اردوغان و رویای ناتمام امپراتوری عثمانی

خودمختاری اردوغان به پایه‌ریزی یک حزب جدید کمک کرد

Ozan KOSE / AFP

در آستانه پاییز امسال مردم ترکیه منتظر تولد حزب جدیدی هستند که نطفه‌اش چند سال قبل بسته شد. زمانی که نخست‌وزیر وقت و رئیس‌جمهور فعلی، رجب طیب اردوغان، صلاح را در این دید که بار عمده‌ تصمیم‌گیری را از روی دوش حزب‌اش بردارد و خود یک ‌تنه اوضاع را سر و سامان دهد.

حزب عدالت و توسعه یا AKParti، نزدیک به دو دهه سکان‌دار اصلی فضای سیاسی ترکیه بود و کنترل دولت و مجلس را در دست داشت. اما به نظر می‌رسد دوران یکه‌تازی به سررسیده است.

مؤسسان اولیه حزب و وزیران کابینه‌اش از او جدا شدند تا شاید بتوانند تحت عنوانی دیگر حیات سیاسی خود را ادامه دهند. نزدیک‌ترین متحدانش آشکارا روی اختلافاتشان با او تأکید کرده و از او انتقاد می‌کنند.

چند ماه قبل درگیر و دار انتخابات پر مناقشه شهرداری‌های ترکیه، احمد داووداغلو از تلاش برای نجات آزادی، مخالفت با سکوت و سکون در جامعه و دفاع از آزادی‌های اساسی سخن گفت، درحالی‌که تعداد زیادی از فعالان سیاسی ازجمله استادان دانشگاه بسفور، که او در آنجا تحصیل کرده، به خاطر گفتن سخنانی شبیه به آن درگیر دادگاه و احکام زندان هستند.

نجم الدین اربکان پدر معنوی اسلام‌گرایان ترکیه و بسیاری از همراهان او ازجمله اردوغان طعم زندان و فشار و خفقان ناشی از سلب آزادی بیان را چشیده‌اند و در آغاز با تلاش برای برگرداندن حقوق ازدست‌رفته جامعه مسلمان، محبوبیت فراوانی مخصوصاً در بین زنان مسلمان پیدا کردند.

 حزبی که هجده سال پیش تأسیس شد، در آغاز بیشتر به یک جبهه متحد شامل طیف وسیعی از افراد جدا شده از احزاب قدیمی شبیه بود تا یک گروه یک‌دست و موافق سیاسی.

پس از کودتاهای پی‌درپی و سال‌ها جنگ داخلی و اوضاع نابسامان اقتصادی، ایجاد دولت مرکزی قدرتمند، یکی از آرزوهای مردم ترکیه بود که توسط سیاستمداران اسلام‌گرای جوان به حقیقت پیوست.

بسیاری احمد داووداغلو را مغز متفکر اصلی پشت ایده‌های بلند پروازانه ترکیه نوین در گشودن درها به روی بازارهای غربی می‌دانند.

کشور فقیر و بحران‌زده و ورشکسته‌ای که در کمتر از چند سال توانست تورم افسارگسیخته را کنترل کند، آمار بیکاری را به پایین‌ترین حد خود برساند و ارزش پول ملی را حفظ و شش صفر را آن حذف کند.  

معجزه نظریه‌های داوود اغلو چطور اتفاق افتاد؟

سیاست تنش‌زدایی حداکثری و همکاری‌های منطقه‌ای و تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا و نزدیکی به امریکا، بازار هفتاد میلیونی ترکیه و نیروی کار ارزان و نزدیک به اروپا و بندرهای امن، باعث شد سرمایه‌گذاران خارجی کم‌کم وارد بازارهای این کشور شوند.

از سوی دیگر در اوج فضای متشنج جهانی، بعد از وقایع یازدهم سپتامبر، و وضعیت طالبان و رشد اسلام رادیکال و جهادی، مردان کت‌وشلوار پوش و تحصیل‌کرده یک حزب اسلامی در کشور سکولار، که با خانم‌ها دست می‌دادند و مشکلی با غرب و تعامل با آن نداشتند غنیمتی بود.

هم‌زمان با سفرهای خارجی رئیس‌جمهور وقت و همسر محجبه‌اش به کشورهای اروپایی و سخنرانی‌های آتشین نخست‌وزیر اردوغان، ورود ارزهای معتبر جهانی و وام‌های بانک جهانی چهره‌ی ترکیه نیز تغییر می‌کرد. نسل جوانی که دیگر خود را کارگر آماده مهاجرت به آلمان نمی‌دیدند و بزرگ‌ترین کارخانه‌های خوردو‌سازی و صنایع سنگین در شهرک‌های اطراف استانبول آن‌ها را استخدام می‌کردند. ثبات ارزش واحد پول باعث شد طلاهای خریداری‌ شده در زمان رکود دوباره به چرخه تولید بازگردند. نساجی و کشاورزی ترکیه با ماشین‌آلات جدید رونق گرفت و این شکوه و پیروزی اردوغان را چون سلطانی فاتح در نظر مردم جلوه داد.

او نیز خود را چندان از این تصویر دور نمی‌دید. اگرچه در دوران فتح و ظفر و پیروزی شاید کسی با منش سلطانی او مشکلی نداشت اما در دروان تقسیم غنائم دیگر نمی‌شد مانند شاهان عثمانی رفتار کرد.

با خلع پی‌درپی مشاوران و نادیده گرفتن نظرات همراهان قدیمی، اردوغان سیاست تنش‌زدایی منطقه‌ای را نیز کنار گذاشت. با اشتباهات استراتژیک در برابر سوریه و عراق، بزرگ‌ترین جمعیت آوارگان جهان وارد ترکیه شدند. درگیری‌های لفظی او با دولت اسراییل و سخنرانی علیه سیاست‌های آمریکا باعث شد بزرگ‌ترین حامی مالی خود را نسبت به ترکیه بدبین کند. از رؤیای عضویت در اتحادیه اروپا دست کشید اما به آرزوی ایجاد امپراتوری متحد کشورهای مسلمان نیز نرسید.

قوی‌ترین تشکیلات سازمانی مذهبی در ترکیه واصلی‌ترین حامی حزب عدالت و توسعه ازنظر اردوغان خطر اصلی درراه رسیدن به اهداف بلندپروازانه اش بود. او که در سودای تغییر نظام پارلمانی ترکیه و افزایش قدرت مقام ریاست جمهوری بود، در ماجراهای پس از کودتای نافرجام سه سال قبل انگشت اتهام را به‌سوی فتح‌الله گولن گرفت و ده‌ها هزار نفر را راهی زندان کرد و افراد بیشتری را از کار برکنار کرد.

درحالی‌که تمام توان و تلاش خود را روی پاک‌سازی دولت از طرفداران گولن متمرکز کرده بود، هم‌حزبی‌های خود را بیش‌ازپیش از خود رنجاند. رهبر حزب کردهای ترکیه را به زندان انداخت و انتخاباتی که بنا به میل او برگزار نمی‌شد را باطل می‌کرد.

داووداغلو پس از یک دوره سردی روابط و نادیده گرفته شدن توسط اردوغان که انتظارش از نخست‌وزیر تائید همیشگی نظرات او بود و در سیاست خارجی رویه مشخصی نداشت از کار کنار رفت و به همراه سایر منقدین وضع موجود مانند رئیس‌جمهور قبلی، عبدالله گل و علی باباجان وزیر اقتصاد پیشین، راه خود را از رفیق قدیمی جدا کردند.

باباجان یکی از افراد پرنفوذ در تجارت نساجی است و روابط محکمی با جامعه تجار دارد و تلاش می‌کند تا نظر تجار محافظه‌کار را که به‌طور سنتی از حزب عدالت و توسعه حمایت کرده‌اند جلب کند.

حزب جدید دیگر چندان علاقه‌ای به بخش «توسعه» موردنظر اردوغان ندارد و خود را حزب «زندگی و عدالت» می‌داند و می‌خواهد به مردمی که در چهار سال گذشته هر شب را با ترس بیدار شدن در یک بحران جدید گذرانده‌اند بگوید، همه‌چیز تقصیر آن‌یک نفر بود و آن ‌یک نفر دیگر با ما نیست.