نیروی هوایی ایران؛ چگونه تخصص جای خود را به سرسپردگی داد

سرتیپ حمید واحدی و دلایل انتخاب او به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش

سرتیپ خلبان حمید واحدی- عکس از اعتماد آنلاین

علی خامنه‌ای، فرمانده کل قوا و رهبر رژیم جمهوری اسلامی ایران، با صدور حکمی در روز ۲۸ شهریور ۱۴۰۰، سرتیپ خلبان حمید واحدی را به فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب کرد. انتخاب حمید واحدی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش از سال ۱۳۹۲ قابل پیش‌بینی بود و همچون فرماندهان سابق نیروی هوایی ارتش در سال‌های اخیر، انتقاد پرسنل این نیرو را به همراه داشته است که ناشی از لحاظ نشدن شایسته‌سالاری تخصصی، علمی، و مدیریتی در سلسله مراتب ارتقاء درجه و انتخاب فرماندهان نیروهای مسلح ایران است.

سرتیپ حمید واحدی در طول خدمتش در نیروی هوایی، خلبانی هواپیماهای جنگنده اف-۵ و جنگنده بمب افکن سوخو ۲۴اِم کِی (Su-24MK) را بر عهده داشته است. او خلبانی منظم و ورزشکار است که در نیمه دوم خدمتش به منظور ارتقاء درجه و رسیدن به سمت‌های مهم فرماندهی در نیروی هوایی ارتش، با اقداماتی چون حضور دایمی در کلاس‌های قرآن، مراسم‌های عزاداری، نمازهای صبح و ظهر در مسجد پایگاه هفتم شکاری، و نمازهای جمعه شهر شیراز، عملکرد خود را به گونه‌ای تغییر داد تا مورد پذیرش و مقبولیت معاونت حفاظت اطلاعات و نیز معاونت عقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش باشد.

 سرتیپ حمید واحدی در طول خدمتش به عنوان فرمانده پایگاه دوم شکاری تاکتیکی در شهر تبریز، و نیز به عنوان یکی از مسئولان معاونت بازرسی ایمنی نیروی هوایی ارتش در ستاد این نیرو در شهر تهران، دست به بزرگ‌نمایی دستاوردهای یگان‌های تحت امرش زد و در کنار آن، روابطش را با مقامات سیاسی و امامان جمعه مستحکم کرد، و این عوامل او را به یکی از افراد نزدیک به سرتیپ عزیز نصیرزاده، فرمانده پیشین نیروی هوایی تبدیل کرد. در نتیجه، در دوران فرماندهی کوتاه مدت عزیز نصیرزاده، واحدی سمت جانشینی او را بر عهده داشت.

در متن حکم علی خامنه‌ای برای انتصاب حمید واحدی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش، سخن از ارتقاء توان و آمادگی‌های رزمی در پاسخگویی هوشمندانه به هر سطح و نوع از تهدیدات هوایی به میان آمد. علی خامنه‌‌ای در حالی از نیاز به افزایش توان رزمی نیروی هوایی سخن به میان آورده است که معیار ارتقاء درجه و انتصاب فرماندهان، ضعف‌های مدیریتی و فرماندهی را در سطوح بالای آن تشدید کرده است. این رفتار و ضعف‌های ناشی از آن، به کاهش توان رزمی این نیرو انجامیده است و در کنار کاهش بودجه، آن را به یکی از نیروهای هوایی ضعیف منطقه تبدیل کرده است.

فرماندهان دست‌نشانده در سال‌های اخیر چه آسیبی به نیروی هوایی زده‌اند؟

در سال‌های ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۷، حسن شاه‌صفی فرماندهی نیروی هوایی ارتش را بر عهده داشت. او نه به واسطه دانش و توانایی‌هایش، بلکه به دلیل سرسپردگی‌اش به رژیم جمهوری اسلامی ایران و به‌خصوص شخص علی خامنه‌ای به این سمت انتخاب شد و با وجود اشتباهات مدیریتی‌اش که منجر به سقوط بیش از ده فروند هواپیما و کشته شدن ده‌ها نفر از بهترین خلبانان و افسران نیروی هوایی ارتش شد، از آن سمت کنار گذاشته نشد.

از مهمترین تصمیمات غلط او که منجر به از دست رفتن هواپیماهای ارزشمند نیروی هوایی و کشته شدن خدمه آن‌ها شد، می‌توان به سقوط تنها هواپیمای آواکس موجود در ایران به نام عدنان ۲ اشاره کرد که درواقع یک فروند ایلیوشین ۷۶تی دی (Ilyushin Il-76TD) نیروی هوایی عراق بود که در سال ۱۳۶۷ توسط یک شرکت فرانسوی به یک رادار هشدار زودهنگام تایگر مجهز شده بود. این هواپیما در دی ماه ۱۳۶۹ به ایران پناهنده شده بود و پس از سال‌ها به دستور حسن شاه‌صفی، برای نمایش در رژه‌های روز ارتش و هفته دفاع مقدس آماده شد.

با وجود تاکید سرهنگ صمد اکبرپور، فرمانده گردان ۷۱ ترابری تاکتیکی، مبنی بر سرعت پایین هواپیما و ناتوانی آن در پرواز با سرعت ۳۰۰ نات در ارتفاع پایین در جریان رژه‌های پروازی، حسن شاه‌صفی، فرمانده پیشین نیروی هوایی، تنها برای قدرت‌نمایی نیروی هوایی ارتش برای ایالات متحده آمریکا در جریان مناقشات سیاسی مربوط به برنامه جنجال‌برانگیز هسته‌ای ایران، به شرکت آن در رژه اصرار ورزید. در نتیجه آن تصمیم اشتباه، هواپیما به علت جدا شدن آنتن رادار و برخورد آن به سکان عمودی در منطقه ورامین، پیش از شرکت در رژه روز ۳۱ شهریور ۱۳۸۸ سرنگون شد و تمامی خدمه آن کشته شدند.

از دیگر اشتباهات حسن شاه‌صفی، انتصاب برخی از افسران ناکارآمد به سمت‌های مهم فرماندهی، تنها به دلیل نزدیکی فکری با او و داشتن تاییدیه اداره‌های حفاظت اطلاعات و عقیدتی-سیاسی بود. به عنوان مثال، انتصاب سرهنگ حسن زارع‌شاهی به سمت فرماندهی پایگاه چهارم شکاری تاکتیکی در سال ۱۳۹۱، به ساقط شدن دو فروند هواپیمای آن پایگاه منجر شد. سانحه نخست در ۱۲ فروردین ۱۳۹۲ رخ داد که منجر به از بین رفتن یک فروند جنگنده آموزشی-رزمی اف-۵اف و کشته شدن خلبان آن، سرهنگ دوم حسین طحان‌نظیف (استاد خلبان)، و ستوان یکم مرتضی پورحبیب (دانشجو) شد، درحالی که سانحه دوم که تنها چند روز بعد رخ داد، یک فروند هواپیمای آموزشی اف-۵بی را به علت تصادف آن با یک وانت بر روی باند پرواز به کلی منهدم کرد. در نتیجه آن سوانح، زارع‌شاهی از سمت خود برکنار شد، اما شاه‌صفی در سمت خود باقی ماند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

چگونه پس از انقلاب رابطه‌مداری جای وظیفه‌مداری را در سلسله مراتب فرماندهی ارتش گرفت

پیش از انقلاب ۵۷، کارکنان ارتش، اعم از افسران دانشکده‌ای، آموزشگاهی، ستوان‌یاران، همافران، و درجه‌داران که برای تکمیل کادر سازمانی نیروهای سه‌گانه ارتش (شامل نیروی هوایی شاهنشاهی) به استخدام نیروهای مسلح درآمدند، طی چند سال از بدو استخدام تا انقلاب، از محدوده شغلی یا نقش خود و روابط پیچیده و حاکم بر سازمان ارتش یا سلسله مراتب مبتنی بر مقام، در ذهن خود تصویری به‌دست آورده بودند. ولی پیش از از آن که این رفتار اکتسابی تازه کارکنان به صورت رفتار الگو‌یافته‌ای با شخصیت یا روابط عاطفی فردی آنان همسان و یگانه و تثبیت شود، انقلاب رخ داد و در نتیجه، عاملان آن آموزه‌ها (در سبک و سایق وظیفه مداری) که فرماندهان بودند، به‌دست انقلابیون و رژیم نوپای جمهوری اسلامی از صحنه بیرون رانده شدند.

 در واقع، معماران آن شیوه رفتار و انجام‌وظیفه و عوامل تاثیرگذاری که هم محدوده انتظارات را با مقام‌ها و نقش‌های خود مشخص می‌کردند و هم خود الگوی رفتاری برای دیگران بودند و حفظ ساختار محکم یگان را بر عهده داشتند، از میدان خارج شدند. تحت این شرایط و با تغییرات رفتاری در آن دوران و پس از آن، نیروهای سه‌گانه ارتش با یک سیکل تغییر اجباری روبه‌رو شدند و این سیکل، با تحمیل تغییر بر کل ارتش از سوی حکومت آغاز شد و در تداوم و گستره‌اش، بر سیستم کنش متقابل تاثیرپذیری در سطح فردی نیز اثر گذاشت.

برخوردهای رفتاری جدید، دانش و معرفت جدیدی را نیز پدید آورد که پیش‌آمادگی‌ها یا گرایش‌هایی بر خلاف تغییر مورد نظر را نیز با خود همراه داشت. این سیکل تغییر اجباری، یعنی منش فرماندهی پس از انقلاب، با رابطه‌مداری قوی یا سرسپردگی به نظام جمهوری اسلامی ایران و مقامات آن همراه شد که در آن، رویه‌های عملیاتی تجویز شده‌ای نداشت. فرایند این منش (روابط‌مداری) تنها به یک دلیل در طول جنگ هشت ساله خللی در ماموریت‌های جنگی ارتش پدید نیاورد و آن هم این بود که کارکنان ارتش و به‌خصوص نیروی هوایی، همچنان تحت تاثیر تربیت‌های وظیفه‌مداری قوی خود در سال‌های حکومت شاهنشاهی پهلوی بودند. اما آن منش به تدریج بر پایه عوامل زیر تغییر کرد و در سال‌های پس از جنگ، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به نیروهای سه گانه (اکنون چهارگانه) ارتش وارد کرد:

۱-  تاکید زیاد بر اطلاعت به جای تعهد

۲- خشنودی ستادهای ارشد از مدیر موفق به جای مدیر اثربخش

۳- نگرشهای یک سویه به انگیزه‌های انسانی از سوی اداره تبلیغات اسلامی (عقیدتی سیاسی کنونی)

۴- تاکید بیش از حد بر نظامات کنترلی از سوی اداره ضد اطلاعات سابق و حفاظت اطلاعات کنونی

۵- نفی خلاقیت و ارزش وجودی آن در سازمان ارتش

۶- اعمال پاداش بر اساس جانبداری از رژیم جمهوری اسلامی ایران و نه وفاداری به میهن

۷- ارزیابی سازمان بر اساس متغیرهای بازدهی به جای متغیرهای میانجی

بر آن مبنا، در شرایط ایجاد شده تحت حکومت ایدئولوژیک و خودکامه جمهوری اسلامی در ایران، مدت‌هاس که بسیاری از افسران ارتش دیگر نه با توانمندی‌ها و دانش خود، بلکه با تظاهر و نمایش التزام به اسلام و ولایت فقیه و نیز جلب نظر مقامات حفاظت اطلاعات و مسئولان معاونت‌های عقیدتی و سیاسی، مانند روحانیون مستقر در پایگاه‌های نظامی، امامان جمعه شهرها و فرماندهان سپاه‌ در مناطق، در پی ارتقاء درجه و رسیدن به مستند‌های مهم می‌روند.

 چنان که در آغاز ذکر شد، در چنین شرایطی است که افسری چون حمید واحدی، از طریق شرکت در مناسک مذهبی چون مراسم‌های عزاداری، نمازهای صبح و ظهر در مسجد پایگاه محل خدمتی و جلب نظر روحانیون پایگاه در کنار عضویت در اداره حفاظت اطلاعات، و جاسوسی همکاران خود، می‌تواند همزمان تاییدیه دو ارگان مهم حفاظت اطلاعات و عقیدتی سیاسی را برای ارتقا درجه کسب کند.

 در چنین شرایطی، افسران برجسته‌ای که به لحاظ تبحر در امور خدمتی‌شان چون پرواز ماهرانه با هواپیما و نیز به علت تبحر در امور مدیریتی، مانند فرماندهی گردان، و در نهایت، به علت نظم و انضباط و وظیفه‌شناسی، در میان سایر افسران شناخته می‌شوند و محبوبیت زیادی کسب می‌کنند، کمتر و یا با تاخیر شدید ارتقاء درجه می‌یابند، تا هرگز به مسندهای مهمی چون فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب نشوند.

به عنوان مثال، سرهنگ بازنشسته بهروز نقدی‌بیک، از خلبانان برجسته جنگنده بمب‌افکن اف-۴ئی فانتوم ۲، به علت تبحرش در پرواز، نظم و انضباط، و از همه مهم‌تر محبوبیتش در میان سایر خلبانان، در سال ۱۳۷۴ از پرواز با هواپیماهای جنگنده منع شد و در سال ۱۳۸۱، پیش از موعد و تنها با درجه سرهنگی بازنشسته شد. او و یک سرهنگ خلبان دیگر، نمونه‌ه‌ایی از افسرانی هستنند که در ارتقاء درجه آن‌ها کارشکنی شد و از رسیدن آن‌ها به پست‌های مهم فرماندهی جلوگیری به عمل آمد و زودهنگام بازنشسته شدند، در حالی که بسیاری از افسران نیروی هوایی انتظار داشتند او دست‌کم به فرماندهی پایگاه هفتم شکاری تاکتیکی برسد.

درباره حمید واحدی چه میدانیم؟

واحدی اهل شهر رفسنجان استان کرمان است و در سال ۱۳۶۳ وارد نیروی هوایی ارتش شده و جزو اولین گروه از خلبانان ارتش بوده است که تمامی دوران آموزشی خود را داخل کشور گذراندند. او نخست خلبان جنگنده اف-۵ئی تایگر ۲ (F-5E Tiger II) بود. او در اوایل دهه ۱۳۷۰ خورشیدی برای پرواز با جنگنده بمب‌افکن تاکتیکی سوخو ۲۴اِم کِی ساخت روسیه داوطلب شد و پس از آموزش در پایگاه یکم شکاری تاکتیکی، به پایگاه هفتم شکاری تاکتیکی منتقل شد و تا سال ۱۳۹۳، یعنی ۲۹ سال و هشت ماه از خدمتش، با این هواپیما پرواز کرد.

واحدی در زمان حضور در معاونت بازرسی ایمنی نیروی هوایی ارتش در ستاد این نیرو در تهران، با پرواز با جنگنده بمب‌افکن سوخو ۲۴اِم کِی ادامه داد و در نهایت با رسیدن به سمت فرماندهی پایگاه دوم شکاری تاکتیکی «شهید فکوری» در تبریز، از رده پروازی کنار گذاشته شد که علت آن، ممنوعیت پرواز فرماندهان پایگاه‌های نیروی هوایی ارتش است.

در نهایت، با انتخاب عزیز نصیرزاده، ناوبر یا افسر کنترل سلاح هواپیمای جنگنده رهگیر اف-۱۴آ تامکت، به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش در سال ۱۳۹۷، او حمید واحدی را به عنوان جانشین خود برگزید، و سپس با پایان دوران فرماندهی عزیز نصیرزاده، واحدی از سوی علی خامنه‌ای به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب شد.

اگرچه حمید واحدی در طول ۳۷ سال خدمت در نیروی هوایی ارتش دستاوردهایی نیز داشته است، اما در صورتی که نظام پاداش ارتش بر اساس شایستگی‌های عملیاتی، علمی و فرماندهی افسران تعریف شده بود، او ممکن بود امروز در مسند فرماندهی نیروی هوایی ارتش قرار نداشته باشد. هستند ده‌ها نفر از افسران برجسته نیروی هوایی که با وجود موفقیت و نوآوری‌هاشان در طول خدمت، به علت مسایل عقیدتی و سیاسی ارتقاء درجه نیافته‌اند و بختِ رسیدن به مسندهای مهم را در نیروی هوایی به‌دست نمی‌آورند، و این امر از عوامل دخیل در تضعیف توان رزمی نیروی هوایی ارتش ایران است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه