلح ما مرکز رژیم صهیونیستی خواهد بود.»

سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده سپاه قدس، هم اعلام کرد که «روند نابودی و فروپاشی رژیم صهیونیستی سرعت گرفته است».

البته همه می‌دانند که سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تنها یک نیروی نظامی یا امنیتی یا اطلاعاتی یا دیپلماسی یا اقتصادی یا خدماتی نیست، بلکه بر اساس گفته خامنه‌ای، «مجموعه‌ای از همه این‌ها است».

حتی بنا به نوشته کیهان، «سپاه قدس عبارت است از حکومت اسلامی در بیرون از مرزهای ایران برای پیشبرد سیاست خارجی ایران و مدیریت جبهه مقاومت در کشورهای عراق، سوریه، لبنان و یمن؛ جبهه‌ای که بدون آن، نه ایرانی خواهد بود، نه عراقی، نه سوریه‌ای، نه لبنانی و نه یمنی».

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این در حالی است که عرصه سیاسی و امنیتی در قدس همچنان پرتنش است. هتک حرمت اسرائیل به مسجدالاقصی، رویارویی و ایستادگی مردم فلسطین در برابر سربازان اشغالگر و افراط‌گرایان صهیونیست، حملات موشکی از جنوب لبنان و شلیک موشک‌هایی از غزه به اهدافی در گوشه‌وکنار اسرائیل، حملات هوایی اسرائیل به غزه، فراخوان‌ها‌ برای بسیج همگانی به منظور دفاع از مسجد‌الاقصی؛ عملیات فدایی افرادی از کرانه باختری رود اردن در داخل خط سبز، سخنان تهدیدآمیز سید حسن نصرالله، هیاهوی تبلیغاتی رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران تحت نام روز جهانی قدس و تهدید یحیی‌ السنوار، رئیس جنبش حماس در نوار غزه، مبنی بر اینکه «شمشیر قدس در نیام نخواهد رفت» و هزاران موشک برای پرتاب به اسرائیل آماده شده است.

 گفتنی است که بر اساس مصاحبه‌ای که منیر بن‌ شبات، رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل در دوران نتانیاهو، اخیرا با روزنامه یدیعوت احرونوت انجام داد، «یحی السنوار زمانی که در زندان بود، نامه‌ای به دست خود و به زبان عبری برای نتانیاهو، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، نوشت و به او درباره خطرات آینده هشدار داد».

اما به‌رغم آنچه ذکر کردیم، تا به حال شواهد و قرائنی مبنی بر وجود یک برنامه‌ منظم برای آغاز یک مقاومت فعال و سازمان‌دهی‌شده، در دست نیست. بلکه تنها افرادی محدود چند عملیات‌ شجاعانه‌ صورت می‌دهند که جانشان را هم بر سر آن می‌گذارند و در مقابل، نیروهای اشغالگر هم به ویران کردن خانه‌های آن‌ها اقدام می‌کنند.

در جنگ اکتبر ۱۹۷۳، ارتش مصر با عبور از کانال سوئز، در منطقه دفرسوار (که ژنرال شارون به عنوان جبهه‌ای در سمت مخالف گشوده بود) رخنه کرد، اما با پادرمیانی کسینجر، آتش‌بس شد. پس از آن، دشمنان و مخالفان انور سادات از او انتقاد کردند که او «جنگ را برای آزادسازی اراضی مصر به راه نینداخته، بلکه هدفش از جنگ تنها تحرک ایجاد کردن در مسئله اعراب و اسرائیل است».

سادات هم این حقیقت را انکار نکرد و به‌صراحت گفت: «بله، جنگیدم و بخشی از شبه‌جزیره سینا را آزاد کردم تا برنامه آمریکا برای یافتن یک راه‌حل صلح‌آمیز را به حرکت درآورم.» سادات حتی یک گام هم فراتر گذاشت و برای دستیابی به صلح، از قدس دیدن کرد.

امروز به نظر می‌رسد که هدف از غوغای تبلیغاتی تهران و گروه‌های نیابتی‌اش در منطقه، زیر لوای روز جهانی قدس، ایجاد تحرک در مسئله فلسطین باشد؛ اما نه برای یافتن راه‌حل سیاسی که هدف محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، است؛ بلکه برای آزادسازی کامل فلسطین. چون آن‌ها با راه‌حل سیاسی و طرفدار آزادی کامل یا کمتر از آن مخالف‌اند. در حالی که در شرایط کنونی، بالاترین هدف از آوردن تحرک، باید شکستن محاصره غزه باشد.

شکستن محاصره فوری‌ترین و ضروری‌ترین کاری است که باید برای مردم رنج‌کشیده غزه انجام شود، اما مردم فلسطین به چیزی بیشتر از این نیاز دارند. مردم فلسطین ۱۰۰ سال است که قربانی می‌دهد و هزینه‌های سنگینی را متحمل می‌شود اما تاکنون نتوانسته‌اند حتی بر گستره‌ای معادل حدود ۲۸ درصد مساحت تاریخی میهن خود، دولت تشکیل دهند. مردم فلسطین در عین حال که با خطرناک‌ترین نوع اشغال دارای پشتیبانی بین‌المللی مواجه‌اند، از نداشتن رهبری باکفایت در عذاب‌اند؛ زیرا رهبران کنونی مردم فلسطین صرف‌نظر از اخلاص و میهن‌دوستی‌شان، رهبرانی فاقد شایستگی‌های لازم‌اند.

در فرجام، باید به این حقیقت اذعان کرد که آزادسازی فلسطین بدون یک جنگ مردمی بلند‌مدت و برخوردار از پشتیبانی کشورهای عربی، غیرممکن است. همان‌طور که دست یافتن به راه‌حل سیاسی بدون داشتن اهرم‌های قدرت جنگی و توانایی نظامی، امکان‌ناپذیر نیست.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه