پزشکزاد یگانه بود، هیچ کم نداشت

طنز را رها نکرد تا جایی که دیگر طنز هم او را رها نمی‌کرد و دست از سرش برنمی‌داشت

برخی از آثار پزشکزاد ببعدها دستمایه سریال‌های طنز تلویزیونی شدند - عکس از فرارو

ایرج پزشکزاد بی‌تردید یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبی معاصر بود که با مرگش هم دنیایی از خاطرات را برای ایرانیان زنده کرد. ادیب و طنزپردازی خوش‌قریحه که ادبیات کهن و نو را به‌خوبی می‌شناخت، از سعدی و نثر روان و تاثیرگذارش نکته‌ها و ظرایف برگرفته بود و همانند او در شناخت روحیات مردم کشورش ذهنی شگفت‌انگیز داشت. مانند یک جامعه‌شناس میدانی گویی با تک‌تک آدم‌ها نشست‌وبرخاست داشت و روان و ذهنیات آن‌ها را در پس رفتارهایشان به‌خوبی رصد کرده بود و این تاملات را با نکته‌یابی‌ها و ظرافت‌دانی‌هایش در کارگاه ذهن و ذوق پرورش‌یافته‌اش درونی کرده و حاصل را در قالب آثاری منتشر کرده بود که هم نقد رفتارشناسی ایرانیان از طیف و طایفه و طبقات مختلف بود و هم  تصویری دقیق از خلقیات آن‌ها را پیش چشم می‌گذاشت.

رمان «دایی جان ناپلئون» او که در قالب طنزی جانانه، روحیه‌ توطئه‌پردازانه ایرانیان را به زیر تیغ نقد برده است، شاخص‌ترین اثر او است که با تصویرسازی درخشان ناصر تقوایی به سرفصلی تازه در سریال‌سازی طنز ایرانی هم تبدیل شد و هنوز بر تارک سریال‌های طنز ایرانی جای دارد و بی‌رقیب است.

اما تنها آن رمان طنز نبود که اسباب شهرت و اعتبار پزشکزاد شد؛ بلکه تامل در سایر آثارش نیز گواهی بر این نکته است که او مصداق این شعر شاملو بود که «یگانه بود و هیچ کم نداشت». عمری به کمال هم یافت و تا سال‌های پایانی عمر، دوستان و مشتاقان آثارش همواره از او و خوش‌محضری‌اش یاد می‌کردند و کمتر نشست خصوصی و عمومی بود که او حاضر باشد و در آن از خنده و شادی و طنز و کنایه سخن نرود.

این البته سلوک زندگی او بود که دشمن غم و اندوه و یارویاور شادی و طرب بود و بر ملولان تسخر می‌زد و آنان را با طنز شیرینش از هر طیف و طبقه‌ای دست می‌انداخت و به بازی می‌گرفت تا لبخندی بر لب‌ها بنشاند. خود در جایی گفته بود که «طنز را رها نکردم تا جایی که دیگر طنز هم مرا رها نمی‌کرد و دست از سرم برنمی‌داشت.» (نقل از کتاب سرگذشت طنز در مطبوعات ایران، ص ۷۶۷)

 او یک استعداد کم‌رقیب در عرصه طنز بود؛ نویسنده‌ای که به دلیل اشراف بر تحولات تاریخ معاصر ایران، نگاه از زاویه یک حقوقدان و قاضی (به دلیل خواندن درس حقوق در فرانسه و تجربه پنج سال قضاوت در ایران)، شغل سیاسی (دیپلمات در وزارت خارجه)، روحیه نقاد و طناز و مطالعه تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و جهان، به درکی مقایسه‌ای از تحولات رسیده بود و همین انبان مملو از دانش تحلیلی، ‌آثارش را از کیفیت و قوت بالایی برخوردار کرد که در دیگر هم‌دوره‌ای‌های او کمتر دیده می‌شود.

برخی از این آثار بعدها دستمایه سریال‌های طنز تلویزیونی شدند که از جمله آن‌ها می‌توان به الهام‌ گرفتن از کتاب «ماشاءالله خان در بارگاه هارون‌الرشید» در سریال‌های به کارگردانی مهران مدیری (به‌خصوص قهوه تلخ) یا حتی الهام‌هایی که دیگران به تقلید از نوع پرداخت او از دیالوگ‌ها و اشعار به کار می‌بردند، اشاره کرد.

بیش از ۳۵  تالیف و ترجمه‌

در کارنامه کاری پزشکزاد انواع و اقسام کتاب‌ها دیده می‌شود. از آثار تاریخی مرتبط با تاریخ معاصر ایران و جهان تا آثار طنز و نیز ترجمه‌های او که عمده آن‌ها به سال‌های نخست فعالیت ادبی او بازمی‌گردند. ۱۶ کتاب با رویکردی طنز‌امیز با موضوع‌های مختلف که برخی از آن‌ها همانند دایی‌جان ناپلئون رمان طنزند و برخی دیگر مانند «حافظ ناشنیده‌پند» زندگی‌نامه یک شخصیت ادبی معروف در قالب طنز و برخی دیگر نیز نوشته‌های او در مطبوعات سال‌های قبل و بعد انقلاب با محوریت طنزند که «آسمون ریسمون»، «انترناسیونال بچه‌ پرروها» و «گلگشت خاطرات» از آن جمله‌اند.

در کارنامه پزشکزاد شش کتاب تاریخی به چشم می‌خورد که سه عنوان آن با تحولات ایران معاصر مرتبط است و سه عنوان آن درباره مهم‌ترین رخدادهای جهان مثل انقلاب روسیه، انقلاب فرانسه و تحولات چین است. این کتاب‌ها نتیجه دغدغه شخصی او و به‌ احتمال زیاد حاصل تجربه‌های او در وزارت خارجه‌اند. جایی که بیش از دو دهه خدمت کرد و در نهایت، با انقلاب ۵۷  از کار اخراج شد و به گفته خودش، «حتی حقوق بازنشستگی‌ام را هم ندادند».

مجموعه کتاب‌هایی که او در زمینه تاریخ معاصر ایران و جهان نوشته است، ازجمله آثار خواندنی و بسیار مفید برای نسلی‌اند که به گفته پزشکزاد، از تاریخ درکی واقعی ندارند و او تلاش کرد با جمع کردن روایت‌های برخی کتاب‌های مهم و پی انداختن خط گزارشی خاص خود و آوردن دیدگاه‌های مخالفان و موافقان هر مقطع تاریخی، تصویری واقع‌گرایانه از آن رخداد‌ها به دست دهد. روایت او از واقعه ۱۵ خرداد از جمله این آثار است که با روایت‌های رسمی دو سوی ماجرا (جمهوری اسلامی و هواداران شاه) متفاوت است.

تنبلی اجازه نمی‌داد دائی جان ناپلئون را تمام کنم تا اینکه…

آنچه پزشکزاد را متمایز کرد، همانا نوع روایت او از رخدادهای گذشته و حال در قالب طنز بود. پزشکزاد طنز‌نویسی را از مطبوعات شروع کرد. به نوشته مسعود رضوی، مولف کتاب سرگذشت طنز در مطبوعات ایران، «پزشکزاد طنزنویس و رمان‌نویس باذوق، برای مدتی ستون «عن‌قریب» را در فردوسی می‌نوشت و از ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ نیز «آسمون ریسمون» را در همان مجله نوشت. این قطعات طنزی جالب که اغلب به‌صورت نمایشنامه یا مقاله نوشته می‌شدند و بیشتر درباره مسائل ادبی روز و کشاکش شعر نو با شعر کهنه بودند، در سال ۱۳۳۹ به‌صورت کتاب منتشر شدند.» (ص ۲۶۷ و ۲۶۸)

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در «آسمون ریسمون» او با امضای «ا.پ.آشنا» می‌نوشت اما برخی از طنز‌هایش حتی اسباب چالش او و جلال ‌آل احمد شد که داستان آن را پزشکزاد در کتاب «به یاد یار و دیار» به تفصیل شرح داده است.

در «به یاد یار و دیار» که در زمره آ‌خرین کتاب‌های پزشکزاد (چاپ ۲۰۱۳، شرکت کتاب) و به‌نوعی بیان خاطراتش از برخی از دوستان قدیم است، به تورج فرازمند (سردبیر روزنامه اطلاعات) اشاره می‌کند و به نقش تورج در نهایی‌ شدن دایی‌جان ناپلئون و نیز نگارش داستان دنباله‌دار «ماشاءالله خان در بارگاه هارون‌الرشید» می‌پردازد.

 به نوشته پزشکزاد، او اواخر دهه ۴۰ در ماموریت ژنو رمان دایی‌جان ناپلئون را به جایی می‌رساند اما نیمه‌کاره می‌ماند و تنبلی و امور متفرقه او را از ادامه کار باز می‌دارد، «تا اینکه تصادفا تورج (فرازمند) برای ماموریتی چند روزه از طرف تلویزیون به سوییس آمد. به محض رسیدن پرسید: تازگی چه نوشته‌ای؟ وقتی جواب مرا شنید، خواست جزئیات داستان را بداند. ساعت‌ها حوصله کرد تا آنچه روی کاغذ آورده بودم، برایش بخوانم. نظرهای اصلاحی او را یادداشت و بسیار استفاده کردم. ازجمله یادم است که در آخرین صحنه داستان که دایی‌جان بیمار در انتظار رسیدن انگلیسی‌ها برای بازداشتش است، پیشنهاد تورج را که یک سرباز انگلیسی پرچم به دست بود اعمال کردم نه نظر خودم را که یک مامور اینتلجنت سرویس بود؛ چرا که با تخیلات دایی‌جان بیشتر جور درمی‌آمد.» (ص ۱۸).

در همین نوشته او می‌گوید: «وقتی به ایران رسیدم، متوجه شدم همه از این کتاب سخن می‌گویند و دریافتم تورج در محافل مطبوعاتی کلی از این کارم تعریف کرده است.» و در همین کتاب شرح می‌دهد که چگونه تورج وقتی سردبیر مجله اطلاعات جوانان بود، او را به رستورانی دعوت کرد و از او خواست یک پاورقی طنز برایش بنویسد. او هم ایده‌اش را بیان کرد که چگونه همانند کاری که طنزپردازان غربی انجام می‌دهند و شخصیتی را به دل تاریخ می‌فرستند، او نیز فردی را به دوران هارون‌الرشید عباسی بفرستد و با زبان طنز خاطراتش را بگوید: «وقتی نام ماشاءالله خان در دربار هارون‌الرشید را به او گفتم، بسیار استقبال کرد و بی‌آنکه من مطلع شوم، آگهی‌اش را در مجله منتشر کرد و نوشت که از هفته آینده این مجموعه در قالب پاورقی منتشر می‌شود و به‌ نوعی مرا در مقابل عمل انجام شده قرار داد.» (همان-ص ۱۹)

نگاه پژوهشی به طنز در گذشته و حال ادبی ایران

پزشکزاد صرفا طنزپرداز نبود، بلکه محقق طنز هم بود و در نوشته‌ها و برخی مقالات یا حتی پیش‌گفتارها و مقدمه‌هایی که بر کتاب‌هایش می‌نوشت، جلوه‌هایی از دانش نظری خود در زمینه ادبیات و طنز را به رخ مخاطب می‌کشید. در مقدمه نسبتا مفصل او بر کتاب «به یاد یار و دیار»، او ضمن بیان پیشینه‌ای از تفاوت طنز با هجو و هزل و فکاهی در ادبیات ایران و نیز ادبیات جهان و برشمردن قله‌های این گونه ادبی با ذکر مثال‌هایی مشخص، از توجه طنزخوانان ایرانی به فکاهی‌های عبیدزاکانی به جای داستان‌های طنزش گله‌مند بود و می‌گفت: «نتیجه این نارسایی این بوده که ما کماکان از طنز و فکاهی توقع خنده داریم تا آنجا که اگر طنزی ما را نخنداند، بر طنزیت آن خط انکار می‌کشیم… ما وقتی با عبید آشنا شدیم، رساله‌ اخلاق‌الاشراف، شاهکارش را که خنده‌آور نیست، سرسری مرور کردیم ولی رساله دلگشای او با حکایت‌های خنده‌آورش چشمشان را گرفت و تمام حواسمان را مشغول خود کرد.» در حالی که «این بزرگمرد روزگار لابه‌لای این فکاهی‌های خنده‌آور، با زیرکی، طنز نیش‌‌دار قَتّالش را در تک‌تک این حکایت‌های ظاهرا ساده، علیه فساد شیخ و قاضی و واعظ و حاکم عنوان کرده که در آن دوران مسلما خطر مرگ را به جان خریده است.» (ص ۴ و ۵)

پزشکزاد به دلیل تحصیلاتی که در حقوق داشت و نیز اشرافش به زبان‌ فرانسه و انگلیسی و همچنین تجربه کار در دنیای سیاست و دیپلماسی، به درکی چندوجهی از سیاست و تاریخ معاصر ایران رسیده بود و به همین دلیل آثارش مملو از کنایات تاریخی است. در سال‌هایی که خارج از ایران بود و به‌خصوص زمانی که با شاهپور بختیار همکاری داشت، طنز او از حالت گوشه‌وکنایه خارج شد و شکلی صریح‌تر به خود گرفت.

مجموعه طنز این دوران ابتدا به‌صورت پاورقی در نشریات نهضت مقاومت ملی منتشر شد و بعدها در قالب کتاب «انترناسیونال بچه‌پرروها» جامه طبع پوشید. طنز او درباره فرار بنی‌صدر با عنوان «دائی جان ناپلئون دوم» یا طنزش درباره مسعود رجوی (مسعود آق باباجانم) از جمله طنزهای خواندنی آن سال‌ها به شمار می‌روند. او در این مجموعه که ۱۷ عنوان متفاوت دارد، به شخصیت‌های داخل ایران همانند هاشمی رفسنجانی، خامنه‌ای، منتظری و خمینی نیز پرداخته و نیش طنز خود را به صریح‌ترین شکل نصیب آن‌ها کرده است.

پزشکزاد و آثارش در ایران؛‌ از ممنوعیت دو دهه‌ای تا انتشار رسمی‌ دايی‌جان ناپلئون

انتشار عمده آثار پزشکزاد تا سال‌ها در ایران بعد از انقلاب ممنوع بودند؛ اگرچه شبکه‌های زیرزمینی آثارش را بدون‌وقفه منتشر و عرضه می‌کردند. از اواخر دهه ۷۰ و با فضای بازی که برای انتشار کتاب به وجود آمد، ابتدا آثار ترجمه‌ای و سپس آثار تالیفی غیرطنز و درنهایت برخی از آثار طنز او منتشر شدند. ازجمله نخستین کتاب‌هایی که در ایران منتشر شد، کتاب طنز «خانواده آقای نیک‌اختر» بود که انتشارات آبی آن را منتشر کرد و تا مدت‌ها در زمره کتاب‌های پرفروش قرار داشت.

اما اتفاق مهم زمانی رخ داد که انتشارات فرهنگ معاصر کتاب دائی‌جان ناپلئون را در سال‌های دهه ۹۰ و در دوره روحانی منتشر کرد. کتابی که بدون سانسور هم منتشر شد؛ البته در هیئتی شکیل و با طراحی و حروف‌چینی تازه. همین ناشر کتاب معروف دیگر، «ماشاءالله خان…» را نیز منتشر کرد و این‌گونه به نظر می‌رسد که قصد دارد برخی دیگر از آثار او را نیز منتشر کند.

بیشتر از فرهنگ و هنر