لایحه حق شاد زیستن در راه است

دولت نگران شاد نبودن ایرانی‌ها شد

عکس از خبرگزاری ایسنا

شاد نبودن مردم در ایران به مرحله‌ای از بحران رسیده است که دولت تصمیم گرفته تا لایحه شاد زیستن را در دستور کار خود قرار دهد. لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیس جمهور، نیز روز گذشته عنوان کرده است: «نگران شادی مردم هستیم و لایحه‌ای به عنوان حق شاد زیستن تهیه کرده‌ایم همچنین در مورد سالمند آزاری هم لایحه‌ای برای حمایت از حقوق این قشر در حال تدوین است».

زمانی حکومت تصمیم گرفته بود که مردم ایران شادی نکنند. شادی نکردن به معنای همسو بودن با شرایط سیاسی و اقتصادی کشوری که در حال جنگ بود و جوانان باید خودخواسته تصمیم به شهادت می‌گرفتند تا کشور از شرایط ناامن خارج شود، برای بسیاری پذیرفته شده بود. ولی کم کم شاد نبودن زندگی مرسوم ایرانیان شد. حالا پس از گذشت چند دهه از شرایط بحرانی جنگ و نابسامانی‌های مربوط به آن آمار نشان می‌دهد خودفرورفتگی مردم و زندگی در شهرهای خاکستری آمار افسردگی را بحرانی و زد و خوردهای خیابانی را به مرحله هشدار رسانده است.

در رتبه بندی شادترین کشورهای جهان که توسط سازمان ملل متحد معرفی می‌شوند، سال گذشته ایران در بین ۱۵۶ کشور رتبه ۱۱۵ را به خود اختصاص داد که در پایین جدول قرار دارد.

این آمار که در برگیرنده شاخصه‌های متفاوتی برای بررسی امکانات یک کشور برای یک زندگی ایمن و شاد است با همکاری چند موسسه بزرگ تحقیقاتی نظیر دانشگاه بریتیش کلمبیا، مدرسه اقتصادی لندن و موسسه افکار سنجی گالوپ و با نظارت سازمان ملل متحد تهیه شده است، درآمد سرانه، امید به زندگی، رفاه جامعه، فقدان فساد، سلامت و پزشکی و آزادی‌های اجتماعی از جمله ملاک‌های این ارزیابی قرارگرفته‌اند. در این رتبه بندی که بین ۱۵۶ کشور جهان انجام شده است ایران با ۶۴/۴ نمره در جایگاه ۱۱۵ جدول است. رتبه ایران در جدول شادترین کشورهای جهان طی سال‌های اخیر مدام در حال نزول بوده و از رتبه ۸۱ در سال ۸۸، به رتبه ۱۱۵ در سال گذشته تنزل یافته است.

ایران، بین ۱۰ کشورافسرده دنیا

درعین حال کوروش محمدی، رییس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران و مشاور رئیس سازمان بهزیستی کشور، در خرداد ماه سال گذشته با بیان اینکه ایران جزو ۱۰ کشور نخست به لحاظ میزان افسردگی است از مراجع مذهبی، علمی و دانشگاهی درخواست کرد، برای ترویج نشاط و ایجاد انگیزه و امید در جامعه وارد میدان شوند.

از سوی دیگرقائم مقام معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز به تازگی عنوان کرده است: « طبق آخرین آمار منتشرشده یک چهارم ایرانی‏ها اختلال روانی دارند و ۶۰ درصد زنان دچار افسردگی هستند».

او علاوه بر موضوع اختلال روانی به مسئله‏ی افسردگی هم اشاره کرد؛ اینکه افسردگی در زن‏ها شیوع بیشتری دارد؛ «در حال حاضر افسردگی در خانم‏ها و در برخی گروه‏های جمعیتی مانند افراد بازنشسته بیشتر است. بیش از ۶۰ درصد افراد افسرده را خانم‏ها تشکیل می‏دهند». این در حالی است که افسردگی و خشونت رابطه مستقیم با شاد نبودن مردم دارد.

اعتراض به شاد نبودن، وزیر را در مخمصه انداخت

از سوی دیگر سعید نمکی وزیربهداشت در صدونهمین اجلاس روسای دانشگاه‌های علوم پزشکی در مشهد درباره اهمیت سلامت روان گفت: «بحث سلامت روان موضوعی بسیار مهم است که باید به طور جدی به آن بپردازیم. این موضوع مشارکت بین بخشی می‌طلبد. ما ۱۴ تولد در شیعه داریم با ۱۳ وفات، اما همیشه دلمان می‌خواهد گریه کنیم و ضجه بزنیم. باید این فضای غم انگیز را شکست و آن را تعدیل و تلطیف کرد. این افسردگی عامل خودکشی و بسیاری از خشونت‌های اجتماعی است. باید روان‌های پریشان را دریابیم».

این صحبت‌ها با واکنش انتقادی بسیاری از مردم و برخی چهره‌ها از جمله برخی امامان جمعه روبرو شد. وزیر هم مجبور به پاسخگویی شد. در فروردین ماه ۱۳۹۶ نیز سیدحسن هاشمی، وزیربهداشت وقت با اشاره به بحرانی بودن میزان افسردگی درکشور با بیان این‌که میزان شیوع افسردگی در ایران طی ۲۶ سال گذشته دو برابر شده است، عنوان کرد: «از نظر بار بیماری‌ها، افسردگی رتبه چهارم را دارد و براساس پیش‌بینی‌ها در سال ۲۰۳۰ بیماری افسردگی در رتبه دوم بیماری‌ها قرار خواهد گرفت.» از دیدگاه کارشناسان، سلامت اجتماعی موضوعی است که در ایران به آن پرداخته نشده است و یکی از مصادیق افسرده بودن و شاد نبودن مردم ایران است». نکته‌ای که سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی در گفت‌وگوی خود با روزنامه سازندگی هم به آن اشاره کرده و توضیح داده : «مولفه‏های مختلفی در موضوع نشاط اجتماعی تاثیرگذار است. بخشی از آن به موضوعات اقتصادی برمی‏گردد و نگرانی‏هایی که مردم نسبت به آینده دارند؛ همچنین امید اجتماعی، شایسته‏‌سالاری، سرمایه اجتماعی، دسترسی به فرصت‏های برابر و شفافیت از دیگر مولفه‏های تاثیرگذار در نشاط اجتماعی است. از سوی دیگر گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی که شادی آنی کاذب ایجاد می‏کند، بیشتر شده است؛ همچنین مصرف بیشتر مشروبات الکلی. ضمن اینکه پرونده‏های مربوط به خشونت هم افزایش یافته است. درواقع خشونت، یکی از سه پرونده‏ با فراوانی بالا در ایران است. علاوه بر اینها بیکاری هم در جامعه زیاد شده، فقر زیاد شده و سبک زندگی‏ افراد هم به گونه‏ای است که بیشتر در خودشان هستند، یعنی فردگرایی بیشتر شده است. طبیعی است که در چنین شرایطی شاخص نشاط و شادابی در جامعه کمتر می‏شود». او تاکید می‏کند: «آنچه اکنون در ایران شاهد آن هستیم، محصول یک یا دو دولت مشخص نیست، بلکه در کل برای موضوع نشاط و شادابی برنامه‌ای جدی نداشته‏ایم. ما حتی شهر شادابی هم نداریم. در روانشناسی کلان‏شهری مانند تهران متوجه می‏شویم که این شهر با نشاط نیست. آلودگی صوتی، آلودگی هوا، ترافیک، ظاهر شهر و مواردی از این دست در اینکه تهران شهری با نشاط نباشد تاثیرگذار است. طبیعی است که در چنین شهری روابط اجتماعی کمتر خواهد شد؛ حتی روابط هم‏‌محله‏‌ای‏‌ها و هم‌سایه‌ها. در‏حالی‏که قبلا یکی از مولفه‏‌های نشاط اجتماعی «صله‏ رحم» بود، شب‎نشینی‏‌هایی که افراد داشتند. اما الان چیزی به نام محله در معنای قبلی وجود ندارد. در چنین شرایطی یکی از حوزه‏‌هایی که تحت تاثیر جدی قرار می‏گیرد، سلامت است».

موضوع دیگری که موسوی‏ چلک به آن اشاره می‎کند، تضعیف هویت فرهنگی است: «در جامعه‌ا‏ی ما ناخواسته خیلی چیزها سانسور شده است. درحالی‌ که نباید چنین اتفاقی می‏افتاد. همه‏ی آیین‌‏ها و سنت‏های قدیمی ما که بد نیستند. مثل چهارشنبه‌سوری، ما کلی انرژی گذاشتیم تا چهارشنبه‌سوری را برداریم. آیینی که قبلا مردم آن را برگزار و خودشان امنیت آن را تامین می‏کردند، اما الان فقط فکر می‎کنیم که کی ‏می‏‌آید و زودتر تمام می‏شود. نتیجه‌‏ این دستکاری‏‌ها نابجا و مخالفت با ظرفیت‏های فرهنگی که می‌‏توانست عاملی برای همبستگی و نشاط اجتماعی باشد، این می‏شود که بستری برای نابسامانی اجتماعی فراهم کرده است. هویت فرهنگی ما دو بخش است؛ بخش دینی و ملی. حتی در خیلی از موارد از ظرفیت‎های مذهبی هم استفاده نمی‏کنیم. باید به سمت خلق شادی‏‌های گروهی حرکت کنیم. نقش حاکمیت هم باید تنها تسهیل‌گری این موضوع باشد».

بیشتر از