چهار فرا-روایت در تبلیغات اسلام‌گرایی شیعه و حفره‌هایشان

غرور ملی-اسلامی، امپراتوری، عدالت اجتماعی و ووکسیم مضامین اصلی تولیدات دستگاه تبلیغاتی رژیم هستند

تبلیغاتچی‌های جمهوری اسلامی ایران در یک دهه‌ اخیر بر درک افکارعمومی کشورهای غربی تمرکز قابل توجهی داشته‌اند - ATTA KENARE / AFP

دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران برای تحریک احساسات مخاطبان خود ظرفیت بالایی دارد و با همین رهیافت، در اطلاع‌رسانی و انتقال صدای شهروندان در حیطه‌های مختلف کمترین نقش را دارد. مهمانان این بوق‌های تبلیغاتی از میان وفاداران مذهبی به نظام یا رانت‌خوارانی که برای تداوم رانت‌ها سخنی انتقادی به زبان نمی‌آورند، انتخاب می‌شوند و منابع ایران هم هر روز برای تولید پوستر و فیلم و موسیقی و برگزاری مراسم مختلف سیاسی و مذهبی برای انداختن مدال به گردن مقام‌ها هدر می‌رود.

حاکمان اسلام‌گرا با اینکه برای ملیت و ایران و عدالت و تنوع اجتماعی تره هم خرد نمی‌کنند، می‌دانند که هنوز قشر وسیعی به وطن خود دلبستگی دارند، از بی‌عدالتی و امتیازات قشر حاکم جانشان به لب رسیده و هنوز سودای احیای گذشته‌ باشکوه امپراتوری ایران را در سر می‌پرورانند. البته نژادپرست و وحشی خواندن غربیان از محورهای فکری علی خامنه‌ای است و دستگاه تبلیغاتی نظام بدون آن معنایی پیدا نمی‌کند.

روایت‌ها

فرا-روایت‌‌هایی را که در پشت سر این مواد تبلیغاتی قرار دارند، در چهار دسته یا گروه می‌توان مقوله‌بندی کرد:

۱- وسوسه کردن غرور ملی تحت‌عنوان عظمت ایرانی-اسلامی با مخاطب قرار دادن وطن‌پرست‌ها و ملی‌گرایان؛ البته با اسلامی کردن ملیت و ملی‌گرایی و اینکه جمهوری اسلامی تنها رژیمی است که می‌تواند حافظ ملیت ایرانی و ایران باشد.

۲- تحریک روحیه‌ امپریالیستی با معرفی ایران تحت رژیم اسلامی به‌عنوان قدرت جهانی برای آن دسته از مخاطبانی که می‌خواهند پهناوری حیطه‌ قدرت ایران به دوران ماقبل اسلام بازگردد.

۳- پمپاژ ایده‌های مربوط به جامعه‌ عدالت‌پرور و دستکاری کردن ذهن کسانی که هنوز فکر می‌کنند دولت (هر دولتی) می‌تواند یا باید با توزیع ثروت، عدالت اجتماعی ایجاد کند؛ پروژه‌ای که در هیچ کشوری محقق نشده است.

۴- همراهی با دغدغه‌های کسانی که تمدن غرب را نژادپرست و غربیان را وحشی می‌دانند تا رهبری تمایلات ضدآمریکایی در منطقه را به دست گیرند. دو طرف این همراهی فراموش کرده‌اند که دموکرات‌ها تا دهه‌ ۶۰ میلادی هوادار تفکیک نژادی بودند و در کتب فقهی مسلمانان احکام برده‌داری وجود دارد.

به همین دلیل سازمان تبلیغاتی سپاه (موسسه‌ اوج) برای بزرگداشت فرماندهان ارتش فیلم سینمایی می‌سازد (مثل فیلم منصور در مورد منصور ستاری) یا سایت‌های داخلی عینا رفتار رسانه‌های آمریکا در نژادپرست جلوه دادن تمدن غرب را تقلید می‌کنند یا هنوز علی‌رغم بنیان گذاشتن یکی از فاسدترین رژیم‌های دنیا، شعارهای عدالت‌طلبانه سر می‌دهند.

این اقدام‌ها در حالی صورت می‌گیرد که منابع ایران طی قراردادهایی ۲۵ و ۲۰ ساله به چین و روسیه واگذار شده و جمهوری اسلامی ایران در دریای خزر بدون اجازه‌ روسیه هیچ کاری نمی‌کند و درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران در چین با اجازه‌ دولت این کشور هزینه می‌شود. مردمی که حق انتخاب پوشش و غذا و سرگرمی خود را ندارند، به نگرانی از نژادپرست بودن تمدن غرب دعوت می‌شوند تا به این توهم دچار شوند که می‌خواهند یا می‌توانند جهانیان را نجات دهند.

مخاطبان

تحریک غرور ملی، افتخار به حضور در مناطق بحرانی، وعده‌ عدالت اجتماعی و ووکیسم چهار گروه و دسته را هدف می‌گیرند تا به این رژیم دل ببندند:

۱- نیروهای ملی که فقط به قدرت‌نمایی یک کشور توجه دارند و به هزینه‌ها و سرکوب‌هایش بی‌توجه‌اند. این نیروها به فقر و توسعه و رفاه مردم کاری ندارند تنها می‌خواهند به سلاح‌‌های دوربرد و هسته‌ای کشورشان افتخار کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

۲- نیروهای امپریالیست که شیفته‌ گسترش‌طلبی‌اند و برایشان اهمیتی ندارد که این گسترش‌طلبی با چه هدفی و به وسیله چه کسانی و با چه هزینه‌هایی انجام می‌گیرد. آن‌ها می‌خواهند لشکریان کشورشان دیگر کشورها را فتح کنند و رهبران دیگر کشورها از رهبران کشورشان حرف‌شنوی داشته باشند.

۳- نیروهای عدالت‌طلب یا سوسیالیست که برای رسیدن به هدف (کسب قدرت با سوار شدن بر فقر و نابرابری) هیچ ابزاری را فرو نمی‌گذارند و در داوری جمهوری اسلامی ایران نیز معیار و اصولی جز توزیع ثروت حتی در حد پول‌پاشی ندارند. آن‌ها بعد از چهار دهه تاراج منابع کشور توسط روحانیت و سپاه، این رژیم را دنباله‌ سرمایه‌داری جهانی معرفی می‌کنند تا با یک تیر دو هدف نامربوط به هم را بدوزند.

۴- هویت‌گرایانی که اسلام‌گرایان را نیز به سبد تنوعی خود اضافه می‌کنند تا جنسشان جور شود و با تمدن غربی بهتر به منازعه بپردازند.

ائتلاف با چپ غربی

به دلیل همین فراروایت‌ها در تبلیغات سیاسی رژیم است که پول‌پاشی احمدی‌نژاد یا شعارهای ووک محمدجواد ظریف خوشایند چپ آمریکایی بود. بخشی از ایرانیانی که در جریان شورش‌های بعد از مرگ جرج فلوید تازه ضدآمریکایی و ضد نژادپرست بودن خود را متوجه شده‌اند، هم در این ارکستر می‌نوازند.

رژیم برای فریب دادن هر دسته از این چهار گروه برنامه‌های مشخصی دارد. به‌عنوان مثال ادعای گسترش زبان فارسی برای فریب ملی‌گرایان و امپریالیست‌های ایرانی است در حالی که طرح‌های جمهوری اسلامی ایران برای ترویج زبان فارسی در دیگر کشورها به فرهنگ ایران هیچ ربطی ندارد؛ بلکه برای وانمود کردن بسط امپراتوری ایرانی و غلغلک دادن کسانی است که دوست دارند از این مجرا احساس غرور کنند که دیگران هم به زبان آن‌ها علاقه نشان می‌دهند یا به آن صحبت می‌کنند. موادی که در زبان فارسی موردنظر اسلام‌گرایان ریخته می‌شود، با موادی که غیر اسلام‌گرایان می‌ریزند، زمین تا آسمان تفاوت دارد.

تبلیغاتچی‌های جمهوری اسلامی ایران در یک دهه‌ اخیر بر درک افکارعمومی کشورهای غربی تمرکز قابل توجهی داشته‌اند و از حساسیت‌های آن‌ها برای تبلیغات سیاسی خود استفاده می‌کنند. به‌عنوان مثال، برای محکوم کردن و بد جلوه دادن رزمایش‌های آذربایجان در دریای خزر، کشته شدن چند فُک خزری را به این رزمایش‌ها نسبت می‌دهند؛ در حالی که جمهوری اسلامی مدام در آب‌های خلیج فارس و دریای عمان رزمایش برگزار می‌کند و نهادهای دولتی هیچ پیوست یا گزارشی در مورد مخاطرات محیط‌زیستی این رزمایش‌ها منتشر نکرده‌اند. هواداران محیط‌ زیست هم سال‌ها است که در زندان‌اند و همین رژیم صید ترال در آب‌های جنوب را به شرکت‌های چینی واگذار کرده است.

غرور ملی، عدالت اجتماعی و مسائل نژادی ووک‌ها برای اسلام‌گرایان پشیزی ارزش ندارد. تنها بخشی از این چهار روایت که عوامل تبلیغاتی آن را به‌جد دنبال می‌کنند، امپراتوری است اما نه امپراتوری ایرانی؛ بلکه خلافت یا حکومت جهانی اسلام. نام پروژه‌ امپراتوری در بوق‌های رژیم «برساختن محور مقاومت» است. برای گره زدن این پروژه به ملی‌گرایی ادعای بوق‌های تبلیغاتی این است که «اگر جبهه مقاومت نبود، امروز از دولت‌های ایران، عراق، سوریه، لبنان، یمن و... اثری نبود.» (کیهان تهران ۱۲ آذر ۱۴۰۰) اما در این محور مقاومت، چهار کشور یمن، سوریه، عراق و لبنان ورشکسته شده‌اند و جمهوری اسلامی ایران نیز در این مسیر قرار دارد. مشخص نیست در این محور مقاومت غیر از میشلیای شیعه چه چیزی حفظ شده است.

بلعیدن یک دولت-ملت به دهان اسلام‌گرایان شیعه در جمهوری اسلامی ایران مزه کرده است و اکنون این رویا را در سر می‌پرورند که دنیا را ببلعند. آن‌ها تصور می‌کنند همان طور که مردم ایران را با آب و برق و زمین مجانی و وعده‌ بهشت روی زمین و شعار علیه استعمار و استثمار فریب دادند، بقیه‌ دنیا را نیز می‌توانند فریب دهند. با همین هدف است که برای سال ۱۴۰۱ میزان بودجه نسبت به سال قبل، تنها هفت درصد رشد داشته اما بودجه‌ سازمان‌های تبلیغاتی رژیم مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مرکز خدمات حوزه‌های علمیه ۵۰ تا ۱۸۰ درصد افزایش یافته است.

آن‌ها توجه ندارند که حتی بدون تمدن غرب، در دنیا گرگ‌هایی مثل اردوغان و پوتین و شی جین پینگ و کیم جون اون هم هستند که به همان اندازه برای بلعیدن دنیا اشتیاق دارند. تنها مردمانی که ممکن است در درازمدت گول این شیاطین آخرالزمانی را بخورند، چپ‌های ابله غربی‌اند که فکر می‌کنند روحانیون شیعه در ایران نیز می‌توانند همانند محمدعلی الهی در میشیگان هم‌پیمان آن‌ها باشند تا بر رقبای سیاسی خود پیروز شوند. اما مردم عادی داخل ایران وقتی برای خرید گوشت و تخم‌مرغ و شیر جیبشان را خالی بیابند، امپراتوری ایرانی و عدالت اجتماعی رژیم را فراموش می‌کنند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه