«برو کنار، ان بولین» [ملکه انگلستان در قرن ۱۶ که با شائبه ساحرگی اعدام شد] جدیدترین قهرمان افسانه تاریخی اخیر فیلیپا گرگوری، زنی از طبقه پایین اجتماع است به نام الینور ریکی که سعی میکند از طریق مامایی و طب گیاهی به سختی برای خود زندگی بسازد. ولی در انگلستان خرافاتی سال ۱۶۴۸، شناختن گیاهان و زن بودن ترکیبی خطرناک بود. رمان گرگوری که «زمینهای زیر مد» (Tidelands) نام دارد اولین قسمت از یک مجموعه است که در آن او جای دادگاههای سلطنتی را با سرزمین به همان اندازه خیانتکار انگستان رعیتی عوض می کند که در جنگ داخلی میسوزد و با فقر، نابرابری و زنستیزی از درون خورده میشود.
مانند تمام داستانهای تخیلی تاریخی خوب، این رمان ترکیبی عجیب از جزییاتی دور و مضامینی است که به شدت برای ما در دنیای امروز ملموس است. دنیایی که در آن کودکان برای صبحانه آبجو مینوشند، بندر ساسکس باتلاقی خالی از سکنه است، و در دنیای پیش از انقلاب صنعتی، دختران نوجوان کمرهای خود را برای برداشت محصول خم می کنند. همچنین در این دنیا، اگر مردی باشی که درباره گیاهان طبی میداند، داروسازی محترم هستی ولی اگر زن باشی در بهترین حالت همسایهای مفید بوده که به جای دستمزد احتمالا شلغمی کهنه تحویل خواهی گرفت. وقتی در رمان گرگوری غرق شوید، عمیقا و ناامیدانه خواهید دید که هنوز بر اساس آخرین اطلاعات، انتظاری ۲۰۲ ساله برای از بین رفتن فاصله دستمزد زنان و مردان همچنان ادامه دارد.
نیروی تاریکی، که کل این داستان را تا پایان ترسناک آن در چشمه دهکده به پیش میبرد، ترس از ساحرگی است. الینور، که توسط شوهر سواستفادهجوی خویش ترک شده، خود به خود در مظان اتهام قرار دارد چرا که در هیچ یک از طبقههای پذیرفتهشده اجتماع، یعنی همسر یا بیوه، نمیگنجد. تخصص وی در گیاهان دارویی که از مادرش آموخته است، به همان اندازه که به او در گذران زندگی کمک میکند، برایش مسئولیت و عواقبی نیز به همراه خواهد داشت. در نهایت، همخوابگی با یک کشیش کاتولیک جذاب و یاغی که از پارسایان کرامول مخفی شده بود، موجبات سقوط سریع الینور را فراهم آورد. [پارسایان یاpuritans گروهی از پروتستانهای انگلیسی هستند که در فاصله سالهای ۱۶۴۹ تا ۱۶۶۰ حمایت الیور کرامول را در قدرت با خود داشتند]
ساحرگان همواره مایه الهام فرهنگهای گوناگون بودند، از توطئهگرانی جادوگر در مکبث در نمایشنامه «بوته آزمایش» (The Crucible ) آرتور میلر تا زیبارویانی کنجکاو با رخساری درخشان با نور سبز در نمایش موسیقیایی پرطرفدار «شرور» (Wicked). در فرهنگ پاپ، از ساحرگان تصویری سکسی و تمیز ارائه میشود، تصویری مانند نوجوانی شورشی در داستانهای کودکان یا یک کرست تنگ لباس هالووین. «زمینهای زیر مد» یادآورعیان ریشه واقعی ساحرگی در اروپا است که سکسی بود ولی به هیچ عنوان تمیز و زیبا نبود. در واقع، ترس از ساحرگان به شدت شبیه بیزاری و ترس از بدن زنان به نظر میرسد.
در یکی از صحنههای تاثیرگذار «زمینهای زیر مد»، الینور را برهنه کرده و بدنش را برای نشانهای ساحرگی تفحص میکنند؛ نشانهایی که میتواند یک ماهگرفتگی با شکلی عجیب بوده، یا معروفتر از همه، یک نوک پستان اضافه که برای شیر دادن «مآنیس» استفاده میشود. مآنیس حیواناتی مانند گربه یا غورباقه هستند که تصور میشد دستیاران کوچک شیطان هستند. باور رایج دیگر درباره ساحرگان در طول تعقیب و محاکمه ۴۰۰ ساله آن ها، این بود که آنها واقعا با شیطان همبستر میشوند.
اگر این پدیده ها خیلی مسخره به نظر میرسند بد نیست به یاد بیاوریم که اولا، دهها هزار نفر در اروپا و آمریکای شمالی به خاطر ساحرگی اعدام شدند، و ثانیا، امروز هم در وب سایت آمازون صدها کتاب با موضوع آموزش ساحرگی برای فروش وجود دارد که به خواننده زودباور یاد میدهد چگونه با شمع یا استفاده از قدرت جادویی یک لامپ یا یک گوی، جادو کند. دست آخر آخرین اعدام «قانونی» بر پایه ساحرگی در جزایر بریتانیایی آنقدر هم دور نیست و به قرون وسطی برنمیگردد بلکه در سال ۱۷۲۷ اتفاق افتاد - دوره ای که ظاهرا اوج عصر روشنگری؛ یک خانم مسن اسکاتلندی به نام جنت هورن در قیر پوشانده و در خیابانهای شهر چرخانده شد تا نهایتا زنده به آتش کشیده شود.
اما «زمینهای زیر مد» خواننده را با چنین صحنه دهشتناکی مواجه نمیسازد، بلکه ترس را آرام آرام و به گونهای نامحسوس و زیرکانه به خواننده منتقل میکند. الینور همیشه مراقب حرف های خود است چرا که نگران شهرت خود در دورهای از تاریخ است که پر است از آداب و رسوم دورویانه درباره روابط جنسی. همانطور که گرگوری به گونهای تحریکآمیز بیان کرده است، الینور در یک اجتماع مذهبی معمولی زندگی میکند، اجتماعی که دادگاه کلیسای آن زنی را به خاطر داشتن روابط جنسی خارج از ازدواج در جشن برداشت محصول، برهنه و تحقیر میکند، در حالی که مردی که با او همبستر شده هیچ مجازاتی را شاهد نخواهد بود. یکی از منحوسترین صحنهها درست پیش از پایان داستان است وقتی که جماعت حاضر در عروسی دختر الینور علیه او برخواسته و او را متهم به ساحرگی میکنند، مانند نسخه ای افراطی از سریال «به عروس نگو» (Don’t Tell the Bride).
«اتاق ساکت بود. سکوت عمیقتر شد و دلمه بست. آهسته، به آهستگی ظهور یک فکر، همه علیه الینور شدند. همه به او نگاه کردند، او که معروف بود به زنی مکار با استعدادهایی ورای این دنیا».
خیلی زود، جماعت با شور و شوق فریاد میزند «شنایش دهید» که تعبیری است از نگاه داشتن متهم در زیر آب. فرضیه آن زمان، تاثیرگرفته از باور معنوی به غسل تعمید، این بود که ساحرگان برای اجتناب از آب، شناور میشوند، در حالی که مردم عادی غرق خواهند شد. آزمایشی که حتی اگر فرد در آن بیگناه شناخته میشد باز هم ممکن بود جان خود را از دست بدهد.
شاید از این شکنجه بیرحمانه با ارابه غرقکننده خیلی دور شده باشیم اما هنوز سخت نیست که بتوان رفتارهای مشابهی را در فرهنگ پابرجای «ننگین شمردن هرزهها»، تابوهای ماندگار درباره قاعدگی ماهانه، و به ویژه نحوه قضاوت، تعقیب و تهدید زنان در شبکههای اجتماعی، مشاهده کرد. در قرن هفدهم، زنان به خاطر اعتراض کردن سرزنش میشدند. طبق گزارش موسسه بینالمللی امنیت خبر (International News Safety Institute) امروز زن های خبرنگار سه برابر بیشتر در معرض قلدری همکاران مرد خود در فضای مجازی قرار می گیرند.
فرهنگ سیاسی نیز کاملا زهرآگین است. تنها ۸ سال از اقدام تونی ابوت در استرالیا میگذرد که شعار انتخاباتی «ساحره را گور کن» علیه نخستوزیر وقت، جولیا گیلارد، را محکوم کرد. چهار سال از وقتی که دونالد ترامپ مجری تلویزیون، مگان کلی، را به خاطر این که «معلوم نبود خون از کجایش میآید» تقبیح کرد. علیرغم وجود رهبران زن قدرتمندی مانند انگلا مرکل و جاکیندا آردرن، هنوز هم زنان در سراسر دنیا حضور به شدت اندکی در سیاست دارند.
زنستیزی مانند خرافهپرستی، آهسته از میان میرود؛ اگر به کل از میان برود. «زمینهای زیر مد» شما را طلسم خواهد کرد و نگاهی تحریککننده و گذراست به گذشتهای که به طرز عجیبی آشناست.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent