شادمانی در خارج از ساختمان دیوانعالی در روز گذشته، در قلب منطقه طرفدار ادامه عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا، در کنفرانس سالیانه حزب کارگر در شهر ساحلی برایتون در جنوب کشور و در این که نخست وزیر در تعطیل پارلمان شکست خورده، قابل کنترل نبود. سالن کنفرانس حزب کارگر از صدای شادی حضار منفجر شد و جرمی کوربین (رهبر حزب اقلیت کارگر) لبخند بر لب از بوریس جانسون خواست تا «سمتش را مورد بررسی قرار دهد». (توضیح: به معنای کناره گیری). احساساتی که طرفداران ابقاء کشور در اتحادیه اروپا در آن شریک بوده، وخواهان رای عدم اعتماد به دولت جانسون هستند.
اما این پیروزی، بدون توجه به این که تا چه حد متقاعد کننده است، باید با واقعیت همراه باشد. کسانی که برای آن سخت جنگیدهاند، باید متوجه باشند که ممکن است افکار عمومی درک دیگری از وقایع روز گذشته داشته باشد – درکی که به سهو دست دولت را تقویت کند.
پارلمان بار دیگر به راههای مسدودی که رها کرده بود، برمیگردد – بن بستی که موجب رضایت مردم نیست. جالب این جاست که در سه سال گذشته، حتی در میان طرفداران ادامه عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا، این احساس وجود داشته که «انجامش بدهید و تمامش کنید». آنها از نبود انگیزه، حتی نبود علاقه در دولت «ترزا می» در پیاده کردن نتیجه رفراندوم خسته شدند. بخشی از بازگشت «فنر وار» جانسون به محبوبیت، از این جا سرچشمه گرفت که بنظر میرسید او نسبت به «ترزا می» پیشرفت بیشتری داشته باشد.
پارلمان با تضعیف او – همانطور که با «ترزا می» کرد – به عنوان یک مانع دیده میشود، نه بخاطر انجام وظیفه تحقیق و تفحص در کار دولت، بلکه به خاطر رد هر نوع توافق یا امکان توافقی که در پیش رویش گذاشته میشود. پارلمان بارها توافقهای «ترزا می» را رد کرد و اکنون نظر برگزیت بدون توافق را رد میکند. این از نظر مردم کمتر شبیه تحقیق و تفحص و بیشتر مانند ناامیدی و سرخوردگی است. زیرا اگر تنها پیشنهادی که اتحادیه اروپا با آن موافقت خواهد کرد رد شود، و برگزیت بدون توافق هم رد شود، چه گزینهای جز ابقاء در اتحادیه اروپا باقی میماند؟ از آن گذشته، پارلمان مکانیزم داخلی برکنار کردن یک دولت ناکارآمد - که همان انتخابات عمومی باشد – را هم رد کرده و این فرصت را از مردم گرفته که با ابراز عقیدهشان، این روند را به جریان بیندازند.
از این نظر، بسیاری از ناظران، تلاشهای جانسون را در تعطیل پارلمان نه با ذره بین قانون، بلکه در چارچوب پافشاری مینگرند. جایی که «ترزا می» شکست خورد و تسلیم شد، جانسون سعی میکند با ابتکار این بن بست را بشکند. این برای مردم قابل پذیرش است – در واقع، آنها تلاشهایی را که برای بیرون کشیدن کشور از مخمصهای که در آن افتاده میشود، تایید میکنند، و طرفداران ادامه عضویت در اتحادیه اروپا را برای برگرداندن کشور به جایی که کسی نمیتواند کاری از پیش ببرد، مذمت میکنند. بسیاری از مردم بریتانیا انتظار دارند جانسون آن زیرکی و روح انجام کاری را به مقر نخست وزیری بیاورد که به دست طرفداران ابقاء به هیچ گرفته شده است. جانسون این بار شکست خورد، اما دستکم تلاشش را کرد.
البته بسیاری این نظریه را نمیپذیرند که توصیه غلط به ملکه انگلستان در تایید تعطیل غیرقانونی پارلمان یک «ابتکار» بوده است. شکستن قانون، با هر هدفی باشد، شکستن قانون است. گرفتاری این جاست که بسیاری از مردم با قانون به شکل کنونیش مخالفند – آنها با روشی که مجموع نظام سیاسی اداره میشود، مخالفند. اگر این (مخالفت) از طرف یک اقلیت کوچک ابراز میشد، شاید میشد آنرا ندیده گرفت. اما این یک اقلیت نیست. رای به خروج از اتحادیه اروپا بزرگترین مورد دموکراتیک برای گسستن و اصلاح ساختارهای قانونی در عصر حاضر بوده که پیروز شده است. اگر به تعداد کافی کسانی باشند که با قانونی مخالفند، باید پرسید اصولا چرا چنین قانونی وجود دارد به ویژه اگر کارزارهایی جامع خواهان تغییر آن است. بسیاری از مردم خواهان تغییر آن هستند.
اگر جانسون به کسی حمله کرده یا اتوموبیلی را برباید، مردم از همه طبقات او را تقبیح میکنند و دستکم خواهان کنارهگیری او میشوند. اما حتی برای یک لحظه هم تصور نکنید که نخست وزیر را بخاطر مبارزه با نظامی ترک کنند که بسیاری از آنها معتقدند مجوز دموکراتیک برای مبارزه با آن وجود دارد.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent