«بی‌خیالی» فرانسه را به انتخاب لوپن سوق می‌دهد؟

چشم‌انداز رئیس‌جمهوری لوپن تهدیدی جدی برای ثبات قاره اروپا و ارزش‌های مشترک لیبرالیستی غرب است

فرانسه پس از برگزیت و پس از مرکل، دست‌کم به صورت پیش‌فرض، خود را رهبر سیاسی اروپا می‌داند - JACK GUEZ / AFP

به نظر می‌رسد برای نجات دموکراسی فرانسه، ادامه کار اتحادیه اروپا و یک جبهه متحد غرب علیه امپریالیسم جدید روسیه دو هفته بیشتر فرصت نیست. پس خیالت راحت امانوئل!

از هر نظر که بنگریم این نتیجه برای رئیس‌جمهوری خونسرد فرانسه هم نمی‌تواند چندان به معنی پیروزی باشد. اگر ۲۷ تا ۲۹ درصد آرا نتیجه خوبی به شمار آید، این گویای وضعیت ناسالم دموکراسی فرانسه است.

فرانسه پس از برگزیت و پس از مرکل، دست‌کم به صورت پیش‌فرض، خود را رهبر سیاسی اروپا می‌داند. بدین ترتیب چشم‌انداز رئیس‌جمهوری لوپن تهدیدی جدی برای ثبات قاره اروپا و ارزش‌های مشترک لیبرالیستی غرب است. ما یک نئوفاشیست را خواهیم داشت که دومین یا سومین اقتصاد بزرگ اروپا، یک قدرت هسته‌ای و کرسی دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد را اداره خواهد کرد.

فراموش نکنید که پیش از جنگ اوکراین، لوپن مشتاق شراکت با پوتین بود. او اخیرا مجبور شد مانیفست انتخاباتی‌ خود را که در آن عکسی صمیمانه از او در کنار رئیس‌جمهوری روسیه منتشر شده بود، از بازار جمع‌ و خمیر کند؛ اما فقط به دلیل خجالت‌زدگی این کار را کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در قانون اساسی‌ فرانسه که ژنرال دوگل آن را در فاصله ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ طراحی و تثبیت کرد، رئیس‌جمهوری اختیارات فوق‌العاده‌ای دارد. از جمله اینکه در شرایط مشخصی، می‌تواند مجلس را دور بزند و  با برگزاری همه‌پرسی نظر کشور را جویا شود. مارین لوپن نیز امیدوار است بتواند در مورد مهاجران و بی‌تردید بسیاری مسائل دیگر همین کار را بکند. قانون اساسی فرانسه دارای راهکارهای نظارتی و حفاظتی است و احتمالا لوپن اواخر امسال نخواهد توانست اکثریت مجلس را از آن خود کند؛ اما چنانکه دونالد ترامپ و بوریس جانسون ثابت کردند هر قدر هم که نهاد مقننه پیچیده باشد، یک رهبر سیاسی مقتدر می‌تواند قدرت این نهاد را تا حدی که جا دارد و حتی بیش از آن پس بزند. هیچ‌کس نباید خطرات رئیس‌جمهوری شدن لوپن را دست‌کم بگیرد.

از مشکلات مهم مکرون این است که سرنوشتش کاملا در دست خودش نیست. اگر بخواهیم قدری تلفیقی بررسی کنیم، دور بعدی انتخابات فرانسه از نظر مخاطب بریتانیایی، شبیه رقابت انتخاباتی تونی بلر (مکرون) و نایجل فرگه (لوپن) با جرمی کوربین است که در اینجا معادل جناح چپ به نمایندگی ژان لوک ملانشن است که آبرومندانه سوم و در نتیجه از دور خارج شد.

مرحله بعدی کارزار مکرون شروع بدی داشت. ملانشن دست از مبارزه برنداشت و بلافاصله به هوادارانش دستور داد به لوپن حتی یک رای هم ندهند. با این حال از آنان نخواست دماغشان را بگیرند [اشاره به تحمل شرایط نامطبوع] و به مکرون رای دهند. تفکرات میانه‌رو، جهانی‌گرا و اروپامحور مکرون همانند بلر با چپ‌گرایی تعصبی ملانشن بسیار متضاد است و دلیلی در اختیار رهبر جناح چپ آشفته فرانسه نمی‌گذارد که خود را راضی کند از تنها کسی که می‌تواند مانع از روی کار آمدن حکومتی  شبیه حکومت پتن در روزگار کنونی شود، حمایت کند. پوچ‌گرایی (نهیلیسم) نفسگیری است.

اگر ریاست‌جمهوری لوپن به واقعیت بپیوندد، می‌دانیم چه کسانی بیشتر تقصیر را داشته‌اند. چپ‌گرایان فرانسه که در گذشته همیشه به جبهه مردمی علیه فاشیسم اعتقاد داشتند؛ اما گویا دیگر ندارند.

شگفت اینکه امیدوارکننده‌ترین وجه رای‌گیری در دور اول، میزان مشارکت ۷۳.۵ درصدی آن است که در قیاس با گذشته نسبتا کم است.  تلاش لوپن برای تبدیل جنبش خود به جریان اصلی چنان موفق بود که در کمال شگفتی، از جمله قوی‌ترین حامیان او جوانان‌اند؛ اما خبر خوش این است که به طور سنتی، احتمال رای دادن جوانان پایین است.

علی‌رغم تصویر جوانانه‌ «به پیش!» (!En Marche)، حامیان اصلی آن افراد بالای ۶۰ سال‌اند و این افراد معمولا بیشتر احتمال دارد پای صندوق بیایند و رای بدهند. نجات جمهوری فرانسه و در واقع اتحادیه اروپا نیز در دست همین نسل است. این وضعیت مثلا با وضعیت بریتانیا در تضاد کامل است؛ زیرا در بریتانیا، کانون عوام‌گرایان هوادار خروج از اتحادیه اروپا که به این خروج کمک کردند و بوریس جانسون را در مجلس به اکثریت رساندند، آن‌هایی بود که امپراتوری بریتانیا هنوز در یادشان زنده بود.

زندگی نسل قدیمی‌تر در این سوی کانال مانش از جنگ‌جهانی دوم به بعد، در فرانسه دستخوش برخی لطمات روحی بود و می‌داند هرچه باشد، پاسخ مشکلات فرانسه را نمی‌توان در برنامه‌های مبهم فاشیستی یافت. مکرون احتمالا مسند ریاست‌جمهوری را حفظ خواهد کرد و راست عوام‌گرا نمی‌تواند انقلابی به پا کند. اما اوضاع برزخی است و شکی نیست که بی‌خیالی عجیب ملانشن در قبال نئوفاشیسم به دفاع از جمهوری پنجم کمکی نمی‌کند.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه