شکاف بین مذهب و سیاست در روسیه؛ کلیسای ارتدوکس خواهان پایان جنگ شد

به‌طور سنتی کلیسای ارتدوکس و پوتین یک رابطه همزیستی مسالمت‌آمیز داشتند، اما جنگ اوکراین به این راهبرد لطمه وارد کرده است

به جز هزینه‌های گزافی که پوتین پس از حمله به اوکراین پرداخته است، رویگردانی رهبران کلیسای ارتدوکس ضربه مهلک دیگری بر اوست- AFP

درحالی‌که مورخان معتقدند که بخش بزرگی از جنگ‌های تاریخ بشری ناشی از اختلافات مذهبی است، اما این بار کلیسای ارتدوکس به فشار افکار عمومی واکنش نشان داده و از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، خواسته تا به جنگ پایان دهد.

این در حالی است که چندی پیش پاتریارک کریل، رهبر کلیسای ارتدوکس روسیه، مخالفان مسکو در اوکراین را «نیروهای اهریمنی» خوانده بود.

بیش از ۱۵۰ روحانی ارتدوکس روسیه در نامه‌ای سرگشاده خواستار توقف فوری جنگ جاری در اوکراین شدند. آن‌ها با تاکید بر «آزادی» اعطا شده از طرف خداوند، افزودند که مردم اوکراین باید خودشان انتخاب کنند و نه اینکه با سلاح و کشتار از طرف شرق و غرب تحت فشار قرار بگیرند.

با توجه به اینکه اکثریت مردم اوکراین هم مانند روسیه معتقد به مذهب ارتدوکس هستند، انتشار چنین نامه بی‌سابقه‌ای فشار زیادی را به جایگاه ولادیمیر پوتین نزد افکار عمومی وارد می‌کند.

پوتین که طی دو دهه اخیر سعی کرده تا ابزار مذهب و نفوذ کلیسای ارتدوکس را در دستان خود حفظ کند، این بار با مشکلی جدی مواجه شده است. درواقع او نمی‌تواند برخلاف سایر مخالفان سیاسی، رهبران و کشیشان کلیسای ارتدوکس را دستگیر کند. اقدامی که در صورت انجام آن هزینه اجتماعی سنگینی به دنبال خواهد داشت.

رئیس‌جمهوری روسیه در اکتبر ۱۹۵۲ در سن‌پترزبورگ به دنیا آمد. پدرش یک میهن‌پرست عاشق شوروی بود که در جریان جنگ و محاصره لنین‌گراد به‌شدت مجروح شده بود. او گفته است به همین دلیل بلافاصله پس از تولدش به شکل مخفیانه به‌عنوان یک نوزاد غسل تعمید داده شده و مادرش ظاهراً یک مسیحی متعهد بوده است. اگر این داستان درست باشد، با توجه به اینکه مذهب در آن دوران ممنوع بوده، اقدام خانواده پوتین جسورانه تلقی می‌شود. موضوعی که البته برای او در میان مسیحیان معتقد اعتبار زیادی به همراه آورده است. اگرچه شاید به نظر برسد که پوتین سعی دارد که تصویری اسطوره‌ای هم برای این مسئله بسازد.

ازاین‌رو پوتین به‌هیچ‌وجه دوست ندارد تا وجهه مذهبی خود را از دست بدهد.

او در دیدارش با جورج بوش، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات متحده، ایمان شخصی خود را به نمایش گذاشت و صلیب آلومینیومی کوچکی را نشان داد که به گردن خود آویخته بود.

بحث در مورد رابطه بین کلیسای ارتدکس و قدرت سیاسی چیز جدیدی نیست. درواقع، این امر به ورای انشقاق بزرگ مذهبی در سال ۱۰۵۴ و حتی به پیش از کنستانتین، اولین امپراتور مسیحی امپراتوری روم، بازمی‌گردد. دولت روسیه و پیشینیان آن در امپراتوری تزاری و دوک‌نشین بزرگ کیف، مسیری از مذهب و قدرت اتخاذ کردند که از مسیر اروپای کاتولیک یا پروتستان پیروی نمی‌کرد. کلیسای ارتدوکس، حتی بیشتر از کلیساهای تأسیس شده در اروپای غربی، به‌طور کامل بخشی از ساختار دولت بود. تا حدی همین رابطه صمیمی با سیستم حاکم بود که مانع از آن شد که کلیسای ارتدکس در روسیه (در مقایسه با سایر کلیساهای اروپایی) به‌عنوان صدایی منتقد یا مستقل عمل کند.

درواقع به‌طور تاریخی کلیسای ارتدوکس مانند کلیسای کاتولیک سعی نکرد تا قدرت را در روسیه تصاحب کند؛ بنابراین همیشه به شکل یک حامی آرام در کنار حکومت باقی ماند. اگرچه در دوران کمونیسم، کلیسا رقیب و تهدیدی برای دولت تلقی می‌شد. بااین‌حال، پوتین این نگرش را اشتباهی از جانب اتحاد جماهیر شوروی می‌داند. ازنظر او، برای ایجاد یک دولت قوی در روسیه، کلیسا ارزش زیادی دارد.

 در دوران پوتین، کلیسا و ناسیونالیسم به‌طور عمیقی با هم متحد شدند و کلیسا نقش قدرتمندی در حمایت از جایگاه سیاسی پوتین ایفا می‌کند. حتی اگر بپذیریم که پوتین مذهبی نیست، اما او دین را ابزار مهمی برای تحقق اهداف خود به حساب می‌آورد.

او که از احیای امپراتوری روس با حس نوستالژی دوران شوروی سخن می‌گوید، معتقد است که «ارتدکس» اساس کلی فرهنگ، تمدن و ارزش‌های انسانی را از پیش تعیین کرده است که مردم روسیه، اوکراین و بلاروس را متحد می‌کند.

به‌عبارت‌دیگر، پوتین قصد دارد تا از مذهب در زمان مقتضی برای الحاق فرهنگی کشورهای مستقل شده از شوروی استفاده کند. اگرچه دین تنها ابزار برای تحقق این هدف نیست. زبان روسی و حتی فرهنگ روسی دیگر ابزارهایی هستند که پوتین بنا به مقتضیات منطقه‌ای، از آن‌ها برای جلب گروه‌های مردمی استفاده می‌کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به‌طورکلی، کلیسای ارتدوکس و پوتین یک رابطه همزیستی مسالمت‌آمیز دارند. پوتین به کلیسا اجازه داد تا به شهرت خود بازگردد و به‌گونه‌ای از آن حمایت کرد که از زمان انقلاب تاکنون سابقه نداشته است. کلیسا نیز به‌نوبه خود برخی از پشتوانه‌های فکری و فرهنگی را برای دیدگاه پوتین در مورد روسیه و حوزه نفوذ گسترده‌تر روسیه فراهم کرده است.

اما به نظر می‌رسد جنگ اوکراین به این بازی برد- برد خدشه وارد کرده است. کلیسا به‌خوبی می‌داند که اگرچه حمایت پوتین ارزشمند است، اما این نهاد قدرت خود را از نفوذ اجتماعی‌اش وام می‌گیرد. در مقابل پوتین هم دوست ندارد ابزار مذهب را از دست بدهد.

تئورور دوم، پاپ و پدرسالار کلیسای ارتدوکس اسکندریه و آفریقا در پیامی رادیویی به پوتین گفت: «پوتین یک مسیحی است، ما شخصا یکدیگر را می‌شناسیم. می‌دانم که او برای من ارزش زیادی قائل است... بارها باهم ملاقات کرده بودیم. ازآنجایی‌که من روسی صحبت می‌کنم، می‌توانیم نظرات خود را تبادل کنیم. در قاهره همدیگر را دیدیم و یک ساعت و نیم صحبت کردیم. می‌دانم که او نسبت به کلیسای ارتدکس تقوا دارد؛ اما همه این‌ها از بین رفته است و تنها علاقه و جسارتی در پیش رو در این افراد وجود دارد که عاقبت‌به‌خیر نخواهد شد. شما نمی‌توانید بگویید که خدا را دوست دارید و مردم را می‌کشید.»

او افزود: «وقتی خیلی قوی هستید، مست از قدرت می‌شوید، این باعث می‌شود فراموش کنید که انسان هستید و درنهایت، تنها چیزی که به دست می‌آید یک اینچ خاک و یک تکه پارچه است.»

درواقع به نظر می‌رسد که جایگاه مذهبی پوتین متزلزل شده است.

فارغ از هزینه‌های گزافی که پوتین پس از تحریم‌های اقتصادی و فشار رسانه‌ای بین‌المللی پرداخته است، رویگردانی رهبران کلیسای ارتدوکس ضربه مهلک دیگری بر اوست.

تا پیش از انشعاب کلیسای ارتدوکس اوکراین از روسیه، ۳۰ درصد پیروان کلیسای ارتدوکس اوکراینی بودند؛ اما از حدود سه سال پیش آن‌ها اعلام استقلال کردند و ریزش شدیدی در میان تعداد پیروان کلیسای روسیه رخ داد. حالا ممکن است جنگ با اوکراین به دلیل دیگری تبدیل شود تا بخشی دیگر از پیروان کلیسای ارتدوکس علیه پوتین عصیان کنند. حتی اگر رئیس جمهوری روسیه بتواند آن‌ها را ساکت کند، اما واقعیت این است که بخش مهمی از افراد با نفوذ کلیسا در درون خود دیگر حامی اقدامات و جاه‌طلبی‌های پوتین نیستند.

شاید بتوان گفت که روسیه و ولادیمیر پوتین هم به لحاظ سیاسی و هم این بار از منظر مذهبی به بن‌بست رسیده است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه