مشاطه‌گران رژیم‌های استبدادی: «جهان امن برای دیکتاتورها»

چرا رژیم‌های استبدادی این‌قدر به تصویر مثبت از خود در رسانه‌ها و مجامع بین‌المللی اهمیت می‌دهند؟

کتاب جهان امن برای دیکتاتورها اثر الکساندر دوکالسکی - عکس از آمازون 

رژیم‌های دیکتاتوری با استخدام شرکت‌های روابط عمومی غربی، میلیون‌ها دلار خرج ساختن «تصویر مثبت» از خود می‌کنند و با چهره‌های تاثیرگذار در دنیای سیاست، دانشگاه، و رسانه رابطه دوستانه برقرار می‌کنند تا تاثیر بهتری بر روابط بین‌الملل داشته باشند. زمانی که سلطان نظربایف، رهبر پیشین قزاقستان، به‌خاطر تقلب گسترده در انتخابات سال ۲۰۱۱ مورد انتقاد داخلی و خارجی قرار گرفت، حکومت‌ آن کشور برای کاهش دادن بار فشارها، شرکت مشورتی تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، و تعداد دیگری از شرکت‌های روابط عمومی غربی را استخدام کرد. آقای بلر در سخنرانی‌های خود بی‌اعتنا به کارنامه حقوق بشری نظربایف، از «دستاوردهای قزاقستان در حوزه توسعه و ثبات» به نیکی یاد کرد.

چرا رژیم‌های استبدادی این‌قدر به تصویر مثبت از خود در رسانه‌ها و مجامع بین‌المللی اهمیت می‌دهند؟ پاسخ دوکالسکی، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه دوبلین به این پرسش این است که «در نظم هنجاری پس از جنگ سرد، با وجود موارد گسترده ریاکاری، مشروعیت دموکراتیک فضیلتی مهم برای دولت‌ها به حساب می‌آید... رژیم‌های اقتدارگرا که ناقض این هنجارند، می‌کوشند که از اعتبار و مشروعیت خود در این نظم به‌شدت دفاع کنند.»

از سوی دیگر، این رژیم‌ها با کسب اعتبار در مجامع بین‌المللی و ارائه تصویر مثبت از خود در رسانه‌ها و مراکز تحقیقاتی، به دنبال کاهش انتقادها و جبران فقدان مشروعیت در داخل هستند. در واقع، این رژیم‌ها کوشیده‌اند که با بهبود جایگاه خود در نظام بین‌المللی، «حاکمیت سیاسی خود در داخل را توجیه کنند.» چنان که دولت چین، با اتکا به تبلیغات گسترده و روابط عمومی کوشیده است که دستاوردهای خود در حوزه فقرزدایی و مبارزه با کرونا را مزیت نظام کمونیستی بر سرمایه‌داری لیبرال برشمرد و به مردم خود وانمود کند که رفاه و ثبات را فقط با حزب کمونیست می‌توانند به دست آورند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته این شگرد برای ایرانیان نیز آشنا است. جمهوری اسلامی ایران به بهانه مبارزه با داعش نه‌تنها سیاست خارجی توسعه‌طلبانه خود را در منطقه توجیه کرده است، بلکه زیر نام اولویت امنیت، رقیبان داخلی خود را سرکوب کرده و دهان منتقدان را بسته است. دوکالسکی استدلال می‌کند که بخشی از ساختن تصویر مثبت به یاری شرکت‌های روابط عمومی، خلق اسطوره‌ها و رویدادهای نمادین است که جمهوری اسلامی ایران این کار را با اسطوره‌سازی از کسانی چون قاسم سلیمانی انجام داده است. همچنین، او به شمایل‌سازی از ارنستو چه‌گوارا، انقلابی کمونیست، اشاره می‌کند که به توجیه ضعف‌ها و ناتوانی‌های کمونیست‌ها در کوبا و آمریکای لاتین زیر نام مبارزه با امپریالیسم کمک کرد. به گفته او: «در حکومت فیدل کاسترو، همبستگی و نسبت‌های نمادین به انقلاب معروف کوبا در سطح جهان، سکه پرارزش سوسیالیسم شد که حکومت به مردم خود می‌فروخت.»

رژیم‌های اقتدارگرا که در سرکوب منتقدان داخلی معمولا موفق هستند، مخالفان خود در خارج را مانعی در برابر «تصویر مثبت» خود تلقی می‌کنند و با انواع حربه‌ها، از جمله بستن اتهام‌ها و پرونده‌سازی، در پی ساکت و بی‌اعتبار کردن آن‌ها هستند.

دوکالکسی می‌نویسد که دولت‌های دیکتاتوری مانند چین و روسیه و ایران، فعالان، خبرنگاران، مقام‌های سابق، و اعضای اپوزیسیون در خارج را با اقدام‌های گوناگون زیر فشار قرار داده‌اند. اقدام‌های آنها از تهدید، دستگیری اعضای خانواده، و استفاده از اوباش تا ترور و ربودن مخالفان را در بر می‌گیرد. بر اساس آمار، تهدید و قتل و زیر فشار قرار دادن اعضای خانواده از ابزارهای معمول رژیم‌های دیکتاتوری برای ساکت کردن مخالفان و منتقدان در خارج است.

به نقل از کتاب، جمهوری اسلامی ایران پس از روسیه، بیشتر از هر کشوری علیه مخالفان خود دست به ترور زده است. در اینجا نویسنده به پرونده‌های معروفی چون ترور رهبران کرد در برلین و قتل شاهپور بختیار و عبدالرحمان برومند در پاریس به دست عوامل جمهوری اسلامی ایران اشاره می‌کند.

کتاب در توضیح سازوکارهای تبلیغاتی و روابط عمومی دولت‌های اقتدارگرا می‌نویسد که «ترسیم چهره مثبت از این رژیم‌ها فقط به روایت خوب خلاصه نمی‌شود... بلکه، افراد و گروه‌های مشخصی را در جاهای مطلوب به نفع ترویج روایت مثبت از رژیم استفاده می‌کنند.» او مشخصاً به مقام‌های چین اشاره می‌کند که برای سیاستمداران و دانشگاهیان تورهای پُر و پیمان بازدید از چین ترتیب می‌دهند و از آنان انتظار دارند که پس از بازگشت، چشم‌دید‌های خود از چین را به شکل مثبت برای دیگران بازگو کنند.

همچنین، این تکنیک‌ها نیز برای مخالفان جمهوری اسلامی ایران آشنا است که به گفته نویسنده، عوامل حکومت‌های دیکتاتوری در خارج، که عمدتا در سفارتخانه‌ها فعالیت ها دارند، «فعالان طرفدار رژیم در خارج را بسیج می‌کنند تا از این طریق مخالفان تبعیدی خود را گروهی از عناصر متمرد و بدنیّت نشان دهند که نماینده افکار داخلی نیستند.» از سوی دیگر، دستگاه‌های تبلیغاتی رژیم‌های خودکامه «با راه‌اندازی کارزارهای رسانه‌ای و خلق روایتی منفی در مورد مخالفان رژیم در خارج، از یک سو سرکوب و بدنامی آنان را توجیه می‌کنند و از سوی دیگر، به این مخالفان نشان می‌دهند که رژیم مراقب آن‌هاست و از کنارشان بی‌تفاوت نمی‌گذرد.»

نویسنده اعتقاد دارد که سرکوب و ساکت‌سازی مخالفان در خارج برای رژیم‌های دیکتاتوری خیلی مهم است، زیرا «اگر صداهای مخالف سرکوب شود، توانایی این دولت‌ها برای کنترل روایت در بیرون از مرزها افزایش می‌یابد. اگر صدایی نباشد، اعتراضی نیز به گوش کسی در بیرون نخواهد رسید، و در نتیجه فشاری از بیرون بر نظام سیاسی [رژیم‌های دیکتاتوری] وارد نخواهد شد، و کسی مانع دست یافتن آن‌ها به اهداف سیاسی خارجی‌شان نخواهد شد.»

تاکید بر دموکراسی پس از رسوایی عراق و افغانستان و قدرت‌گیری چین و روسیه به عنوان دو دولت موفق اقتدارگرا در منطقه، محبوبیت خود را به مثابه هدفی بنیادین در سیاست خارجی غرب از دست داده است. در عین حال، «هیچ مدافع جدی دموکراسی وجود ندارد که برای محو دیکتاتوری تلاش کند. دیکتاتورها می‌روند ولی دیکتاتوری به جای خود باقی می‌ماند.» به این ترتیب، نویسنده در پایان کتاب می‌گوید که فضای جهان برای بقای رژیم‌های اقتدارگرا بیشتر از هر زمانی مساعد است.

مشخصات کتاب: الکساندر دوکالسکی، جهان امن برای دیکتاتورها، انتشارات آکسفورد، ۲۰۲۱، ۲۶۴ صفحه.

بیشتر از کتاب