احمد محمود؛ نودمین زادروز درخت تناور ادبیات اقلیمی

رمان همسایه‌ها که قبل از انقلاب و از سال ۵۹ به بعد انتشارش ممنوع شد، به روایتی ۲۵۰ هزار نسخه فروش داشته است

احمد محمود را می‌توان یکی از پیشروان رمان‌نویسی مدرن در ایران خواند

در تاریخ ادبیات معاصر ایران برخی نویسندگان در قله قرار دارند، چراکه مبدع و مبتکر نگاه خاصی به دنیای پیرامون خود از دریچه قلم بودند، فرمی‌ ویژه در نوشتن رمان و نگاهی ویژه‌تر به شخصیت‌پردازی پرسوناژهای داستان داشتند، نحله‌ و گونه‌ای خاص از نوشتن و بینشی ویژه را در سیر کار خود خلق کردند، بر نسل‌های پس از خود تاثیرات ویژه‌ای نهادند و توانستند در میان عامه مردم نیز نفوذ کنند و آثارشان در زمره کتاب‌های پرفروش رمان قرار گیرد.

احمد محمود (با نام اصلی احمد عطاء) که این روزها با نودمین سال تولدش همزمان شده است (۴ دی ۱۳۱۰) از جمله این نویسندگان است که می‌توان از او با عنوان یکی از پیشروان رمان‌نویسی مدرن در ایران یاد کرد. او با داستان‌های کوتاه و به‌خصوص با رمان‌هایش فصلی بی‌تکرار را در داستان‌نویسی معاصر به خود اختصاص داده است. او بی‌تردید یکی از پیشگامان ادبیات اقلیمی در ایران است، چراکه در رمان‌هایش به‌خوبی توانسته است فضای اقلیمی را که در آن زندگی می‌کرد به تصویر بکشد.

شانس بد برای معروف‌ترین رمان؛ همسایه‌ها

کمتر نویسنده‌ای را می‌شناسیم که معروف‌ترین نوشته‌اش فرصت انتشار رسمی نیابد و او نتواند از امکانات مالی این اثر بهره ببرد؛ چه قبل از انقلاب که به دلایل سیاسی منتشر نشد و چه پس از انقلاب که به دلیل وجود یکی دو صحنه معاشقه بسیار عریان و رابطه یک زن شوهردار با فردی بیگانه (خالد پسر نوجوان و قهرمان داستان)، از ادامه انتشار محروم شد. نام این رمان «همسایه‌ها» است که به نوشته حسن میرعابدینی (منتقد نامی)، جلد نخست از یک سه‌گانه‌ است؛ داستان یک شهر (۱۳۶۰) و زمین سوخته (۱۳۶۱)، جلد‌های بعدی این سه‌گانه‌اند. سه‌گانه‌ای که راوی و قهرمان داستان آن خالد‌ نامی است… که از شور و شوق مبارزه آغاز می‌کند و به درک شکست و یقین آوردن به معنی تراژیک هستی می‌رسد. (مدخل همسایه‌ها در دانشنامه زبان و ادب فارسی-جلد ۶-ص ۷۹۹)
به باور آقای میرعابدینی، در این رمان مراحل رشد خالد بر گسترده دوره حکومت محمد مصدق و ملی‌شدن صنعت نفت ایران و فعالیت‌های سیاسی و حزبی دهه ۱۳۲۰-۱۳۳۰‌ بازآفرینی می‌شود. می‌توان از آن به‌عنوان بهترین گزارش داستانی ادبیات ایران درباره نهضت ملی‌شدن صنعت نفت سخن گفت. (همان-ص ۷۹۹)

به نوشته آقای میرعابدینی این رمان سال ۱۳۴۵ آماده چاپ شد، اما چند سالی طول کشید تا عاقبت به همت ابراهیم یونسی در سال ۱۳۵۳ شمسی در انتشارات موسسه‌ امیرکبیر منتشر شد، اما پس از یک‌بار چاپ در فهرست کتاب‌های ممنوعه قرار داده شد. روایت عبدالرحیم جعفری با آنچه میرعابدینی نوشته است، اندکی تفاوت دارد. جعفری در کتاب خاطراتش نمی‌نویسد که کتاب یک‌بار منتشر شده‌ است، اما اشاره می‌کند «‌کتاب همسایه‌ها اثر احمد محمود (آقای احمد اعطا) را که برای کسب اجازه به اداره نگارش دادیم، سال‌ها بود که اجازه انتشار نمی‌دادند… ناگاه متوجه شدیم که کتاب را عینا ‌افست کرده و با آرم امیرکبیر، پنهانی منتشر کرده‌اند، درصورتی‌که خود ما حتی یک جلد آن را نداشتیم.‌» (در جست‌وجوی‌صبح-جلد دوم-ص ۹۴۹)

او سپس توضیح می‌دهد ماجرای انتشار بی مجوز به سال ۵۷ برمی‌گردد که کم‌کم بی‌نظمی بر کشور حکم‌فرما ‌شد و برای آنکه حق مولف و ناشر در این ماجرا تضییع نشود و اثر مولف «ملعبه اداره نگارش و همدستان آن‌ها قرار نگیرد… ما هم بدون مراجعه به اداره نگارش، کتاب همسایه‌ها را منتشر کردیم که مورد استقبال بسیار قرار گرفت و به چاپ‌های بعدی رسید.» (همان -ص ۹۴۹)

 اما این کتاب از سال ۵۹ به بعد منتشر نشد، اگرچه در تمامی این سال‌ها رمان همسایه‌ها بر بساط کتاب‌فروشی‌های غیرمجاز روبروی بازارچه کتاب حضوری جدی و پررنگ داشت. احمد محمود در گفتگویی که شماره ۴ و ۵ نشریه چیستا (سال ۱۳۸۱) از او منتشر کرد تیراژ فروش رفته را ۲۵۰ هزار نسخه اعلام کرد که رقمی بسیار بالا برای یک رمان ایرانی است و از این منظر می‌توان آن را پرفروش‌ترین رمان ایرانی به شمار‌ آورد.

حذف در آخرین لحظه با دستوری از بالا

جنجالی‌ترین اتفاق برای احمد محمود به سال ۷۷ بازمی‌گردد. سالی که دولت اصلاحات در اوج قرار داشت و عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. در این سال مراسمی در کنار مراسم کتاب سال برگزار شد که طی آن قرار شد به یکی از رمان‌نویسان جایزه ۲۰ سال ادبیات داستانی داده شود. اخباری که از انتخاب فرد برتر می‌رسید، روی نام احمد محمود متمرکز بود و رمان مرتبط با جنگش «مدار صفردرجه»، اما ماجرا در آخرین لحظات رنگ دیگری پیدا کرد و به‌رغم آنکه از احمد محمود دعوت شد و حتی در سالن حاضر شده بود، مانع آمدن او به روی صحنه و دریافت جایزه شدند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بیش از ۱۰ سال زمان لازم بود تا پشت‌صحنه این اتفاق را آقای مهاجرانی آشکار کند. او در سالگرد وقایع انتخابات ۸۸ و در خردادماه سال ۱۳۸۹ در نامه‌ای که در سایت جرس منتشر شد، از دیدار خود با آیت‌الله خامنه‌ای گزارشی نوشت و اصل ماجرا را توضیح داد و گفت که چگونه با اصرار و فشار دفتر رهبری و رهبر ایران نام رمان «مدار صفر درجه» احمد محمود از میان برندگان حذف شد.
به نوشته آقای مهاجرانی خطاب به آقای خامنه‌ای: «ظاهرا بر‌اساس نامه آقای رضا رهگذر فرموده بودید جشنواره متوقف شود؛ با شما به‌تفصیل درباره نویسندگان صحبت کردم؛ درباره تک‌تک نویسندگان و کارشان بحث کردیم. مشخصا درباره محمود دولت‌آبادی که شما نسبت به «کلیدر» حساس بودید و یک‌بار آن را در نماز جمعه تهران دروغ خواندید!‌ درباره سیمین دانشور و منیرو روانی پور و... به‌تفصیل حرف زدم. خوشبختانه درباره ۱۹ نفر راضی شدید و پذیرفتید که جایزه بدهیم. تنها نقطه مقاومت شما رمان «مدار صفر درجه» احمد محمود بود که ازقضا به‌عنوان رمان برگزیده ۲۰ سال ادبیات داستانی انتخاب‌ شده بود و من هیچ‌گاه نگاه بهت‌زده و غم‌آلود احمد محمود را از یاد نمی‌برم.»
آقای مهاجرانی در ادامه می‌نویسد که چرا آیت‌الله خامنه‌ای مخالف دادن جایزه به احمد محمود بود: «حتما به یاد دارید فرمودید این رمان ضد جنگ است. گفتم مگر شما ضد جنگ نیستید؟! جنگ یک شر ناگزیر است و نه یک خیر لازم‌»

جدای از آقای مهاجرانی، احمد محمود هم از این اتفاق روایتی دارد که ۱۴ سال بعد از مرگش در ۱۲ مهر ۱۳۹۵ در وبلاگ خوابگرد منتشر شد. این نامه تاریخ ۱۸ تیر ۷۸ را دارد و خطاب آن برزو نابت، منتقد ادبی و از دوستان محمود است.

به نوشته محمود «‌جایزه‌ ممتاز رمان دو دهه اخیر با رای مطلق داوران به مدار صفر درجه تعلق گرفت. جایزه‌ ممتاز بالاتر از جایزه‌ اول قرار داشت که به مجموعه آثار دولت‌آبادی و فقیری مشترکا داده شد، اما در آخرین روز نام مرا حذف کردند. جایزه روی میز جوایز ماند، موضوع به روزنامه‌ها مخالف و موافق کشیده شد. علت حذف من مطابق آنچه مطبوعات نوشتند اتهاماتی بود که هرچه در خودم و در زندگی خودم گشتم هیچ نشانه‌ای از هیچ‌یک از این اتهامات ندیدم. به‌نظر می‌آید که در جامعه‌ مدنی مورد ادعای اخیر، من یکی جا نگرفته‌ام.»

جدا از کنار گذاشتن نامتعارف و جنجال‌برانگیز، جالب‌توجه این‌که در دانشنامه زبان و ادب فارسی که زیر نظر فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تحت مدیریت دکتر غلامعلی حداد عادل منتشر شده است؛ نه در شش مجلد اصلی و در مدخل‌های مربوط به حرف «م» و نه در جلد هفتم که به‌عنوان ذیل این دانشنامه، چند سال بعد منتشر شد، هیچ نشانی از مدخل احمد محمود دیده نمی‌شود، تنها در جلد ششم مدخلی به رمان همسایه‌ها اختصاص داده‌شده است که حسن میرعابدینی در سه صفحه درباره اهمیت آن توضیح داده است.

آخرین رمان؛ درخت انجیر معابد؛ پرمخاطب همانند سایر آثار

البته استقبال از آثار احمد محمود منحصر به رمان همسایه‌ها نبود، بلکه آثار دیگرش نیز با اقبال روبرو شدند، چنانکه آخرین رمان او که درخت انجیر معابد نام دارد، تاکنون ۱۴ بار تجدید چاپ ‌شده است. «درخت انجیر معابد نخستین بار در سال ۱۳۷۹ و در دو جلد در انتشارات معین منتشر شد.‌ ناشری که پس از ممنوعیت انتشار آثار محمود در نشر نو و جلوگیری از فعالیت این ناشر در سال‌های میانی دهه ۶۰،‌ قرعه انتشار این آثار به نام نشر معین افتاد.

این رمان با ۱۰۳۸‌ صفحه‌‌ را می‌توان پیچیده‌ترین رمان محمود به شمار آورد که در شش فصل نوشته ‌شده و دومین اثر بلند احمد محمود است. این رمان از بعد روانشناسی شامل روانشناسی فردی و اجتماعی است. همانند دیگر رمان‌های محمود،‌ اقلیم جنوب را می‌توان در رمان به‌خوبی ردیابی کرد. در رمان ۲۴۰ شخصیت ایفای نقش می‌کنند و محمود با قدرت و ایده‌پردازی‌های نابی که داشت، توانست عمده‌ این شخصیت‌ها را به‌خوبی کالبدشکافی کند. رمان در فرم مدرن است و چند صدایی را به‌خوبی می‌توان در آن حس کرد، به‌خصوص که او زمان را ثابت در نظر نگرفته است و خواننده برای شناخت تحولات شخصیت‌ها در گذشته و حال زندگی‌ آن‌ها سیر می‌کند. این رمان توانست جایزه بنیاد گلشیری را از آن نویسنده کند. رمان جدا از این‌که زندگی پرفرازونشیب جوانی را شرح می‌دهد و از منظر روانشناسی فردی نکات فراوانی دارد، از بعد روانشناسی اجتماعی نیز جالب‌ توجه است، چراکه به باورها و خرافه‌پرستی مردمی می‌‌پردازد که گمان می‌کنند درخت انجیر دارای قدرتی فرانسانی است.

اکنون‌که بیش از ۹۰ سال از تولد محمود و نزدیک به ۲۰ سال از مرگ او می‌گذرد، می‌توان به‌درستی جایگاه او را به‌عنوان یکی از قله‌های داستان‌نویسی مدرن ایران تعریف کرد. داستان‌نویسی که راوی حقیقت بود، اما آن را در کارگاه ذهن خود با چنان ظرافتی پرورش می‌داد که مخاطب را مسحور قلم و شیوه بیان خود کند.

بیشتر از فرهنگ و هنر