ایران واقعا به دنبال حل بحران هسته‌ای است؟

جدیت مقامات جمهوری اسلامی در پایان دادن به این بحران تنها زمانی قابل اعتنا خواهد بود که فراتر از کاهش موقتی فشار تحریم‌ها، به دنبال تعامل معنادار با جهان باشند

امروز، دوشنبه هشتم آذرماه، دور جدید مذاکرات هسته‌ای، گفت‌و‌گو‌هایی که در ۱۸ سال گذشته شش دولت و چهار رئیس جمهوری اسلامی ایران به آن مشغول بوده‌اند، آغاز می‌شود.

تردید‌ها و ابهام‌های زیادی درباره این دور از مذاکرات مطرح است و خوش‌بین‌ترین ناظران هم نسبت به آن با بدبینی سخن می‌گویند. اما برای برآورد چشم‌انداز این گفت‌و‌گو‌ها و احتمال شکست یا موفقیت هرگونه توافق با تهران پاسخ به این پرسش اهمیت دارد که آیا ایران واقعا به دنبال حل بحران هسته‌ای است؟ آیا تهران می‌‌خواهد یا می‌تواند پروژه هسته‌ای صدها میلیارد دلاری را  بدون سودآوری، یا تحقق اهداف علنی و پشت‌پرده، نیمه‌کاره رها کند؟

مساله هسته‌ای یکی از بحران‌های چندگانه و به هم‌آمیخته‌ است که جمهوری اسلامی در طول سال‌های گذشته آگاهانه پدید آورده و حل آن بدون پرداختن به موضوعات دیگر امکان‌پذیر نیست. بحران هسته‌ای از موضوع موشکی جدا نیست و هر دو از فعالیت‌های منطقه‌ای یا رویکرد بین‌المللی جمهوری اسلامی. به بیان دیگر، جدیت مقامات جمهوری اسلامی در پایان دادن به بحران هسته‌ای تنها زمانی قابل اعتنا خواهد بود که فراتر از کاهش موقتی فشار تحریم‌ها به‌منظور تجدید قوا برای دور دیگری از بحران‌زایی، به دنبال تعامل معنادار با جهان باشند.

چنین تعاملی که کلید آن در برقراری روابط عادی با آمریکا است به دیدگاهی مدرن در عرصه سیاست خارجی نیاز دارد که بر مبنای منافع ایران و مردم و نه اصول ایدئولوژیک، انقلابی‌گری و منافع شخصی مقامات تدوین شده باشد. رویکردی که از اساس با ماهیت و ساختار جمهوری اسلامی در تضاد است.

مساله هسته‌ای در روند حل اختلاف با آمریکا می‌تواند به تعامل هسته‌ای تبدیل شود. نظیر همکاری‌هایی که در سال‌های اخیر با کشورهای منطقه و همسایه ایران جریان داشته است. اما مجموعه‌ای از دلایل و نشانه‌ها حاکی از آن است که تصمیم‌گیرندگان اصلی در جمهوری اسلامی ایران به زیست در بحران پرهزینه هسته‌ای علاقمندند و یا آن را لازمه حفظ نظام و منافع خود می‌دانند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در چهار دهه گذشته دشمنی با آمریکا و اسرائیل و مساله هسته‌ای بحران‌های عمیقی برای مردم ایران ایجاد کرده و این فرصت را برای مقامات فراهم آورده که برای حل مشکلات «آدرس کاخ سفید» را بدهند. این بحران‌ها علاوه بر فرصت فرار از مسئولیت، بستری گسترده برای فساد و رانت در سطح کلان پدید آورده است. در چنین شرایطی هزینه‌هایی که جمهوری اسلامی در راه دشمنی با آمریکا و اسرائیل، تحریک منطقه و فعالیت‌های هسته‌ای پرداخت کرده، سنگین‌تر از آن به‌نظر می‌رسد که حتی با لغو تحریم‌ها امیدی به حل‌و‌فصل آن وجود داشته باشد.

شاید برخی ناظران باچشم‌پوشی بر سابقه فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی و سطح کنونی غنی‌سازی که تنها در کشورهای مجهز به سلاح هسته‌ای انجام می‌شود، گزارش‌های متعدد آژانس‌ بین‌المللی انرژی اتمی در دو سال نخست پس از اجرای برجام را نشانه عزم جمهوری اسلامی برای حل مساله هسته‌ای عنوان کنند.

اما اظهارات اخیر فریدون عباسی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران حاکی از آن است در همان زمانی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سرگرم تایید اجرای تعهدات از سوی ایران بود، تهران ظرفیت‌های سلاح هسته‌ای را توسعه می‌داد.

فریدون عباسی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی که خود از چهره‌های پرابهام پروژه هسته‌ای جمهوری اسلامی به‌شمار می‌رود، اخیرا اعلام کرد که محسن فخری‌زاده به رغم فتوای منع تولید و نگهداری سلاح هسته‌ای از سوی علی خامنه‌ای، «برای آن سیستم ایجاد کرده بود.» اظهارات او پس از اطلاعاتی که از آرشیو هسته‌ای به سرقت رفته ایران منتشر شد، تازه‌ترین نشانه از هدف پشت‌پرده ایران در فعالیت‌های هسته‌ای به‌شمار می‌رود.

نماینده کنونی مجلس شورای اسلامی همچنین تاکید کرد که مساله فخری‌زاده، چهره‌ کلیدی برنامه‌های هسته‌ای-نظامی ایران که سال گذشته کشته شد، تنها محدود به دفاع از ایران نیست چون مساله پشتیبانی از «جبهه مقاومت» مطرح است. مهر تاییدی بر درهم‌تنیدگی بحران‌هایی که در اینجا سلاح هسته‌ای را به گروه‌های شبه‌نظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران پیوند می‌زند و در عین حال ضمانت اجرایی فتوای «حرام بودن سلاح هسته‌ای» را با تردید جدی مواجه می‌کند.

همین برش کوتاه از اظهارات عباسی در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران توضیحی برای این پرسش‌ها است که چرا مساله هسته‌ای ایران در دو دهه گذشته حل نشده باقی ماند، چرا ایران پس از توافق هسته‌ای به میز مذاکرات گسترده‌تر بازنگشت، چرا برجام از هم فروپاشید و چرا توافق‌های بعدی با جمهوری اسلامی ایران نیز امیدوارکننده نخواهند بود.

در حال حاضر تیم پرتعداد مذاکره‌کننده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران متشکل از ‌ده‌ها چهره عمدتا اقتصادی به ریاست علی باقری کنی چهره منتقد برجام و غرب با هدف لغو تحریم‌ها و به امید دریافت تضمین از آمریکا در وین حضور دارد تا دور دیگری از مذاکرات با بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه و آلمان را با حضور غیرمستقیم آمریکا را آغاز کند. 

مذاکرات جاری در وین «دور جدید» لقب گرفته اما برای تهران ادامه همان روند قدیمی است: مذاکره برای کاهش مقطعی فشارها و نه حل ریشه‌ای بحران.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه