نصرالله انتظام: تنها ایرانی رئیس مجمع عمومی سازمان ملل

داستان دیپلمات ایرانی که زمانی نامزد دبیرکلی سازمان ملل بود

عکس از صفحه ویکی‌پدیای نصرالله انتظام

هفتاد وچهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل چند روز پیش آغاز شد و مهم‌ترین بخش آن که «مناظره عمومی» است، از فردا (دوشنبه ۲۲ سپتامبر) به رسم همیشگی، با سخنرانی رئیس ‌جمهوری برزیل آغاز می‌شود. اداره این مهم‌ترین نشست رهبران جهان، مطابق معمول بر دوش دیپلماتی است که با رای کشورهای جهان انتخاب می‌شود. این‌بار، تیجانی محمد بنده، دیپلمات نیجریه‌ای به عنوان رئیس مجمع عمومی انتخاب شده است. 

امروز، این‌ که رئیس نشستی بین‌المللی از کشوری آفریقایی آمده باشد، امری متداول است، اما در سال‌های اول بنیان‌گذاری سازمان ملل، چنین نبود. مردان غربی با کلاه سیلندرها و تاکسیدوهای خود، عادت داشتند امور جهان را اداره کنند. «سازمان ملل»‌ از همان آغاز تشکیل خود اما عزم این را داشت که تمام دنیا را دربر بگیرد و منحصر به جهان غرب و سفیدپوست نباشد؛ هرچند بخش عظیمی از دنیای آن دوران، هنوز زیر سلطه استعمار اروپایی‌ها بود. 

در سال ۱۹۵۰، اجلاس مجمع عمومی در نیویورک برای نخستین بار، دیپلماتی را به ریاست خود برگزید که تبار مسیحی‌ نداشت: نصرالله انتظام. وزیر أمور خارجه وقت دولت شاهنشاهی ایران بر صدر پنجمین نشست مجمع عمومی تکیه زد تا اولین مسلمان و دومین آسیایی‌ای باشد که به آن افتخار می‌رسد. انتظام در یک سالی که در آن سمت بود، نقش مهمی در مسایل جهانی بازی کرد و در آن روزهای اولیه سازمان ملل، ثابت کرد که دیپلمات‌های خاورمیانه و جهان غیرغربی هم می‌توانند در رتق و فتق امور بین‌المللی ایفای نقش کنند. 

 

چشم‌گشوده دنیایی متفاوت

نصرالله انتظام در اولین ماه‌های قرن بیستم در سال ۱۲۷۹ شمسی چشم به دنیایی گشوده بود که در آن، مظفرالدین‌شاه قاجار هنوز بر تخت بود و ایران همراه با عثمانی، سیام (تایلند)، و ژاپن، از معدود کشورهای غیرغربی به‌شمار می‌رفت که در استعمار اروپایی‌ها نبود. او در خانواده‌ای از رجال قاجار به دنیا آمد که صوفی‌مسلک محسوب می‌شدند و در انجمن اخوتِ صوفیان فعال بودند. پدرش دیپلمات بود و در زمان رضا شاه، مدیرکل وزارت کشور شد. پدربزرگش در زمان ناصرالدین شاه وزیر نظمیه بود. مادرش، خورشیدلقا غفاری، از خاندان پرآوازه غفاری‌های کاشان می‌آمد که شماری از فرمانداران محلی از زمان زندیه در قرن هجدهم میلادی، از دل آن بیرون آمده بودند. از اعضای موخرتر آن خاندان، فرخ امین‌الدوله غفاری بود، فرستاده ناصرالدین‌شاه به دربار ناپلئون سوم و ملکه ویکتوریا، که معروف بود اولین ایرانی‌ای است که در لژ فراماسونری‌ها به مقامی رسیده است. 

نصرالله و برادرش، عبدالله،‌ که چند سال از او بزرگ‌تر بود، هر دو در زمان پهلوی به راهی گام نهادند تا از بنیان‌گذاران دیپلماسی نوین ایران باشند. هر دو درس‌خوانده «مدرسه صنعتی» تهران بودند که به «دبستان آلمانی‌ها» معروف بود، و مدرک‌ پایان‌نامه خود را از مدرسه علوم سیاسی دانشگاه تهران گرفته بودند. 

انتظامِ کوچک‌تر، از جوانی در وزارت خارجه کار می‌کرد و در سفارتخانه‌های ایران در شهرهایی همچون پاریس و لندن و ژنو، به مناصبی دست یافت. او در اواخر سلطنت رضا شاه به تهران برگشت و مدتی رئیس تشریفات دربار بود. در بحبوحه شهریور ۱۳۲۰ و خلع رضاه شاه از سلطنت، نقش مهمی در انتقال قدرت به محمدرضا شاه داشت، و در آن روند، به او نزدیک شد. در دوازده سالی که دوران «دموکراتیک» ایران (۲۰ تا ۳۲) محسوب می‌شود، جزو رجل باسابقه‌‌ای به‌شمار می‌رفت که چندین بار وزیر شد:‌ وزیر بهداری در کابینه قوام، وزیر پست و تلگراف در کابینه سهیلی، وزیر راه، باز هم در کابینه سهیلی و سپس در کابینه مرتضی قلی بیات، و بالاخره وزیر امور خارجه در همان کابینه.

نصرالله انتظام در کنار کلمنت اتلی، نخست‌وزیر بریتانیا

 

در پایان جنگ جهانی دوم، انتظام از وزارت خارجه استعفا داد تا عازم سفر دور و دراز به سان‌فرانسیسکو شود و در آن‌جا جزو هیات نمایندگی ایران، در جریان بنیان‌گذاری سازمان ملل باشد. دنیایی نوین شکل می‌گرفت و ایران افتخار داشت تا از معدود ملل مستقلی باشد که در نهادن این سنگ بنای نوین، نقشی بر عهده می‌گیرد. نقش انتظام به‌‌ویژه از این منظر اهمیت یافت که به عنوان یکی از اعضای کمیسیون مقدماتی سازمان ملل انتخاب شد. در اولین مجمع عمومی سازمان ملل که در سال ۱۹۴۶ در لندن تشکیل شد، انتظام به عنوان عضوی از هیات نمایندگی ایران شرکت کرد که ریاست آن با تقی‌زاده، کهنه‌سرباز انقلاب مشروطه بود. انتظامِ ۴۶ساله، اولین نماینده دایم ایران در سازمان ملل شد. 

در نخستین سال‌های پس از جنگ، مهم‌ترین سمت او نمایندگی ایران در هیات یازده نفره‌ای بود که سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ به فلسطین اعزام کرد تا در مورد آينده آن کشور تصمیم بگیرد؛ همان هیاتی که رای به تقسیم فلسطین به دو کشور عرب و یهودی داد. موضع دولت ایران در آن سال‌ها در همبستگی با کشورهای عربی مخالف صهیونیست‌ها بود. انتظام اما در دیدار از مزارع یهودیان در صحرای خشکِ نقب، تحت تاثیر آن‌ها قرار گرفته بود. افسری یهودی که به عنوان نماینده صهیونیست‌ها همراه انتظام بود، از کلیمیان فارسی‌زبان بود و شنیده بود که انتظام به یکی از همکارانش می‌گوید: «از دست این عرب‌ها! این کشور اینقدر زیبا است و می‌توان توسعه‌اش داد. اگر همه‌اش را بدهند به یهودیان، تبدیلش می‌کنند به اروپا!» این گفته‌ها البته ده‌ها سال پس از مرگ او، با گشوده شدن اسناد سازمان ملل و اسرائيل، علنی شد. از آن سال‌ها، فقط عکس‌های او در کنار دیوید بن گوریون‌، اولین نخست‌وزیر اسرائيل، باقی مانده است که در نشریات وقت ایران در آن دوران منتشر شده بود. 

در سال ۱۹۵۰، در یک واقعه تاریخی، نصرالله انتظام با رای ۳۲ کشور از ۵۴ کشور حاضر در اجلاس سازمان ملل، به ریاست مجمع عمومی انتخاب شد. ایران انتظار داشت که  به عنوان کشوری مسلمان، از حمایت کشورهای عربی نیز برخوردار باشد، اما بعضی از آن‌ها از دیگر نامزد مسلمان که نماینده پاکستان بود، دفاع می‌کردند. در نهایت اما انتظام به آن افتخار مهم نایل شد. هشت سال پس از آن دوران، شارل مالکِ لبنانی اولین رئیس عرب مجمع عمومی شد. 

در آن روزها، هنوز مقر کنونی سازمان ملل در مرکز جزیره منهتن برپا نشده بود و نشست‌های مجمع عمومی، در یکی از ساختمان‌های شهرداری نیویورک در «فلاشینگ مدو»‌ واقع در محله کوئینز برگزار می‌شد.  بروشوری که در آن سال‌ها توسط جمعی از «آمریکاییان دوست‌دار ایران» به زبان فارسی منتشر شده است، از انتظام به عنوان کسی یاد می‌کند که «بر اثر احاطه به امور پارلمانی و اطلاعات زیادی که در مسایل سیاسی دارد، نه تنها باعث اعجاب همکارانش شده است، بلکه تمجید و تحسین عموم آمریکاییان را به‌خود جلب نموده است».

خود انتظام در زمان مسئولیتش گفت: «به عقیده من مجمع عمومی که شصت کشور در آن عضویت دارند، تنها سازمانی است که می‌تواند موثرا به حصول صلح کمک کند». 

در زمان ریاست او بر مجمع عمومی، وقایع مهم جهانی همچون جنگ کره و تصویب رسمی اعلامیه جهانی حقوق بشر رخ داد. آن بیانیه البته در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تایید مجمع عمومی رسیده بود، اما تصویب رسمی آن دو سال بعد، در زمان ریاست انتظام انجام گرفت. اولین جشن «روز حقوق بشر» هم همان موقع بر پا شد و عکسی از انتظام در آن مراسم در دست است که با دو چهره مهم آمریکایی، النور روزولت، بانوی اول وقت آمریکا و مدون اصلی اعلامیه جهانی حقوق بشر، و ماریان اندرسون، خواننده سیاه‌پوست آمریکایی و از پیشقراولان جنبش‌های مدنی، بر سر یک میز نشسته‌اند. 

نصرالله انتظام در کنار محمد مصدق هنگام سفر تاریخی او به آمریکا
 

در کتاب‌های مربوط به تاریخ جنگ کره، بارها به نقش انتظام اشاره شده است. سازمان ملل در آن سال‌ها در مخالفت با کره شمالی و چین کمونیست، نیروهایی را از سراسر دنیا به آن شبه‌ جزیره اعزام کرده بود. گرچه دبیر کل وقت سازمان ملل، تریگوه لیِ نروژی، نقش مهم‌تری داشت، اما انتظام نیز یکی از دیپلمات‌های اصلی سازمان ملل نوپا بود که انتظار می‌رفت در مذاکرات نقش داشته باشد. نامه‌ای که چو ان لای، وزیر خارجه وقت چین، به انتظام نوشته است، از جمله اسناد آن واقعه مهم بین‌المللی است. 

انتظام پس از پایان سمت خود در سازمان ملل، سفیر ایران در آمریکا شد. در فیلم‌های موجود از سفر معروف مصدق به آمریکا در سال ۱۳۳۰، انتظام را می‌بینیم که کنار نخست ‌وزیر، از هواپیما پایین می‌آید. به عنوان یکی از دیپلمات‌های ایران در جلسات دادگاه لاهه نیز دولت مصدق را نمایندگی می‌کرد. اما نخست‌وزیر ملی‌گرای ایران نهایتا در ۲۷ شهریور ۱۳۳۱ او را از مقام سفارت در واشنگتن عزل کرد و جای وی را به اللهیار صالحِ چپ‌گرا داد. 

انتظام از رجل در خدمت بوروکراسی بود و در پی سرنگونی مصدق، در دولت کودتایی فضل‌الله زاهدی، وزیر أمور خارجه، و سپس دوباره سفیر ایران در آمریکا شد. در اکتبر ۱۹۵۳، جان فاستر دالز، وزیر خارجه وقت آمریکا، از او به عنوان نماینده دولتی که بر کمونیست‌ها فائق آمده بود، استقبال کرد. 

چند ماه پیش‌تر از آن مقطع و قبل از آن که کودتای ۲۸ مرداد انجام گیرد، انتظام در آستانه موقعیت بزرگی قرار داشت که هرگز به آن نرسید. تریگوه لی بر سر اختلافات مکررش با شوروی‌ها کنار می‌رفت، و قدرت‌های بزرگ شورای امنیت می‌بایست جانشینی برای مسئولیت دبیر کلی سازمان ملل انتخاب می‌کردند. انتظام، نماینده اصلی کشورهای خاورمیانه بود. فرانسه و بریتانیا، لستر پیرسونِ کانادایی را می‌خواستند، و شوروی‌ها، اسکروشفکیِ لهستانی را. مسکو اما شدیدا مخالف پیرسون بود و غربی‌ها نیز نامزدی از بلوک شرق را نمی‌پذیرفتند. پاریس و مسکو، هر دو انتظام را انتخاب دوم خود اعلام کردند، اما گلادوین جب، نماینده لندن، با آن که به قابلیت‌های این دیپلمات ایرانی معترف بود، به دلیل قائله کشورش با ایران و ماجرای ملی‌سازی نفت، با او مخالفت کرد.

اعضای هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ ؛ از چپ: جلال عبده، عبدالرضا پهلوی، نصرالله انتظام نماینده دائمی ایران در سازمان ملل و مصطفی عدل

بدین‌سان، داستان انتظام، داستان آشنای برخی از شخصیت‌های سیاسی شد:‌ سوختن از هر دو جانب. 

انتظام چند سال پس از کودتا از بیشتر سمت‌های خود کناره گرفت؛ هرچند تا سال ۱۳۴۱ سفیر ایران در فرانسه باقی ماند. نامه دردناکی از او در سال ۱۳۳۸ در دست است که در آن، به وزارت خارجه وقت (به احتمال قوی، عباس آرام)، گلایه می‌کند که تنها دویست و چند لیره برای حقوق او به عنوان سفیر در نظر گرفته‌اند که برای زندگی در شهر گرانی همچون پاریس مناسب نیست. انتظام در آن نامه از این می‌گوید که در سال‌های پیشین حاضر بوده است که با هر کمبودی بسازد، اما آیا ایرانِ مرفه امروز هم بودجه‌ای برای پرداخت حقوق مناسب به سفیرش ندارد؟ وی در آن نامه می‌نویسد: «باری، چون بنده کسی نیستم که هروز به این و آن راجع به حقوق خود مراجعه کنم… برای این‌ که در آینده مجبور به نوشتن چنین نامه‌ای (که هم‌اکنون از نوشتن آن شرم دارم) نشوم، تمنای مخصوص دارم به هر نحوی که خود جناب عالی صلاح بدانید معافیت بنده را از پیشگاه مبارک همایونی استدعا کنید».

او پس از بازگشت از پاریس سمت خاصی نداشت، مگر آن که به اصرار دربار، در سال‌های منتهی به انقلاب، رئیس کنگره بنیان‌گذار حزب رستاخیز شد تا در بوق و کرنا شود که رئیس سابق مجمع عمومی سازمان ملل، حالا رئیس کنگره تک‌حزب محمدرضا شاه شده است. پس از انقلاب، برای معالجه بیماری آسم به سوئیس رفته بود. به گفته اقوامش، بعضی حاضر بودند هزینه زندگی‌اش را بپردازند تا برنگردد، اما به وطن برگشت و در بدو ورود، در فرودگاه مهرآباد بازداشت شد. مثل بسیاری دیگر از خدمت‌گذاران ایران‌زمین، در زندان اوین آنقدر با او بدرفتاری کردند که کارش به بیمارستان کشید و مدت کوتاهی بعد، در ۲۸ آذر ۱۲۵۹ در منزلش در تهران درگذشت و در قطعه ۷ بهشت زهرا به خاک سپرده شد. 

در نمایشگاه‌هایی که سازمان ملل هر از گاه یدر تهران برگزار می‌کند، معمولا تصویری از انتظام نیز به نمایش در می‌آید؛ یادآور این واقعیت که بر خلاف ادعاهای امثال آیت‌الله خامنه‌ای، نهادهای بین‌المللی را نه «غربی‌ها»، که دیپلمات‌هایی از تمام دنیا ،از جمله ایرانیانِ پیشگامی همچون نصرالله انتظام، ساخته‌اند.