رقابت تازه قدرت‌های بزرگ بر سر منافع اقتصادی و اهداف راهبردی

از دست دادن میلیاردها دلار و نادیده‌گرفتن موقعیت فرانسه در اقیانوس هند و آرام، برای پاریس دردناک است

امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه و جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا. عكس از:  AFP

هیچ تصمیمی برای همکاری و مشارکت بین کشورها به طور ناگهانی و بدون پیش فرض اتخاذ نمی‌شود. هیچ کس نمی‌تواند تصور کند که پیمان امنیتی و راهبردی «اوکوس» بین آمریکا، بریتانیا و استرالیا، در اجلاس مجازی میان جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا و اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا منعقد شده باشد، به ویژه این‌که سه کشور مزبور از قبل شریک و متحد بوده و در چارچوب ائتلاف گروه «پنج چشم»، در زمینه اطلاعاتی با هم همکاری و هماهنگی دارند.

این در حالی است که دولت بایدن از همان ابتدا در سند «راهنمای استراتژیک» منطقه هند و اقیانوس آرام، «حضور نظامی گسترده» خود را مشخص کرد. دولت بایدن اظهار داشت که «چین تنها کشوری است که توان اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فناوری بسیاری دارد و می‌تواند نظم بین‌المللی پایدار و باز را به طور جدی تهدید کند.» بنابراین، روابط با چین بین «رقابت، همکاری و تضاد» خواهد بود.

از این‌رو طبیعی است که واشنگتن در صدد آماده سازی زمینه برای مشارکت امنیتی در منطقه هند و اقیانوسیه با بریتانیای که از اتحادیه اروپا خارج شده است و استرالیا که به افزایش قدرت نظامی چین به دیده شک و تردید می‌نگرد، باشد. اما تنها چالشی که آماده سازی واشنگتن با آن روبه‌رو شد این بود که اتحادیه اروپا در جریان این تصمیم گذاشته نشد و نه با آن در این زمینه مشورتی صورت گرفت، در حالی‌که اتحادیه اروپا به عنوان بزرگترین سرمایه‌گذار در منطقه هند و اقیانوس آرام به شمار می‌رود و حجم سرمایه‌گذاری آن در حدود ۱۲ تریلیون یورو است و ۴۰ درصد تجارت آن از طریق دریای چین انجام می‌شود. از سوی دیگر، پاریس نیز نامه کتبی مبنی براین‌که استرالیا از خرید ۱۲ زیردریایی فرانسوی به ارزش میلیاردها دلار صرف نظر کرده و در عوض، قصد دارد هشت زیردریایی هسته‌ای از ایالات متحده خریداری کند، از سوی کانبرا دریافت نکرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به همین دلیل، واکنش‌های متفاوتی که در این زمینه ابراز شد نباید باعث شگفتی و تعجب شود، به ویژه این‌که چین و کره شمالی به شدت نگران آینده این تصمیم هستند، فرانسه و اتحادیه اروپا خشمگین و ناراحت شده اند، در حالی‌که روسیه از بروز اختلاف بین آمریکا و اروپا احساس خوش‌حالی می‎کند. ژان آیو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه ضمن اعلام خبر فراخواندن سفیران فرانسه از واشنگتن و کانبرا، اقدام اخیر را «خیانت، دیپلماسی بی‌رحمانه و خنجری از پشت» توصیف کرد.

البته اقدام اخیر واشنگتن، یکی از سه بحران بزرگ در روابط فرانسه و آمریکا است. اولین بحران به رهبری ژنرال دوگل بود که تصمیم گرفت کشورش را از بخش نظامی پیمان ناتو خارج کند و خواستار خروج نیروهای آمریکایی از کشورش شد. مورد دوم توسط رئیس جمهور ژاک شیراک با اعتراض به حمله آمریکا به عراق صورت گرفت و دومینیک دو ویلپن وزیر امور خارجه فرانسه در قبال اطلاعات غلطی که کالین پاول، وزیر امور خارجه آمریکا در سخنرانی‌اش در شورای امنیت، ارائه کرد واکنش نشان داد. کشمکش زیردریایی‌ها، سومین بحران در مسیر تاریخ روابط آمریکا و فرانسه است و این بحران زمانی به وقوع پیوست که فرانسه در آستانه آماده سازی برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است و پیامدهای این بحران امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه را در وضعیت دشواری قرار خواهد داد.

ژنرال دوگل می‌گفت که «فرانسه از نظر اقتصادی و نظامی قدرت بزرگی نیست و بنابراین باید سیاست بزرگی داشته باشد» و آن‌چه را جانشینان وی در ریاست جمهوری از جمله شیراک و مکرون انجام داده اند، تلاش برای تحقق همان هدف بود. دوگل بر «استقلال» فرانسه به عنوان یک قدرت هسته‌ای اصرار داشت، در حالی‌که مکرون طرح «استقلال راهبردی» را برای اتحادیه اروپا مطرح کرد.

با این حال، اختلاف و ناسازگاری بین متحدان نمی‌تواند به سمت بی‌نهایت پیش رود. علی‌رغم خروج از پیمان آتلانتیک شمالی و واکنش شدید دین راسک، وزیر امور خارجه وقت آمریکا پس از اطلاع از تصمیم خروج نیروهای کشورش از فرانسه که گفت «آیا می‌خواهید ما قبرهای سربازان آمریکایی که در دفاع از فرانسه کشته شدند را نیز با خود خارج کنیم؟»، دوگل همکاری خود را با واشنگتن حفظ کرد. هنگامی‌که کاخ سفید ژنرال والترز را به پاریس فرستاد تا در مورد یک موضوع حساس خواستار همکاری فرانسه شود، دوگل نگذاشت که نماینده آمریکا به توضیحاتش ادامه دهد و برایش گفت که «نیازی به توضیح نیست، حرف رئیس جمهوری آمریکا کافی است». سپس، ژاک شیراک همکاری با آمریکا را از سرگرفت و مکرون نیز محکوم به ادامه همکاری با واشنگتن است.

آن‌چه بحران کنونی میان متحدان را پیچیده‌تر می‌کند این است که اصل اختلاف بر سر مسائل اقتصادی و اهداف راهبردی است. برای فرانسه دردناک است که میلیادرها دلاری که قرار بود از صنعت نظامی کسب کند را از دست بدهد و دردناک‌تر از آن این است که موقعیت فرانسه در طرح راهبردی هند و اقیانوسیه نادیده گرفته شود، هرچند بایدن که با شعار مشارکت با متحدان، وارد کاخ سفید شد، سعی می‌کند «فرانسه را یک شریک مستقیمی بداند و تاکید کند که ما دست به هیچ اقدامی نمی‌زنیم که منجر به خشم فرانسه شود».

آن‌چه در این میان انتظار نمی‌رفت این بود که جوزپ بورل، وزیر خارجه اروپا اعلام کند که اتحاد سه جانبه «بار دیگر ما را مجبور به (توسعه استقلال راهبردی) می‌کند و مایه تاسف است که اهمیت استراتژی اتحادیه اروپا در منطقه هند و اقیانوسیه دست کم گرفته می‌شود.» اما واقعیت این است که اروپا نیازی به مقابله و تحریک چین به جای همکاری با آن نمی‌بیند، در حالی که پیمان امنیتی و راهبردی «اوکوس»، برخورد با چین را یکی از احتمالات ممکن در آینده می‌داند.

در گذشته، دومینیک دو ویلپن وزیر امور خارجه وقت فرانسه، معادله خاصی را ترسیم کرد مبنی بر این‌که «هیچ اروپایی بدون دفاع اروپایی و هیچ دفاع اروپایی بدون بریتانیا وجود ندارد»، در حالی‌که امروز بریتانیا وضعیت کاملا متفاوتی دارد. چندی پیش، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده در سخنانی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی در واشنگتن، گفت که «هدف بوش از اعلام محور شرارت عراق، ایران و کره‌شمالی نیست، بلکه فرانسه، روسیه و چین است.»

در نتیجه، چنین به نظر می‌رسد که در جنگ قدرت‌های بزرگ، هیچ طرفی به پیروزی نمی‌رسد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه