امیر کسروی، خلبانی که به‌سلامت فرودگاه زندگی را ترک کرد

کسروی همکاری‌ بی‌شائبه‌ای با انجمن خانواده‌های جان‌باخته هواپیمای سرنگون شده به‌وسیله سپاه داشت

کاپیتان امیر کسروی که سال‌ها در ایران و کانادا خلبان بود و آموزش امنیت پرواز می‌داد سخت‌ترین پرواز زندگی خود را ایمن به انجام رساند - عکس‌ها از فیس‌بوک امیر کسروی

انسان از جمله پستاندارانی است که در تمام فصول سال می‌تواند فرزندآوری داشته باشد و جنس ماده آن همیشه آماده باردار شدن است، بااین‌حال چون تولد با دقت ریاضی صورت نمی‌گیرد و حدود تقریبی دارد مانند مرگ امری غیرارادی و وابسته به قدرت مافوق طبیعی تصور می‌شود. در دوران گذشته می‌دانستند بعضی وقت‌ها تولد دچار مشکل می‌شود، یا مادر فوت می‌کرد، پهلوی مادر را می‌شکافتند تا بچه را به دنیا بیاورند و به این عمل «سزارین» می‌گفتند، زیرا بر‌اساس افسانه‌ای «ژولیوس سزار» اینگونه به دنیا آمده بود، اما فردوسی شرح کاملی از تولد رستم می‌دهد که همان زایمان کردن از طریق شکافتن پهلوی زن باردار است؛ راهنمایی دقیقی که از زبان سیمرغ صورت می‌گیرد که نشان‌دهنده آگاهی به فوت و فن این گونه زایمان است، فوت و فنی که موجب می‌شود تهمینه مادر رستم هم زنده بماند:

«بکافد تهیگاه سرو سهی

نباشد مر او را ز درد آگهی

و زو بچه شیر بیرون کشد

همه پهلوی ماه در خون کشد

وز آن پس بدوز آن کجا کرد چاک

ز دل دور کن ترس و تیمار و باک» («شاهنامه» منوچهر بخش ۲۵)

این روزها آن‌قدر علم پزشکی و جراحی پیشرفت کرده است که سزارین امر رایجی شده است، حتی جنسیت نوزاد با سونوگرافی مشخص می‌شود و دیگر تولد امری تصادفی و معجزه‌وار نیست و گروهی که می‌خواهند تاریخ تولد نوزادشان اعیانی باشد وقت سزارین می‌گیرند برای روز و ماهی رند و سرراست، اما مرگ همچنان «دست خدا»‌ ست و خودکشی عملی مذموم است، هرچند خودکشی هم قطعیت ندارد یعنی نمی‌شود مطمئن بود کسی که اقدام به خودکشی می‌کند قطعا می‌میرد.

تا حیات و زندگی بوده است میل به قطع حیات به دست خود نیز وجود داشته است و برای همین مرگ به دست خود که به آن «خودکشی» می‌گویند، عملی مذموم بوده است، اما مرگ خودخواسته ازآنجا شروع شد که برخی از بیماران تنها با فناوری و با درد بسیار به زندگی ادامه می‌دهند و حتی قادر به خودکشی هم نیستند. آیا کمک به مرگ چنین افرادی مجاز است؟

این سوال همیشه بوده است و گاه پزشکان کمک می‌کردند تا بیماری که می‌دانستند بیماری‌‌اش لاعلاج است خود را از زندگی برهاند، اما این عمل جرم تلقی می‌شد تا جایی که با قتل برابری می‌کرد و نزد تمام ادیان و مذاهب نهی می‌شد.

