ماه‌عسل دولت رئیسی با بیت و سپاه رو به پایان است

رژیم اسلامی بدون کیسه‌بوکس داخلی نمی‌تواند زندگی کند و دولت رئیسی اکنون بهترین نامزد این امر است

در ۹ ماهی که از روی کار آمدن دولت رئیسی می‌گذرد، همچنان آمریکا و اسرائیل به‌عنوان دشمن خارجی بابت مشکلات داخلی سرزنش می‌شوند و دولت روحانی نیز هنوز مسئول تورم و بیکاری و دیگر بحران​‌ها است- KHAMENEI.IR / AFP

تاکنون رسم ولایتمداران در نظام ولایت‌فقیه این بوده است که سرزنش بابت مشکلات را بین دشمن خارجی و «عوامل داخلی»​ آن تقسیم کنند و بعد به تناسب، آن‌ها را سرزنش کنند. نیازی هم نبود که عوامل داخلی گرایش غربی داشته باشند یا با بیت و سپاه مخالفت کنند؛ دشمن داخلی از دولت بازرگان شروع شد و تا دولت روحانی ادامه یافت. علی خامنه‌​ای هم پس از پایان کار هر دولت، نفسی راحت می‌کشد و سپس، جنگ با دولت بعدی را آغاز می‌کند.

در ۹ ماهی که از روی کار آمدن دولت رئیسی می‌گذرد، همچنان آمریکا و اسرائیل به‌عنوان دشمن خارجی بابت مشکلات داخلی سرزنش می‌شوند و دولت روحانی نیز هنوز مسئول تورم و بیکاری و دیگر بحران​‌ها است. اما بخش داخلی سرزنش به‌تدریج در حال رنگ باختن است؛ چون مقام‌ها و بوق​‌های تبلیغاتی آن می‌دانند که این بخش از تحت سرزنش واقع شدن تا جای مشخصی کار می‌کند. در عرض این ۹ ماه، حسن روحانی یک‌ بار در دیدار با خامنه‌​ای ظاهر شد و تنها یک‌ بار هم خبری از او منتشر شد و قشر حاکم نمی‌تواند همچنان او را مقصر وضعیت موجود بداند. به همین دلیل، مدتی است که متحدان دولت او در مجلس و گروه‌های بسیجی (جنبش عدالت‌خواه دانشجویی) سرزنش وزرای رئیسی و خود او را آغاز کرده‌اند.

مجلس برای برداشتن مسئولیت از روی دوش خود در گرانی​‌ها و سوءمدیریت​‌ها سراغ برخی وزرا رفته است و زمزمه​ استیضاح برخی از آن‌ها به گوش می‌رسد؛ هرچند بعید است فعلا چنین اقدامی انجام شود، چون اعضای دفتر خامنه​‌ای که فرمان مجلس را در دست دارند، با آن مخالفت می‌کنند. البته دیر یا زود حلقه​‌های سست‌تر زنجیر خود را نشان می‌دهند و استیضاح‌​ها آغاز خواهد شد.

از سوی دیگر، بوق​‌های مدعی عدالت‌خواهی و تامین معیشت مردم نیز تقصیر را نه به گردن سیاست​‌های نظام که به گردن مجریان خواهند انداخت. عین همین سناریو در مورد احمدی‌نژاد که در میان ولایت‌مداران، دوستداران سرسخت‌تری هم داشت، اجرا شد.

نوبت رئیسی فرا می‌رسد

برای آنکه خامنه‌​ای و روحانیت و سپاه از پاسخگویی و مسئولیت مبرا بمانند، ابتدا باید گروهی سرزنش شوند، بعد آن‌ها را انحرافی و بی‌بصیرت و فتنه‌گر بخوانند و سپس حذف شوند. ولی فقیه مقامی غیرپاسخگو و فرانظارت و فراقانون است و در هر شرایطی، مجریان منصوبش باید بابت مشکلات ملامت شوند. سنت چهاردهه​‌ای حکومت جمهوری اسلامی نیز گویای این واقعیت است. بدین ترتیب اکنون نوبت دولت رئیسی فرا رسیده است؛ زیرا تیم​‌های سیاسی دولت​‌های قبلی همه حذف شده‌اند و اکنون در حاشیه و انزوا زندگی می‌کنند.

دولت رئیسی پنج نقطه​ ضعف دارد که هدف واقع شدن آن برای حذف به دست بیت و سپاه و آتش‌به‌اختیارها را آسان می‌کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

۱- وعده​‌های دولت عموما تحقق‌ناپذیر بودند؛ مثل ساخت یک میلیون مسکن در سال که هنوز بعد از ۹ ماه آغاز هم نشده است و دولت حالا ساخت دو میلیون مسکن برای چند ماه دیگر را وعده می‌دهد؛ مردم سایر وعده​‌های دولت رئیسی را فراموش می‌کنند اما رقبای سیاسی آن‌ها را از یاد نخواهند برد.

۲- از حیث گرانی و بیکاری باری از دوش مردم برداشته نشده است و مقام‌های امنیتی و نظامی و مذهبی رژیم این را به گردن دولت و نه گسترش‌طلبی و فساد رژیم خواهند انداخت؛ در حالی که مجموعه​ حکومت در این امر نقش داشته‌​اند.

۳- مقام‌های دولت رئیسی حتی قبل از ورود به این دولت نشان داده​‌اند که در فساد (فقدان شفافیت) و امتیازگیری حریص‌تر از دولت‌​های قبلی‌اند اما در ۹ ماه گذشته، به دلیل کمبود منابع فرصت کافی پیدا نکر​دند. آن‌ها در ۴۰ سال گذشته با قرار گرفتن زیر خیمه​ رهبری از پاسخگویی مبرا بوده‌​اند. با شل شدن تحریم‌​ها در دولت بایدن، ده‌ها میلیارد دلار به جیب مقام‌ها ریخته شد و پو‌ل​‌ها مثل دوره​ احمدی‌نژاد گم می‌شوند. اولین مورد آن در دولت رئیسی، گم شدن یک هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان از درآمدهای اتاق بازرگانی بود.

۴- رئیسی با مدلی که برای ریاست قوه​ مجریه انتخاب کرد -یعنی مدام دستور دادن به این و آن- نشان داد که برای رهبری نظام اشتهای زیادی دارد. در رقابت‌های سیاسی بر سر رهبری آینده، محافلی هستند که نمی‌خواهند رئیسی در این مقام قرار گیرد و حمله به او با تمسک به ناکارآمدی​‌هایش را سرلوحه‌ برنامه​‌های خود قرار می‌دهند. مشهورترین فرد از این حیث مجتبی خامنه‌​ای، فرزند علی خامنه‌​ای، است که با ارتباطات گسترده​‌ای که با نیروهای امنیتی دارد، تلاش می‌کند نامزدهای محتمل رهبری آینده را از پیش پای خود بردارد.

۵- دولت رئیسی بی‌پشتوانه‌ترین دولتی است که در جمهوری اسلامی زمام امور اجرایی را در اختیار گرفته است. این دولت حتی با آمارهای رسمی انتخابات مهندسی‌شده هم کمترین رای عمومی را داشت. از این جهت، حمله و مقابله با آن و حذفش برای مخالفانش درون حکومت هزینه​ چندانی ندارد. همان‌ها که این دولت فرمایشی را آورده​‌اند، می‌توانند آن را به‌سادگی ببرند.

مقدمات در حال فراهم شدن است

روش ولایت‌مداران برای زدن افراد خودی این نیست که از ابتدا مستقیم به آن‌ها حمله کنند. اول از افراد همکار او شروع می‌کنند و بعد نقاط ضعف مثل فسادها را به عرصه​ عمومی می‌کشانند و درنهایت به خود افراد می‌رسند. این کار عینا در مورد دولت​‌های بازرگان تا روحانی انجام شد و امروز در مورد رئیسی آغاز می‌شود.

از این دست محذوفان فهرستی هم وجود دارند؛ از میرحسین موسوی و بنی‌صدر گرفته تا رفسنجانی و خاتمی و احمدی‌نژاد. اگر مقام‌هایی که تاریخ‌مصرفشان تمام شده بخواهند همچنان در عرصه​ سیاست بمانند، نزدیکانشان بازداشت و محاکمه می‌شوند و خودشان در شرایط دشوار ممنوع‌الخروجی یا حصر و ممنوع‌التصویری و سانسور خبری قرار می‌گیرند.

توجیه این حذف‌​ها

ولایت‌مداران می‌دانند که پیاده کردن افراد از قطار نظام به مصلحت نیست؛ اما این کار را برای حفظ نظام انجام می‌دهند، چون مهم‌ترین اولویت، حفظ نظام است. آن‌ها این را پیرایش نظام معرفی می‌کنند اما واقع مطلب «ریزش» است؛ حذف وفاداران به جمهوری اسلامی، حتی کسانی که علی‌رغم زندگی در خارج ایران، همچنان به رژیم اسلامی وفادار می‌مانند. در محافل خصوصی ولایت‌مداران این حذف​‌ها با ذبح اسماعیل به دست ابراهیم توجیه می‌شود؛ بدون اینکه خدا با قربانی دیگری دخالت کند.

حذف مکرر تدارکاتچی​‌ها

معمولا ماه‌عسل کارگزاران رژیم با علی خامنه‌​ای بسیار کوتاه است، چون چند سلطان در اقلیمی نگنجند. ساختار رژیم به‌گونه‌ای شکل گرفته است که هیچ دولتی نمی‌تواند هم در خدمت مردم قرار گیرد و هم به‌سرعت به تدارکاتچی بیت و سپاه تبدیل می‌شود. این امر اعتباری برای دولت‌ها باقی نمی‌گذارد و این همان چیزی است که خامنه‌​​ای و بیت می‌خواهند.

رئیسی برخلاف دیگر روسای قوه​ مجریه از ابتدا خود را به‌صورت تدارکاتچی می‌دید و از این جهت به‌خوبی در نقش جدید بازی کرد و حذف خود در صورت موفقیت رقبا را اقتضای شرایط و اجبار تاریخی معرفی خواهد کرد. این پذیرش نقش البته برای مثل روزهای اول مورد ستایش رهبر جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتن کافی نیست و باید یک «پدرسوخته‌ بی‌شرف» برای انداختن تقصیرات به گردنش پیدا شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه