چین به دنبال جذب مخاطبان داخلی به روسیه است

حکومت استبدادی چین کنار روسیه ایستاده است 

سال‌ها است که چین و روسیه دو رقیب اصلی غرب در نظام جهانی محسوب می‌شوند؛ دو رقیبی که گاه با یکدیگر همکاری کرده‌اند، و گاه روابط‌شان با یکدیگر از روابط‌شان با غرب هم بدتر بوده است. در میان بحران کنونی که با حمله روسیه به اوکراین پیش آمده است، بار دیگر این پرسش مطرح شده است که چین بیشتر به کدام سمت گرایش خواهد داشت؛ دفاع از نظام بین‌المللی، یا از اقدامات ولادیمیر پوتین؟ 

شواهد موجود نشان می‌دهد که پکن بیشتر به سوی دومی متمایل است. روز دوشنبه، چهارم آوریل، روزنامه «نیویورک تایمز» گزارشی از جلسه‌های محرمانه مقامات چین برای تماشای فیلم مستندی منتشر کرد که حزب کمونیست این کشور آن را تهیه کرده است و از پوتین تصویری قهرمانانه ترسیم می‌کند.

در این فیلم اینگونه عنوان می‌شود که فروپاشی خفت‌بار اتحاد شوروی، در نتیجه تلاش‌های غرب برای نابود کردن مشروعیت آن بود. سپس با موسیقی دلنشین و صحنه‌هایی از خیابان‌های آفتابی مسکو، از پوتین به عنوان رهبری تمجید می‌شود که بار دیگر جایگاه جوزف استالین، رهبر شوروی در زمان جنگ جهانی دوم، را احیا کرده و غرور میهن‌پرستانه به گذشته روسیه را بازگردانده است.

این گزارش نشان می‌دهد که در حالی که چین در صحنه جهان مدعی است که در جنگ اوکراین بی‌طرف است و تنها خواهان صلح، در صحنه داخلی، مقامات این کشور می‌کوشند از روسیه تصویر کشوری را نشان دهند که قربانی است، نه مهاجم. مقامات پکن در ضمن می‌کوشند نزد مخاطبان داخلی از رابطه قوی با مسکو دفاع کنند. هرگونه حمایت از اوکراین در این کشور با احتمال سرکوب روبه‌رو است. 

تصویر دیدار پوتین و شی در المپیک زمستانی پکن که درست پیش از جنگ کنونی صورت گرفت، نمادی از روابط این دو رقیب غرب در مقابل آمریکا و ناتو به نظر می‌رسد. 

دانشگاه‌های چین در روزهای گذشته کلاس‌هایی در مورد «درک صحیح» جنگ برگزار کرده‌اند که در آن اغلب بر شکایت‌های روسیه علیه غرب تاکید می‌شود. روزنامه‌های حزبی در چین مقالات بسیاری منتشر کرده‌اند که آمریکا را مقصر اصلی جنگ حاضر می‌داند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این فیلم مستند در جلسه‌هایی که حزب کمونیست در سراسر کشور برگزار کرد، برای مقامات پخش شد. این فیلم ۱۰۱ دقیقه‌ای سال گذشته ساخته شده است و مستقیما به جنگ اوکراین اشاره‌ای نمی‌کند، اما تاکید‌ آن بر این است که پوتین حق دارد نگران همسایه‌های خود باشد؛ به‌خصوص آن‌هایی که زمانی بخشی از «شوروی» یا اقمار آن بودند. در این فیلم از پوتین به عنوان رهبری تمجید می‌شود که دارد سموم سیاسی‌ای که اتحاد شوروی را نابود کرد، از میان می‌برد.

راوی فیلم به نقل از دانشوری روسی می‌گوید: «از سلاح‌های هسته‌ای که بگذریم، قوی‌ترین سلاحی که غرب در اختیار دارد، روش‌هایی است که در مبارزه ایدئولوژیک از آن‌ها استفاده می‌کند.» این مستند برای مخاطبان درون‌حزبی است، نه عموم مردم، اما فیلم و متن آن در فضای مجازی منتشر شده ‌است. 

در بخشی از متن فیلم می‌شنویم که از سقوط شوروی به بعد، «برخی کشورها در اروپای شرقی، آسیای مرکزی و ماورای قفقاز، به مواضع پیشروی غرب برای محدود کردن روسیه و دخالت در آن بدل شده‌اند.»

روایت رسمی پکن البته سال‌ها است که از سقوط شوروی به عنوان ماجرایی یاد می‌کند که باید باعث احتیاط شود؛ یعنی پیمودن راه اصلاحات سیاسی که میخائیل گورباچف به دنبالش بود، می‌تواند منجر به سقوط کل نظام شود. اما شی جین پینگ، رئیس‌جمهوری کنونی چین، نسخه جدیدی از این روایت ارائه داده است که فوری‌تر و هشداردهنده‌تر است. این، بخشی از تلاش آقای شی برای همراهی با پوتین در جایگاه دو رهبر اصلی اقتدارگرای جهان در مقابل غرب لیبرال است. شی در واقع می‌کوشد به مردم چین نشان دهد که در مقابله با غرب تنها نیست. 

بر این مبنا، تعجبی نیست که وانگ یی، وزیر خارجه چین، روز پنجشنبه ضمن دیدار با همتای روس خود، سرگئی لاوروف، از تعهد کشورش به روابط قوی با مسکو خبر داد. 

چین ضمن اعلام بی‌طرفی، پوتین را به دلیل آغاز جنگ محکوم نکرده است. این در حالی است که مقامات آمریکایی در روزهای آغازین جنگ امیدوار بودند که از آن‌جا که پکن مدعی دفاع از حق حاکمیت کشورها است، در این مورد واکنش نشان دهد. پکن حتی حاضر نشده است از روابط نزدیک خود با مسکو برای میانجی‌گری و پایان بحران استفاده کند؛ هرچند، فراخوان‌های عمومی به صلح داده است. 

روایت آمریکا هم البته جنگ را نبردی بین دموکراسی و اقتدارگرایی تصویر می‌کند، و جایگاه چین در این شطرنج جهانی مشخص است. چینی‌ها هم در مقابل ضدروایتی ارائه می‌کنند که در آن، آمریکا با برخورد سلطه‌جویانه خود باعث بحران در اوکراین و سایر نقاط جهان شده‌ است. در این روایت پکن، روسیه و چین با خطر «انقلاب رنگی» مواجهند. گفته‌های اخیر جو بایدن، رئیس‌ جمهوری آمریکا، که خواهان کنار رفتن پوتین شده بود، نیز دیدگاه پکن را بیش از پیش تقویت می‌کند. 

اما برخی کنش‌گران باور دارند که آمریکا همچنان می‌تواند با چین همراهی کند، و نباید پکن و مسکو را یکسان دانست. توبیتا چو، کنش‌گر آمریکایی و مدیر پروژه «عدالت، جهانی است»، و جیک ورنر، پژوهش‌گری در مرکز سیاست‌‌گذاری توسعه جهانی در دانشگاه بوستون، روز دوشنبه در مقاله‌ای در روزنامه «گاردین» لندن نوشتند: «رهبران غرب با یکی دانستن پوتین و شی فرصت‌های موجود برای همکاری بین‌المللی را از میان می‌برند و جهان را در مسیر تخاصم بسیار وسیع‌تر ژئوپلیتیک قرار می‌دهند.» چو سال‌ها است علیه نقض حقوق بشر در چین فعالیت می‌کند. 

اما روایت جهانی «دموکراسی علیه استبداد» محدود به آمریکا نیست و در بسیاری از کشورهای غربی مشاهده می‌شود. اسکات موریسون، نخست‌وزیر استرالیا، کشوری که شاید بیش از هر کشور دیگری در غرب روابطی جنجالی با چین دارد، اخیرا گفته بود: «کمان جدیدی از استبداد، به صورت غریزی گرد آمده است تا نظم جهانی را به چالش بکشد و به شکل خود در آورد.» 

اورسولا فون در له‌ین، رئیس کمیسیون اروپا، نیز بیانیه مشترک پوتین و شی در پیش از جنگ کنونی را تلاشی برای «برقرار کردن حاکمیت قوی‌ترین به جای حاکمیت قانون، ارعاب به جای حق تعیین سرنوشت، و زور به جای همکاری» دانسته بود.

اما چو و ورنر می‌گویند غرب باید از تفاوت‌های بسیار موجود بین پوتین و شی و چشم‌اندازهایی که آنان برای جهان دارند، استفاده کنند.

بیشتر از جهان