با تغییر دیدگاه انسان از وجود زندگی پس از مرگ به منحصر بودن زندگی به این جهان، وقتی دیگر زندگی در این جهان با درد و رنجی جانکاه ادامه دارد پس بهتر است به آن خاتمه داد. ازاینجا بود که انجمن‌های خروج در اروپا شکل گرفت و برای آن‌که نشان دهند با خودکشی متفاوت است نام اتانازی را برای آن برگزیدند. اتانازی به یونانی می‌شود «مرگ خوب» و به فارسی می‌توان به آن «به‌مرگی» گفت.

اتانازی، یا به‌مرگی، تا مدت‌ها غیرقانونی بود و هنوز هم در بسیاری از کشورها قانونی نیست، اما رواج پیدا کرد و اولین کشوری که آن را قانونی کرد سوئیس در سال ۱۹۴۲ در میانه جنگ جهانی دوم بود و حتی افراد مسافر به سوئیس هم می‌توانستند اتانازی کنند و کم‌کم کشورهایی پیدا شدند که این عمل در آن‌جا مجازات سبکی برای کسانی که کمک به این نوع به‌مرگی می‌کردند داشت و این مجازات کمتر هم شد و پدیده‌ای رواج پیدا کرد به نام گردشگری به‌مرگی؛ افرادی که می‌خواستند به مرگ خودخواسته بمیرند به آن کشورها مراجعه می‌کردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آرتور کستلر که خود از مدافعان اتانازی بود، در اول مارس ۱۹۸۳ درحالی‌که به سرطان خون مبتلا شده و پارکینسون نیز زمین‌گیرش کرده بود به همراه همسرش، سینتیا جفریز داوطلبانه خودکشی کرد. آن‌ها پشت در آپارتمانشان نوشته بودند: «در را باز نکنید به پلیس خبر دهید»!

ادیان به‌طورکلی و ادیان ابراهیمی به‌طور خاص، با پایان دادن زندگی به دست خود انسان مخالفند، زیرا رنجی که انسان می‌کشد را موهبتی الهی می‌دانند برای این‌که مومن تزکیه شود و نزد خالق خود بشتابد. قهرمانشان هم ایوب نبی است که انواع بلاهای مختلف سرش آمد و تاب آورد. در کشوری مانند ایتالیا که شاید مذهبی‌ترین کشور پس از «واتیکان» باشد هنوز موضوع «مرگ خودخواسته» موضوع بحث است و حتی در قرن اخیر پیرجورجیو ولبی، شاعر، نقاش و فعال اجتماعی ایتالیایی به‌خاطر وخامت اوضاع بیماری‌اش در ۲۰ دسامبر ۲۰۰۶ اقدام به به‌مرگی کرد و برای به‌دست آوردن این حق سه ماه مبارزه کرد. بااین‌حال کلیسای ایتالیا اجازه نداد برای او مراسم مذهبی بگیرند و این مسئله طرفداران اتانازی را خشمگین کرد. اما جنجال‌برانگیزترین مورد اتانازی مربوط می‌شود به ژان پل دوم، رهبر کلیسای کاتولیک که یکی از مخالفان جدی «مرگ خودخواسته» بود. هرچند هرگز کلیسای کاتولیک این ادعا را نپذیرفت، اما پزشکی ایتالیایی با مدارک و ادله بسیاری بر نظر خود پا فشرد و با انتشار آخرین کلمات پاپ در رسانه‌ها که گفته بود «بگذارید بروم به خانه پدر» باعث شد تا این پزشک ادعای بزرگ خود را دوباره مطرح کند.

به‌هرحال اکنون در کشورهای بسیاری «مرگ خودخواسته» یا «به‌مرگی» قانونی شده است و آخرین مورد آن اسپانیا بود که چند ماه پیش دولت سوسیالیست آن لایحه قانونی شدن اتانازی را به پارلمان اروپا برد که با رای بالا تصویب شد.

در سینمای جهان فیلم‌های زیادی در مورد اتانازی و به‌مرگی ساخته‌شده است. فیلم‌های خوبی که مشهورترین‌شان «محبوب میلیون دلاری» (کلینت ایستوود) و دریای درون (آلخاندرو آمنابار) که بر اساس زندگی رامون سامپدرو (خاویر باردم در نقش او ظاهر شده است) دریانورد اسپانیایی است که دچار قطع نخاع شد و ۲۸ سال جنگید تا بتواند حق مرگ خودخواسته را به‌دست آورد. در سینمای جمهوری اسلامی طبیعتا فیلم مهمی در این مورد ساخته نشده است، تنها فیلم «اتانازی» (رحمان رضایی) که در ۱۳۸۰ ساخته شد و بیشتر ضد «مرگ خودخواسته» است، اما موجب شد واژه «اتانازی» در بین ایرانیان شناخته شود و با مقوله اتانازی آشنا شوند.

در کانادا به شیوه‌های مختلف و تحت نظارت پزشکی، بیمارانی که بیماری لاعلاج دارند می‌توانند به زندگی خود خاتمه دهند. آخرین مورد این مرگ خودخواسته در بین ایرانی‌تبارهای کانادا مربوط به کاپیتان امیر کسروی است. فرزندان او کیاوش و پریسا در صفحه اینستاگرامی او در متنی نوشتند: «پدر ما در ماه مه ۲۰۲۱ به بیماری ALS مبتلا شد. او تا جایی که ممکن بود مبارزه کرد، اما این بیماری ظالمانه و وحشتناک درمانی ندارد و سرعت پیشرفت بیماری بسیار سریع بود.» در بخش دیگری از این متن کوتاه آمده است: «شجاعت او قابل‌توجه بود و شاید این پس از صداقت دومین ویژگی مهم او بود. امروز صبح به ما نگاه کرد و گفت: «برای فرود نهایی در باند فرودگاه ۲۹L فرودگاه مهرآباد می‌روم.»

دو روز قبل از تاریخی که برای به‌مرگی‌اش انتخاب کرده بود دوستانش مراسمی به بهانه معرفی و رونمایی از کتاب «پایان سخن، زندگی اجتماعی یک خلبان» که توسط نشر سرای بامداد منتشر شده است، برگزار کردند. مراسمی که به‌طور مستقیم کاپیتان کسروی در خانه تماشا می‌کرد و در زمان حیاتش می‌دید که چگونه مورد ارج و قرب جامعه ایرانیان کانادا قرار گرفته است. حامد اسماعیلیون در سخنان پرشوری همکاری‌های بی‌شائبه کاپیتان امیر کسروی را با انجمن خانواده‌های جان‌باخته هواپیمای ساقط‌شده به‌وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ستود. سخنرانان دیگر هم درباره این همکاری در ابعاد مختلف صحبت کردند.

کاپیتان امیر کسروی که سال‌ها در ایران و کانادا خلبان بود و آموزش امنیت پرواز می‌داد سخت‌ترین پرواز زندگی خود را ایمن به انجام رساند و به‌سلامت فرودگاه زندگی را ترک کرد و در آخرین پیامی که برای دوستانش فرستاد نوشت: «بدرود دوست عزیزم، زندگی به‌هر قیمتی گاهی ارزش زیستن ندارد».

در جمهوری اسلامی که تکلیف مشخص است، شهروندان تنها می‌توانند توسط حکومت به قتل برسند اما خودشان نمی‌توانند و تحت هیچ شرایطی حق ندارند مرگ خویش را رقم بزنند. زندگی در ایران تحت اشغال جمهوری اسلامی در بهترین شرایط زجرکش شدن است، وای به حال وقتی‌که بیماری لاعلاج داشته باشید و نتوانید خود را از رنج زیستن رها کنید و مجبور باشید به دردناک‌ترین روش‌ها خودکشی کنید. برای مردمی که تحت لوای جمهوری اسلامی زندگی می‌کنند نه «به‌روزی» مقدر است نه «به‌مرگی».

 

بیشتر از فرهنگ و هنر