دهمین سال درگذشت پرویز مشکاتیان ( ۳۰ شهریور)

«انتظار خبری نیست مرا، نه ز یاری، نه ز دیّار و دیاری، باری»

مشکاتیان و استاد شهرام ناظری- فارس

پرویز مشکاتیان در عمر کوتاه (۵۴ سال) و عمر هنری کوتاه‌ترش (۲۴ سال)، چنان آثاری از خود به جای نهاد و چنان تاثیری بر مخاطبان و علاقه‌مندان به موسیقی ایرانی گذاشت که کمتر هنرمند -موسیقیدان معاصری را می‌توان با او مقایسه کرد.

از نسل و گفتمانی که در دهه چهل با «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» کار خود را شروع کردند، سه تن برجسته در حیطه آهنگسازی و گروه‌پردازی و سه تن در حیطه آواز شهر‌ه‌تر از بقیه شدند. محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان در حیطه نخست و محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و پریسا در حیطه دوم و آواز. ناظری اگر چه در مرکز حفظ و اشاعه حضوری نداشت اما بعدها با پیوستن به سرشاخه‌های اصلی این جریان عملا در چنین فضایی تنفس کرد و به آوازخوانی برای ساخته‌های چنین گفتمانی پرداخت.

اما از میان سه آهنگساز، عمق و غنای ملودیک آثار مشکاتیان تاثیرگذارتر از آثار حسین علیزاده و لطفی بوده است و این را می‌توان از میزان استقبال و به‌کارگیری کارگان (رپرتوار)، ‌آثارش از سوی جوانان و نوجوانان و یا تاثیری که شیوه گروه‌نوازی او بر نسل‌های بعدی نهاد به روشنی دریافت.

مشکاتیان چه در کیفیت وکمیت تصنیف‌سازی و چه در قطعات بی‌کلام تقریبا گامی جلوتر از دو یار دیرین خود است.

او لطف اصلی موسیقی ایرانی را در ساخت ملودی‌های زیبا و گوشنواز می‌دانست و سپس با آرایه‌هایی که به این ملودی می‌داد و صدای ویژه‌ و نسبتا متفاوتی که از ارکستر سنتی خود بیرون می‌کشید اتمسفری ویژه به کارهایش می‌بخشید.

درک او از ادبیات و شعر و سواد ادبی او تقریبا قابل مقایسه با هم‌قطارانش نبوده و این نکته‌ای است که استاد محمدرضا شفیعی کدکنی هم بر آن صحه گذاشت.

برخی از تلاش‌های او در حیطه اضافه‌کردن صدایی تازه و متفاوت به ساختار موسیقی ارکسترال سنتی و گسترش آن را باید نمونه‌ای از فعالیت منظومه‌ای او در حیطه موسیقی سنتی قرار داد. به این معنا که او به‌عنوان آهنگساز که تجربه‌ای متفاوت در ارکستراسیون و سازآرایی گروه‌نوازی موسیقی کلاسیک ایرانی داشت، همیشه به دنبال افزایش آرایه‌ها و طعم و رنگ‌بندی‌های متفاوت برای این ارکستر بود. اضافه کردن سازهای قیچک باس، سنتورباس و به‌کارگیری دقیق، مناسب و به جای سازهای کوبه‌ای، به خصوص دف، از جمله نکته‌بینی‌های او در این بخش از فعالیت موسیقایی است.

او در سه حیطه خلاقه و ‌آهنگسازی برای موسیقی کلاسیک ایران( موسیقی سنتی)، نوازندگی سنتور و شکل دهی یکی از شاخص‌ترین گروه‌های موسیقی سنتی ایران معاصر(گروه عارف) مهر و نشان خود را نهاد و در ۵۴ سالگی رخت سفر ابدی بر تن کرد.

اوج کار او را باید بین سال‌های ۵۶ تا ۷۴ دانست (سنین ۲۲ تا ۴۰ سالگی) و البته قله این ۱۸ سال هم سال‌های ۶۲ تا هفتاد است که همکاری او با محمدرضا شجریان فصلی نو از آثار درخشانی را پدید آورد که همچنان شنیدنی وماندنی است. آثاری که با تصنیف «همراه شو عزیز» شروع شد و با آلبوم «گلبانگ‌ سربلندی»، «بیداد»، «نوا (مرکب)»، جان عشاق و دستان و نوا ادامه یافت و در نهایت با سه آلبوم افشاری مرکب، وطن من و مژده بهار( با آواز ایرج بسطامی) تقریبا پرونده کاری خود را بست. در واقع اوج کاری مشکاتیان را می‌توان با استاد شجریان دانست که برخی از بهترین آثار موسیقی سده اخیر ایران را عرضه کردند. در ۱۵ سال پایانی عمر مشکاتیان تقریبا کار ویژه‌ای منتشر نشد.

انتظار خبری نیست؟

در دهمین سالگرد درگذشت پرویز مشکاتیان (۳۰ شهریور)، به قاعده باید مراسمی از سوی نهادی، سازمانی، ارگانی و یا حتی اقوام و دوستداران این چهره‌ نامی موسیقی ایران برگزار شود. اما تقریبا هیچ خبری نیست و یادآور این بند از شعر مهدی اخوان ثالث که «انتظار خبری نیست مرا، نه ز یاری، نه ز دیّار و دیاری، باری». شعری که مشکاتیان آن را در یکی از آثار درخشانش با استاد محمدرضا شجریان به نام قاصدک آهنگسازی و اجرا کرد و امروز به زبان بی‌زبانی در ذهن‌های علاقه‌مندان و دلبستگان او و آثارش چنین روز ساکت و سردی را به خاطر می‌آورد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اگرچه همزمانی این سالگرد با ایام محرم می‌تواند توجیهی باشد برای عدم امکان برگزاری چنین مراسمی. ایامی که هرگونه فعالیت موسیقایی به حالت تعطیل در می‌آید. اما این بی‌خبری نمی‌تواند تنها به چنین ممنوعیتی مرتبط باشد. تقریبا چندسالی است پرویز مشکاتیان و آثاری که از او به جای مانده وضعیتی بلاتکلیف به خود گرفته و حتی وعده‌‌های مسئولان نیشابور برای ساخت فرهنگسرایی به یاد و نام او در حد همان حرف باقی مانده است. از مشکاتیان تنها تندیسی که شباهتی هم به وی ندارد در کنار قبر بسیار ساده او قرار داده شده  تا مصداق همان واژه رفع تکلیف باشد.

دو سال قبل هم شهردار نیشابور از تبدیل منزل مسکونی مشکاتیان در این شهر به موزه موسیقی خبر داد که آن هم به جایی و انجامی نرسید.

سایت رسمی پرویز مشکاتیان تقرییا سامانی ندارد و حتی کتاب‌های درسی او نیز مشخص نیست که به چاپ می‌رسند یا خیر.

«عقاب» مشکاتیان در پستوی بی‌همتی‌ها

چند اثری که از او قرار بود منتشر شود نیز در بوته فراموشی قرار گرفته است. در این سال‌ها تنها کاری که منتشر شد، اثر مشترک او با استاد محمدرضا شجریان بود که در آواز افشاری و در اجرای دور اروپا در سال‌های اولیه دهه هفتاد خوانده شد و بعدها به دلیل اختلافاتی که بین استاد و آقای مشکاتیان رخ داد، این کار به نام افشاری مرکب با آواز ایرج بسطامی منتشر شد.

آقای مشکاتیان در زمان حیاتش از ضبط دو آلبوم مشترک با استاد شجریان روی اشعار محمدتقی بهار خبر داد و نیز صادق طباطبایی که دوستی بسیاری با مشکاتیان و خود دستی در موسیقی و نواختن پیانو داشت، از اثری به نام عقاب خبر داد که مشکاتیان روی آن بیش از ۸ سال کار جدی و اثرگذار انجام داده بود. اثری که روی شعر معروف «عقاب» پرویز ناتل خانلری ساخته شده و از آرزوهای مشکاتیان بود که آن را با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کند.

از شاگردان و برخی از اعضای گروه عارف نیز نقل شده است آقای مشکاتیان سبد بزرگی داشت که هر ملودی‌ای که به ذهنش می‌رسید را ضبط می‌کرد و در این سبد بزرگ به صورت نوار کاست قرار می‌داد.

اکنون تمامی این کارها در بوته‌ای از فراموشی یا محاق گرفتار شده و حتی فهرستی از کارهای منتشر نشده او تهیه و منتشر نشده است. باید منتظر ماند و دید که آیا بعد از ایام محرم مراسمی، سالگردی و پاسداشتی برای این چهره کم‌نظیر عرصه موسیقی برگزار می‌شود یا آن هم عملا از ذهن و ضمیر بستگان و یا علاقه‌مندان او خارج شده است.

بیشتر از موسیقی