آیا تحریم‌ها در ترغیب تهران به مذاکره اثرگذار است؟

انگیزه‌های مختلفی در انکار تاثیر تحریم‌ها نقش دارد

MANDEL NGAN / AFP

مقامات جمهوری اسلامی ایران هر روز با تحریم‌‌ها به نام من-در-آوردی "تروریسم اقتصادی" مخالفت می‌کنند تا تروریسم سیاسی و فرهنگی خود را به حاشیه ببرند یا حداقل نوعی یکسان‌سازی اخلاقی میان اعمال خود و دولت‌های غربی ایجاد کنند. اما آن‌ها در مخالفت با تحریم‌ها تنها نیستند. بسیارند سیاستمداران و روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی در کشورهای غربی که با تحریم‌ها مخالفت می‌کنند. منتقدان غربی تحریم‌ها معمولا مشروعیت آن‌ها را زیر سوال نمی‌برند، بلکه به سراغ کارایی می‌روند. در حوزه‌ کارایی نیز معمولا یا به دلیل بی‌اطلاعی از تاثیر تحریم‌ها، یا به دلیل انتظارات بالا از این تحریم‌ها، انتقاداتی بی‌پایه و اساس علیه تحریم‌های مربوط به ایران طرح می‌کنند.

اکثرا رسانه‌های آمریکا سیاست‌های مخالفان دولت رئیس‌جمهورترامپ را ترویج می کنند؛ از دمکرات‌ها تا اسلامگرایان شیعه و سنی. این رسانه‌ها، یک‌صدا و از یک موضع، تحریم‌های علیه جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار می‌دهند: «تحریم‌ها تاثیری در تغییر رفتار جمهوری اسلامی نخواهند داشت و آن‌ها را بر سر میز مذاکره نخواهد آورد». این‌گونه مطالب هر روز در بوق‌های تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی نیز تکرار می‌شود. این هم یک نمونه: «دنیس راس، مشاور رئیس‌جمهور سابق آمریکا در یادداشت خود در روزنامه واشنگتن‌‌پست ضمن یادآوری این نکته به ترامپ که «چانه‌زنی با ایران با جوش دادن معاملات ملکی فرق دارد» خاطرنشان کرد: سیاست‌های ایران در منطقه را نمی‌توان به سادگی به «دلار و سنت» وابسته دانست... به کارگیری تحریم نمی‌تواند تغییری در رویکردهای منطقه‌ای ایران ایجاد کند." (کیهان ۹ شهريور ۱۳۹۸)

میز مذاکره و تحریم‌ها

تحریم‌ها در حوزه‌ کشاندن طرف مقابل به میز مذاکره، هم با کره‌ شمالی و هم با جمهوری اسلامی موفق بوده‌اند. به واسطه‌ تحریم‌های شورای امنیت، کیم جونگ اون بر سر میز مذاکره با ترامپ نشست. کسانی که می‌گویند تحریم‌ها جمهوری اسلامی را بر سر میز مذاکره نخواهند آورد، گویی چهار سال پیش درعالم حیات نبودند و ندیدند که تحریم‌ها چنین کارکردی داشت. در همان دوره نیز علی خامنه‌ای که با مذاکره مخالف بود و نگرش یکسانی به همه دولت‌ها در آمریکا دارد (همه را دشمن می‌داند) در نهایت نرمش قهرمانانه انجام داد. معلوم نیست متخصصان ایران در اندیشکده‌های چپ و رسانه‌های آمریکایی و اروپایی اطلاعات خود را از کجا دریافت می‌کنند.

تغییر رفتار

مهم‌تر از آوردن رژیم بر سر میز مذاکره، تغییر رفتار آن است. اگر براندازی مد نظر نباشد (که دولت‌های غربی هیچ‌گاه به دنبال آن نبوده‌اند) تغییر رفتار به اولویت تبدیل می‌شود. آیا تحریم‌ها رفتار رژیم را تغییر خواهد داد؟ بر خلاف حدس و گمان‌های بی‌اساس لابی جمهوری اسلامی و چپ‌های مخالف با دولت ترامپ، حتما چنین است به سه دلیل:

۱. تحریم‌های نفتی به تدریج جیب جمهوری اسلامی را خالی خواهد کرد. آیا تحریم‌ها اجرا می‌شود یا خیر؟ اگر اجرا می‌شود، بالاخره باید درآمدهای جمهوری اسلامی را کاهش داده باشد. آیا یک نظام دیکتاتوری با ۱۵۰ میلیارد دلار در جیب و ۵ میلیارد دلار در جیب، یکسان رفتار می‌کند؟ در صورت نبود سرمایه‌گذاری خارجی در صنعت نفت و گاز کشور، حتی اگر درآمدها کاهش پیدا نکند، حداقل افزایش نمی‌یابد. متخصصانی که این را متوجه نمی‌شوند، حتما در رشته‌های خاورمیانه-شناسی ییل و هاروارد و پرینستون تحصیل کرده‌اند که این روزها فقط پاکیزگی سیاسی و سیاست هویتی را به دانه برفی‌ها درس می‌دهند و برای نسبیت فرهنگی یا نژادپرست خواندن دولت ترامپ، حاضرند سرشان را در برف فرو کنند.

و اگر تحریم‌های نفتی بر حکومت ایران تاثیر ندارد، چرا ظریف در به در به دنبال فروش نقدی نفت در دنیاست؟

۲. روزنامه‌نگاران و تحلیل‌گران نسل ایکس و نسل وای، که صفحات نیویورک تایمز و واشنگتن پست و ال ای تایمز را در اختیار دارند، متوجه نمی‌شوند که فروش تجهیزات با کاربرد دوگانه با نفروختن آن‌ به جمهوری اسلامی، یکسان نیست. آن‌ها ظاهرا نمی‌دانند که جمهوری اسلامی فقط مونتاژ می‌کند و نمی‌تواند چیزی بسازد. آن‌ها نمی‌دانند که کل برنامه‌ موشکی و هسته‌ای جمهوری اسلامی از پاکستان و کره‌ شمالی، و قطعات آن از طریق قاچاقچیان، خریداری شده و در آن‌ها دستکاری‌هایی صورت گرفته است.

۳. حمایت‌های جمهوری اسلامی از نائبان خود در منطقه، مستقیما وابسته به ارز‌های خارجی است که در حساب‌های بانکی آن ریخته می‌شود. رژیمی که می‌تواند سالی حدود ۷۰۰ میلیون دلار به حساب‌های حزب الله لبنان بریزد، با رژیمی که سالانه می‌تواند ۱۰ میلیون دلار بدهد، حتما یکی نیست و نتیجه هم حتما متفاوت است. البته مشاوران سیاست خارجی دولت اوباما، اعضای لابی جمهوری اسلامی، سردبیران المانیتور و اعضای شورای روابط خارجی، که تحریم‌ها را در تغییر رفتار رژیم بی‌تاثیر می‌دانند، این تفاوت‌ها را نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند.

ممکن نیست فردا جمهوری اسلامی، لبنان و سوریه و یمن و عراق را به حال خود رها کند؛ اما رژیمی که به تدریج از نظر مالی ضعیف می‌شود، مجبور خواهد شد سرمایه‌گذاری را روی این کشورها جهت آشوب، کاهش دهد. اوج مداخلات منطقه‌ای و مدعای مدیریت جهانی جمهوری اسلامی به دورانی باز می‌گردد که در زمان احمدی‌نژاد قیمت نفت به ۱۳۰ دلار در بشکه رسید و هم‌زمان، رئیس‌جمهوراوباما منابع بلوکه شده‌ جمهوری اسلامی را آزاد کرد تا به قول خودش میان قدرت جمهوری اسلامی و عربستان در منطقه توازن ایجاد شود. توازن مورد نظر باراک اوباما البته باز گذاشتن دست جمهوری اسلامی در بسط نفوذ خود در منطقه بود.

انگیزه‌های محتمل انکار واقعیات

هر سه مورد ذکر شده نشان می‌دهد که تحریم‌ها تاثیر دارند؛ هم در کوتاه مدت و هم در میان مدت و دراز مدت. بنابراین غربیانی که می‌گویند تحریم‌ها بر تغییر رفتار جمهوری اسلامی تاثیر ندارند، این ادعا را با چهار انگیزه‌ احتمالی عرضه می‌کنند:

۱. رقابت سیاسی. بخشی از مخالفان دونالد ترامپ صرفا می‌خواهند سیاست‌های دولت وی را ناموفق نشان دهند، بدون دلیل و شواهد کافی.

۲. منافع اقتصادی. کسانی که منافعشان با تداوم جمهوری اسلامی به هر ترتیبی گره خورده، تحریم‌ها را بی‌تاثیر اعلام می‌کنند تا تحریم‌ها ضعیف شده و نظام بتواند تداوم پیدا کند.

 ۳. تنفر از تمدن غربی. این دسته از هر گونه قدرتی که با دولت‌های غربی مخالفت کند، اعم از فاشیسم، کمونیسم و اسلامیزم، استقبال می‌کنند. برای آن‌ها مهم نیست جلادانی مثل بشار اسد یا علی خامنه‌ای یا فیدل کاستروها یا کیم جون اون یا هر کس دیگری جلوی ایالات متحده بایستند. آن‌ها می‌خواهند قدرت تمدن غربی کاهش یابد، چون از این تمدن متنفر هستند. و

۴. امید به دیپلماسی. هنوز افرادی در ایالات متحده و اروپا هستند که بر این باورند که باید راه را برای دیپلماسی با جمهوری اسلامی باز گذاشت و برای باز گذاشتن راه "فشار حداکثری" ایده‌ خوبی نیست. این‌ها متوجه نیستند که جمهوری اسلامی با مذاکره رفتارش را تغییر نمی‌دهد، بلکه مذاکره برای آن حکومت، روشی جهت افزایش طول عمر و کاهش فشارهاست.  

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه