اصغر فرهادی و یک دهه فیلمسازی در ایران؛ قهرمانی که سقوط کرد

قهرمان آخرین روزهای اکران عمومی‌اش در ایران را در حالی سپری می‌کند که تعداد مخاطبانش هنوز به ۵۰۰ هزار تن نرسیده است

اعتراض‌های دی ماه ۱۳۹۶ آغاز سقوط محبوبیت روحانی و هنرمندان حامی‌اش بود‌ـ MONICA SCHIPPER/GETTY IMAGES VIA AFP

«قهرمان»، جدیدترین فیلم اصغر فرهادی، آخرین روزهای اکران عمومی‌اش در ایران را در حالی سپری می‌کند که بعد از سه ماه نمایش، تعداد مخاطبانش هنوز به مرز ۵۰۰ هزار تن نرسیده است.

پنج سال پیش، «فروشنده»، فیلم قبلی فرهادی، بعد از چهار ماه اکران توانسته بود بیش از دو میلیون مخاطب ایرانی را جذب کند و در نهایت، پرفروش‌ترین فیلم سال لقب بگیرد. نمایش «قهرمان» در اروپا و آمریکای شمالی آغاز شده است و یکی از شانس‌های جدی نامزدی در رشته بهترین فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۲ است.

طی پنج سال اخیر چه اتفاقی افتاده است که مردم به اندازه قبل به فیلمی از اصغر فرهادی روی خوش نشان نداده‌اند؟ یکی از پاسخ‌های احتمالی، همه‌گیری کووید-۱۹ است که تقریبا به مدت دو سال، عادت سینما رفتن را از مردم گرفت و آنان را به سمت شیوه‌های دیگر فیلم دیدن سوق داد. اما این پاسخ را می‌توان ابطال‌پذیر دانست، چون کمی بعد از «قهرمان»، یک فیلم کمدی در ایران اکران شد و بیش از سه برابر فیلم فرهادی مخاطب جذب کرد. تعداد تماشاگران «قهرمان» در سامانه مدیریت و فروش سینمای ایران (سمفا) ۴۹۰ هزار و ۷۰۰ نفر اعلام شده است، در حالی که کمدی «گشت ارشاد ۳» که ۲۰ روز بعد از آن فیلم روی پرده رفته است، تاکنون بیش از یک میلیون و ۶۶۰ هزار تماشاگر داشته است.

پس، کرونا هرچند بر کلیت اکران سینمای ایران تاثیر گذاشته است، مقصر اصلی نیست. شاید پاسخ را باید در بازتاب‌های نمایش فیلم «قهرمان» از ابتدا تا امروز، و البته سال‌های قبل جست‌وجو کرد. این فیلم اولین بار در جشنواره کن ۲۰۲۱ رونمایی شد؛ مدت کوتاهی بعد از اعتراض‌های مردمی در استان خوزستان به بی‌آبی که با سرکوب گسترده حکومت مواجه شد. در نشست پرسش و پاسخ بعد از نمایش فیلم در آن جشنواره، فرهادی با پرسش‌های مختلفی درباره شرایط ایران مواجه شد و در نهایت، به وقایع خوزستان اشاره‌ای نکرد. بلافاصله در شبکه‌های اجتماعی موج انتقادها از او بالا گرفت که چرا از این فرصت برای رساندن صدای اعتراض مردم خوزستان به گوش جهان استفاده نکرده است.

یک دهه حضور، از خرداد ۸۸ تا آبان ۹۸

اما چرا چنین توقعی از اصغر فرهادی در داخل ایران شکل گرفته است؟ احتمالا چون نام او با مهم‌ترین وقایع سیاسی و اجتماعی سال‌های اخیر ایران گره خورده است. «درباره الی» به دلیل بازی گلشیفته فراهانی و حضور هم‌زمان آن بازیگر در یک فیلم آمریکایی که از نظر مسئولان فرهنگی وقت «بی‌اجازه» خوانده می‌شد، در آستانه حذف از جشنواره فجر بود. حتی از نمایش آن در اکران نوروز ۸۸ جلوگیری شد و در نهایت، پنج روز پیش از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری، روی پرده رفت. اما اعتراض‌های بعد از انتخابات هم مانع موفقیت «درباره الی» در گیشه نشد. بسیاری از معترضان آن را همان روزها در سینما دیدند و تراژدی و تلخی فرجام شخصیت الی و دروغگویی سایر شخصیت‌ها فیلم، با فضای آن روزها و شعار «دروغ ممنوع» که بین مخالفان محمود احمدی‌نژاد محبوب شده بود، تناسب داشت. فرهادی تا قبل از «درباره الی» سه فیلم ساخته بود و بین منتقدان سینما محبوبیت داشت، اما فیلم چهارمش او را بین طبقه متوسط شهری ایران به یک پدیده تبدیل کرد. هنوز هم عده‌ای معتقدند که «درباره الی» بهترین فیلم اصغر فرهادی است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

شهرت جهانی او البته با «جدایی نادر از سیمین» آغاز شد، فیلمی که در میانه فیلمبرداری در سال ۱۳۸۹ به دلیل سخنان اعتراضی فرهادی در جشن سینمای ایران، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دستور لغو پروانه ساختش را صادر کردند. فرهادی هنگام دریافت جایزه در آن جشن، از بهرام بیضایی، امیر نادری، و جعفر پناهی نام برده بود و خواستار فعالیت دوباره آن‌ها در ایران شده بود. او البته بعدها تعبیرهای سیاسی از سخنان خود را رد کرد و در نهایت، مجوز ادامه فیلمبرداری صادر شد.

مسیری که «جدایی نادر از سیمین»، از اولین نمایش در جشنواره‌های فجر و برلین تا به دست آوردن جایزه اسکار رفت، اصغر فرهادی را در حد یک پدیده اجتماعی بالا برد. از همان آغاز اکران در سال ۱۳۹۰ و روی پرده رفتن هم‌زمان با «اخراجی‌ها ۳» ساخته مسعود ده‌نمکی، دوگانه «فیلمساز طرفدار مردم در برابر فیلمساز طرفدار حکومت» شکل گرفت و گویی مردم سرخورده از سرکوب اعتراض‌های ۸۸، حالا در عرصه سینما قهرمان خود را یافته بودند. وقتی او اولین فیلمساز ایرانی برنده اسکار شد، از رئیس‌جمهوری سابق تا مشهورترین ورزشکاران ایرانی به او تبریک گفتند و بسیاری از ایرانیان احساس افتخار کردند. 

در میانه دهه ۱۳۹۰، «فروشنده» بار دیگر این جایگاه او را یادآوری کرد. اولین نمایش فیلم در جشنواره کن بود و از همان زمان این شایعه را رسانه‌های مخالف او، که اغلب از جریان اصولگرایی بودند،  پخش کردند که فیلم در ستایش از «بی‌غیرتی» است. دوباره جنجال‌ها آغاز شد و دوقطبی دیگری شکل گرفت که تا آغاز اکران «فروشنده» در ایران ادامه داشت. استقبال از این فیلم در اکران چنان بی‌سابقه بود که در سال ۱۳۹۵ به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران (از نظر فروش ریالی) تبدیل شد. همه منتظر رقابت هفتمین فیلم اصغر فرهادی در اسکار بودند. در فصل جوایز سینمایی آمریکا، رقابت نزدیکی بین «فروشنده» و فیلم آلمانی «تونی اردمان» در جریان بود و به نظر می‌رسید که فیلم آلمانی برنده نهایی اسکار باشد. اما انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا و دستور ممنوعیت ورود مسلمانان چند کشور به آمریکا، معادله را تغییر داد. فرهادی اعلام کرد که در اعتراض به آن دستور در مراسم اسکار شرکت نمی‌کند، و این بار موجی در حمایت از او در کشورهای غربی به راه افتاد و از شهردار لندن گرفته تا سینماگران مشهوری مانند دیمین شزل، کارگردان فیلم «لالا لند»، از او حمایت کردند. به نظر می‌رسد که همین حواشی باعث شد تا در نهایت «فروشنده» دومین جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را برای فرهادی به همراه آورد.

سال ۱۳۹۶ و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری ایران، فرهادی برای نمایش فیلم «همه می‌دانند» که در اسپانیا ساخته بود، در جشنواره کن حضور داشت. او و شماری از سینماگران ایرانی رای‌های خود را در صندوق سیاری ریختند که به محل برگزاری جشنواره برده شده بود، و به این ترتیب، حمایت او و سایر چهره‌های سرشناس سینمای ایران از حسن روحانی علنی شد. اما چند ماه بعد، اعتراض‌های دی ماه ۱۳۹۶ آغاز سقوط محبوبیت روحانی و هنرمندان حامی‌اش بود. آن روند با وقایع آبان ۱۳۹۸ و سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی با موشک‌های سپاه پاسداران به اوج رسید. پنج سال بعد از اکران «فروشنده»، وقتی «قهرمان» اکران می‌شود، فرهادی دیگر آن چهره محبوب جامعه ایران نیست.

اصغر فرهادی، موافقان و مخالفان؛ قهرمان یا منفور؟

در یک دهه گذشته، فرهادی علاوه بر حامیان و موافقان، مخالفان سرسختی هم داشته است. بخشی از مخالفان او حامیان نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که مدام تکرار می‌کنند فرهادی تصویر تیره‌و‌تاری از ایران به نمایش می‌گذارد و او را به «سیاه‌نمایی» متهم می‌کنند. اما او مخالفان دیگری هم دارد؛ از جبهه سیاسی مقابل. این عده می‌گویند فرهادی، فیلم‌ها و موفقیت‌های جهانی‌اش در نهایت به نفع نظام جمهوری اسلامی تمام می‌شود. آن‌ها فرهادی را متهم می‌کنند که «یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ»؛ هم می‌خواهد با موفقیت فیلم‌هایش در داخل و خارج از کشور محبوب مردم باشد، و هم با حکومت «مدارا» می‌کند، یا حتی به سیستم سانسور «باج» می‌دهد. استدلال آن‌ها این است که اگر جز این بود، فرهادی طی یک دهه گذشته نمی‌توانست مدام در داخل ایران فیلم بسازد. 

از سال ۱۳۹۶ به این‌سو و هم‌زمان با بروز مشکلات اقتصادی، شورش‌های اجتماعی و سیاسی، سقوط تدریجی سطح زندگی طبقه متوسط شهری ایران و سایر نارضایتی‌ها از عملکرد نظام حاکم بر ایران، به نظر می‌رسد که صدای این دسته از مخالفان اصغر فرهادی پژواک بیشتری یافته و بر مخاطبان همیشگی فیلم‌های او تاثیر گذاشته است. هرچند «قهرمان» در بین آثار فرهادی، بیشترین اشاره‌ها را به نقش حکومت در زندگی مردم دارد و حتی با مطرح کردن نکاتی مثل خودکشی در زندان یا وادار کردن زندانی به دروغ گفتن از سوی زندانبان، کنایه‌هایی به وضعیت موجود کشور می‌زند، مطالبات مردم در دو سال اخیر چنان پیشروی کرده است که حتی این تند‌وتیزترین فیلم فرهادی از نظر محتوای اجتماعی، نه تنها پدیده نمی‌شود، که با بی‌اعتنایی طبقه متوسط شهری، که اصلی‌ترین بخش از سینماروهای ایران را تشکیل می‌دهند، مواجه می‌شود.

مجموعه وقایعی که در یک دهه اخیر برای اصغر فرهادی و فیلم‌هایش رخ داده و شباهت آن‌ها با موقعیت محوری شخصیت اصلی فیلم «قهرمان» به گونه‌ای است که گویی او در این فیلم به شکل نمادین جایگاه خودش را در جامعه ایرانی تصویر کرده است؛ فردی که شاید ناخواسته شمایل قهرمان مردم را بر تن می‌کند و سپس در روندی تدریجی، با همدستی نمایندگان نظام حاکم و رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، به منفور و ضدقهرمان تبدیل می‌شود. با در نظر گرفتن این تفسیر از آخرین فیلم فرهادی، شاید بتوان گفت که «قهرمان» با همه فیلم‌های کارنامه او تفاوت جدی دارد.

بیشتر از فیلم