چالش‌های روزنامه‌نگاری در افغانستانِ طالبان

روزنامه‌نگاران به دلیل نگرانی‌های امنیتی بارها از کار باز داشته می‌شوند اما کارها و ویدیوهایشان به چه دلیل و نگرانی‌ای حذف می‌شود؟

روزنامه‌نگاران به دلیل نگرانی‌های امنیتی بارها از کار باز داشته می‌شوند - PARWIZ SABAWOON / AFP

هنگام ورود از مرز تورخم به افغانستانِ طالبان و «منطقه جنگی» انتظار هرگونه حادثه‌ای را در هر زمان، در جریان گزارشگری داشتم اما با تماشای پوشش تلویزیونی فکر کردم که ممکن است پس از آمدن طالبان بر اقتدار، وضعیت بهتر شده باشد.

علاوه بر نشست‌های رسانه‌ای و مصاحبه‌های ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبانِ افغانستان، ما ده‌ها تحلیلگر را شب و روز در شبکه‌های تلویزیونی پاکستان می‌بینیم که می‌گویند طالبان واقعا تغییر کرده است؛ با این حال یک سوال مهم در ذهن من این بود که آیا طالبان گذشته خود را در مواردی مانند آزادی کار روزنامه‌نگاران فراموش کرده است؟

در جریان همین جست‌وجو هنگامی که سفر خود را به افغانستان آغاز کردم، از مرز تورخم تا شهر جلال‌آباد در پنج ایست بازرسی برخورد نرم طالبان، از تغییر واقعی آنان نمایندگی می‌کرد. پس از یک روز پوشش خبری در جلال‌آباد، هنگامی که برای ملاقات با عابدالله خان، سر کنسول پاکستان، به ساحه رسیدیم، طالبان پس از بازجویی اولیه ما را به کنسولگری راه داد.

به محض پیاده شدن از ماشین بدون هیچ فکری با خودروی زرهی ویدیویی ساخته و پیش رفتم که صدایی شنیدم: «دلته راشه عکس دی ولی واغستو؟» (بیا اینجا، چرا ویدیو گرفتی؟) مامور امنیتی طالب با صدای رعدآسا به من گفت: «ویدیو را حذف کن.» او در پاسخ به اینکه گفتم من روزنامه‌نگارم فریاد زد: «هرکسی که هستی، آیا کدام صحابی (اشاره به یاران پیامبر اسلام) عکس گرفته است؟»

با این کار یکی از روزنامه‌نگاران ارشد ما با طالبان درگیر مشاجره لفظی شد. با بدتر شدن اوضاع آن طالب رو به همکارش گفت: «اسلحه‌ام را بیاور»، با توجه به وخامت وضعیت، همکار دیگر ما مداخله کرده به فرمانده طالب با خواهش گفت که ما مهمانیم لطفا عصبانیت را کنار بگذارید. در نهایت وضعیت به وجود آمده به سختی کنترل شد.   

وقتی صبح روز بعد عازم کابل شدیم مشخص بود که هنگام پوشش خبر باید بسیار مراقب باشیم. همچنان به این نتیجه رسیدیم که ممکن است بسیاری از طالب‌ها تغییر کرده باشند، اما نه همه آن‌ها. در روزهای اول در کابل، طالبان در دو سه نقطه، جریان کار ما را متوقف کردند، از روی ناچاری برای ملاقات با کسی یا دریافت مجوز کتبی به وزارت اطلاعات مراجعه کردیم، چرا که در غیر آن صورت روزانه ضبط یک برنامه یک ساعته در آن محیط، خالی از خطر نیست.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ملاقات ما بدون هیچگونه انتظار و ارجاعی در وزارت اطلاعات با مفتی انعام‌الله سمنگانی، یکی از بزرگان تاجک طالبان که بسیار روان و مودبانه به زبان اردو صحبت می‌کرد، انجام شد. از سوی دیگر مجوز رسمی کار با امضای ذبیح‌الله مجاهد برای ما صادر شد و به محض دریافت آن به نظر می‌رسید که پس از این، هیچ کسی نمی‌تواند ما را از کار باز دارد.

صبح روز بعد به فرودگاه بین‌المللی حامد کرزی رفتیم، جایی که هرج‌و‌مرج بسیار بود و هزاران کودک، مادر، خواهر و افراد مسن در انتظار ارتش آمریکا بودند که چه وقت در فرودگاه را باز می‌کنند تا سوار هواپیما شده، هزاران مایل دور از افغانستان فرار کنند.

تازه در مقابل دوربین صحبت‌هایم را آغاز کرده بودم که صدای شلیک به گوش رسید، دو سه بار از فیلمبردار خواستم تا دوباره ضبط ویدیو را از سر گیرد، اما وضعیت طوری بود که شلیک‌های هوایی پشت سر هم جریان داشت و متوقف نمی‌شد، بنابراین مجبور شدیم به ضبط ویدیو ادامه دهیم.

دوباره آغاز کردیم، دقایقی نگذشته بود که یک فرمانده طالب آمد، دوربین را خاموش کرد و پرسید: «تو کیستی و به اجازه چه کسی ضبط می‌کنی؟» من فورا اجازه کتبی ذبیح‌الله مجاهد را نشان دادم و گفتم که اجازه کار دارم؛ پاسخی دریافت نکردم. به من گفته شد باید از مسئول قطعه ۳۱۳ بدری اجازه بگیرید.

در همین حال مرا به داخل فرودگاه برده و به چهار یا پنج سرباز تحویل دادند. فرمانده ارشد آنان که روی صندلی نشسته بود مجوز را مطالعه کرد و تلفنی با فردی صحبت کرد و به من گفت منتظر باش.

بارها از من سوال شد که چرا بدون اجازه در اینجا فیلمبرداری کردید. پاسخ من این بود که مجوز کتبی داشتم. پس از حصول اطلاع از هویت من و اداره مربوطه‌ام گفتند که اکنون باید ببینیم که اگر کسی بدون اجازه فیلمبرداری کند باید چه اقدامی کنیم.

پس از حدود ۲۵ دقیقه بازجویی و بازداشت از طریق تلفن بی‌سیم گفته شد که به وی اجازه ندهید. گفتم باشد اجازه ندهید من می‌روم، گفتند الان منتظر باش. پس از اندکی انتظار فیلم‌های موجود در موبایلم بررسی شد و پس از حذف کردن همه به من اجازه رفتن دادند؛ اما به شرطی که دیگر موضوع فرودگاه را پوشش ندهم. با این حال یکی از فرماندهان قطعه بدری که شاید احساس کرد با من برخورد خوبی نشده است به من گفت که ما همه این کارها را برای امنیت شما انجام می‌دهیم.

به محض بیرون آمدن در مسافت کوتاهی کار خود را از سر گرفته بودیم که بار دیگر طالبان آمد. فرماندهی از ماشین پایین آمد و شروع به بازجویی کرد. وقتی مجوز را نشان دادم، گفت: تا جایی که کار کرده‌اید مشکلی نیست، حالا از اینجا بروید.

پیش از اینکه برای بار سوم کار ما متوقف شود و اوضاع بدتر شود، مجبور شدم آنجا را ترک کنم اما این سوال ذهنم را به خود مشغول کرده بود که روزنامه‌نگاران به دلیل نگرانی‌های امنیتی بارها از کار باز داشته می‌شوند، اما کارها و ویدیوهای آن‌ها به چه دلیل و نگرانی‌ای حذف می‌شود؟

پس از این حوادث، وقتی با مقامات ارشد طالبان که با رسانه‌ها سر و کار داشتند گفت‌وگو کردیم، آن‌ها پاسخ دادند که شکایاتی از این دست به آنان رسیده، اما فعلا روزهای آغازین کار ما است و وضعیت روزنامه‌نگاران بهتر خواهد شد.      

به امید بهبود اوضاع تصمیم گرفتیم به پاکستان برگردیم. پیش از آمدن به افغانستان تنها سوالی که در ذهن من وجود داشت این بود که آیا طالبان تغییر کرده است؟ حالا پرسش دیگری هم ذهنم را به خود مشغول ساخته، که دست‌کم در حد آزادی دادن به خبرنگاران، آیا طالبان نیز سعی در تغییر دارد؟

در عین حال، طالبان برای جلب اعتماد و بازگرداندن شمار زیادی از روزنامه‌نگاران افغانستانی که کشور را ترک کرده‌اند، چه باید بکند؟

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentUrdu

بیشتر از دیدگاه