پیراهن عثمان مهدوی‌کیا

چگونه عملیات حمله عقب افتاد

در این تصویری خیالی فتوشاپی رهبر معظم پرچم اسرائیل را روی پیراهن مهدوی کیا پیدا کرده است

آرایش و رزمایش جنگی طرفین

به موازات به نتیجه نرسیدن مذاکرات برجام، طرفین متخاصمتین شروع کردند به عرض اندام موشکی. مواضع همدیگر را شبیه‌سازی کردند و با موشک به هوا فرستادند و طول و عرض موشک‌ها و سرعت و دقت آنها را به رخ همدیگر کشیدند. آماده‌باش پشت آماده‌باش. به چپ‌چپ پشت به راست‌راست. بالستیک پشت بالستیک. نوک موشک‌های قاره‌پیما را تیز کردند، بعد هم برای رعایت حقوق بشر، قدری وازلین مالیدند سرش را چرب کردند.

روزهای تب و تاب و دلهره و اضطراب. دلار بلاتکلیف، تیک تیک می‌لرزید. نمی‌دانست بالا برود یا پائین. رسانه‌های دو طرف گرم پخش کُرکُری و رجزخوانی... در جمهوری اسلامی، گُردان‌های هوانیروز و نیروهواز و لشگر صاحب‌الزمان و ضامن آهو و چهارده معصوم و اشعث طماع و سندباد بحری در آوردگاه به استادیوم کارزار آمده. رنجران و تکاوران و جانبازان ارضی و سماوی، جان بر کف، در زمین نبرد، به حال آماده‌باش، که ناگاه در بلندگوی ده‌هزار مگاواتاتاتانی، فرمانده فریاد زد:

 -رفقا، به ما خیانت شده!

همه میخکوب. نفس در سینه‌ها حبس. روی صفحه بزرگ تلویزیونی (اسکرین) در میدان نبرد، دوربین روی پیراهنی افتاد. زوم کرد، رفت جلو. نقوش رنگارنگ مبهم، اسکرین را پر کرد. صدای فرمانده گردان دوباره بلند شد:

-رفقا! سربازان! سرداران! تیمساران! عملیات حمله به دشمن صهیونیستی، به تعویق می‌افتد. به ما خیانت شده.

شیپورهای دسته موزیک که تا چند لحظه قبل مارش هیجانی حمله و یورش می‌زدند، نغمه عزا بیرون دادند و دسته کُر تیپ «یا مصطفی یا مصطفی»، دستجمعی خواندند:

انجزه، انجزه، مهدوی‌کیا
راست میگی، راست میگی، اینطرف بیا
ما رنجران تیپ زینبیم
پی – را -هنت را جر می‌دهیم.

حالا آخوندی تفنگ به دست روی اسکرین بزرگ استادیوم می‌آید و فریاد می‌زند:

-شانس آورده. شانس آورده این پسره توپ جمع کن. اگر این پرچم اسرائیل که روی پیرهنش هست، اگر این پرچم، روی شلوارش بود، بهش حالی می‌کردیم. با همون شلوار باهاش فوتبال بازی می‌کردیم.

دوربین روی دسته کُر:

ما بهش – ما بهش – حالی می‌کردیم

آخ چه فوت – آخ چه فوت – بالی می‌کردیم.

در اتاق فرمان تلویزیون، کارگردان توی گوشی با دوربینچی که همراه هیئتی به آلمان اعزام شده:

-پس چی شد این پرچم اسرائیل؟
- والله من هرچی دوربین را روی پیراهن می‌چرخونم، پرچم اسرائیل نمی‌بینم. تمام پرزهای پیرهن چسبیده به لنز دوربین، ولی آرم و پرچمی درکار نیست.
-پرچم اسرائیل همون جاهاست. در فدراسیون با میکروسکوپ دیده شده.
-من دوربین را مثل اتو می‌کشم روی پیراهن. این‌ها پرچم تمام کشورهائیه که عضو فیفا هستند. هنوز مال اسرائیلو پیدا نکردم.
-چرا اینقدر می‌لرزه تصویر؟
-آخه مهدوی‌کیا تکون می‌خوره.
-مگر نبستندش به صندلی؟
-چرا. چهارتا اطلاعاتی هم نگهش داشتند جلوی دوربین، ولی هی می‌خنده تکون می‌خوره.
-چرا می‌خنده؟ مسخره می‌کنه؟
-هم اون، همم اینکه دوربین که روی بدنش حرکت میکنه قلقلکش می‌آد.

بلندگوی استادیوم:

 ما انتقام خون شهید فخری‌نژاد را از اسرائیل می‌گیریم. الو، الو، ببخشید، فخری‌زاده. شهید فخری‌زاده.

***

فیسبوک همگانی هادی خرسندی (با یک کلیک)‌

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه