کابینه «اعتدال»، چین و اجرای اراده‌های معطوف به آمریکاستیزی

خامنه‌ای دست‌کم از شش سال پیش، از توافق بلندمدت با چین در جهت ستیز با آمریکا دفاع کرده است

نوع رفتاری که ظریف در قبال سند توافق ۲۵ ساله با چین داشت نشان داد که ساختن تصویری «غرب‌گرا» و «میانه‌رو» از پیش‌بران پروژه «اعتدال» تصویری کاذب است-AFP

«اولا باید به مقام معظم رهبری تبریک گفت که مبدع این قصه بود و به آقای دکتر لاریجانی و آقای دکتر ظریف و نظام جمهوری اسلامی ایران خسته نباشید گفت که در این شرایطی که ما یک دلار هم نمی‌توانیم جابه‌جا کنیم، چین گفته است که ۴۵۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری می‌کنم؛ به کوری چشم آمریکایی‌ها.» این چند خط از سخنان منصور حقیقت‌پور، مشاور کنونی علی لاریجانی، که در گفت‌وگویی با وب‌سایت جماران در فروردین ۱۴۰۰ بیان شد، به روشنی و کوتاهی تصویری از چرایی و چگونگی سند همکاری ۲۵ ساله‌ جمهوری اسلامی ایران و چین ارائه دهد.

به یاد داریم که علی لاریجانی، نماینده منصوب خامنه‌ای و طرف گفت‌وگوی اصلی با چینی‌ها برای تنظیم این سند بود و سخنان مشاور اصلی او کانال خوبی برای تماشای واقعیات این سند همکاری است. منصور حقیقت‌پور در دوره نهم مجلس شورای اسلامی، از اعضای فراکسیون «رهروان ولایت» بود که از چهره‌های حامی علی لاریجانی تشکیل شد و در پیگیری و به بارنشاندن خواسته‌های او که بر صندلی ریاست مجلس شورای اسلامی تکیه زده بود، نقش اساسی داشت. این فراکسیون در دوره نهم بیشتر پست‌های کلیدی را اشغال کرده بود و منصور حقیقت‌پور در آن دوره، نایب‌رئیس کمیسیون پراهمیت سیاست خارجی و امنیت ملی بود.

بر اساس چنین جایگاهی است که می‌توان سخنان منصور حقیقت‌پور درباره سند توافق ۲۵ ساله را سخنانی معتبر دانست. حقیقت‌پور به نکاتی محوری درباره چگونگی و چرایی توافقنامه اشاره می‌کند؛ در حوزه چگونگی، او به نقش پررنگ خامنه‌ای و دستگاه ولایت‌فقیه در تصمیم و تنظیم پیرامون سند ۲۵ ساله و نقش حاشیه‌ای کابینه حسن روحانی اشاره می‌کند؛ چنان که به گفته خود حقیقت‌پور سربرگ نامه‌های علی لاریجانی درباره این سند توافق چنین است: «مشاور رهبر انقلاب و مجری توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین». 

در حوزه چرایی، حقیقت‌پور این سند را عملا در تقابل با ایالات‌متحده معرفی می‌کند که به صورت کاملا بارزی، این نیز برآمده از تاکیدات علی خامنه‌ای است که آمریکاستیزی بخش اصلی سیاست ورزی‌اش در طول مدت رهبری جمهوری اسلامی بوده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حقیقت‌پور در بخشی از همین گفت‌وگو سخنی می‌گوید که کاملا نشانگر آن است که چرایی این توافقنامه را بیش از آنکه در چارچوب معمول سرمایه‌گذاری‌ها سنجید، باید در راستای سرفصل‌های استکبارستیزانه‌ جمهوری اسلامی ایران و شخص علی خامنه‌ای دانست: «من معتقدم مشابه همین سند بلندمدت و ۲۵ ساله را باید با روسیه و هند هم ببندیم تا آمریکا بفهمد که دنیا زیاد هم کوچک نیست که او پادشاه آن باشد؛ دنیا بزرگ است و ما راحت می‌توانیم از این ظرفیت‌ها در دنیا استفاده کنیم.»

سیاست نزدیکی به کشورهای قدرتمند شرقی همچون چین برای دوری‌گزینی از ایالات‌متحده و اروپای غربی، مسئله‌ای نیست که خامنه‌ای بخواهد آن را صرفا به صورت تلویحی بیان کند، بلکه او خود به صراحت از آن دفاع می‌کند و در وب‌سایت رسمی‌اش نیز این سیاست عملا توصیه می‌شود.

خامنه‌ای دست‌کم از شش سال پیش، از لزوم این توافق بلندمدت با چین در جهت ستیز با آمریکا دفاع می‌کند. چنانکه در سال ۱۳۹۴ در دیداری که با رئیس‌جمهور چین داشت، ضمن تقدیر از «همکاری‌های فراموش‌نشدنی چین در دوران تحریم» به صراحت گفت: «غربی‌ها هیچ‌گاه نتوانستند اعتماد ملت ایران را جلب كنند... دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل‌اطمینان همچون چین بود و هست و بر همین اساس، توافق روسای جمهوری ایران و چین برای یك روابط راهبردی ۲۵ ساله، كاملا درست و حكمت‌آمیز است... كه باید با پیگیری جدی دو طرف، توافق‌ها حتما به مرحله عملیاتی برسند.»

با توجه به موارد و مثال‌هایی که در بالا ذکر شد می‌توان گفت که اساسا اراده پیش‌برنده برای توافقنامه ۲۵ ساله با چین، خامنه‌ای و دستگاه ولایت‌فقیه بوده است. چینی‌ها که در نسبت با دولت‌های غربی شناخت بهتری از مناسبات حقیقی و حقوقی قدرت در ساختار جمهوری اسلامی دارند، برای گفت‌وگو درباره این توافق و پیشبرد آن، خواستار حضور نماینده‌ای از سوی خامنه‌ای بودند تا این توافق ضمانت اجرایی پیدا کند.

کابینه «اعتدال»؛ محمدجواد ظریف و سیاست اتکا به شرق

اگرچه محمدجواد ظریف هنگام حضور در کلاب‌هاوس در فروردین ۱۴۰۰ برای دفاع از این سند همکاری ۲۵ ساله مدعی شد که خود او علی لاریجانی را پیشنهاد داده است و چینی‌ها دخالتی در تعیین نماینده از سمت ایران نداشتند، ولی هم گفته‌های منصور حقیقت‌پور و هم گفته‌های کمال خرازی، از مشاوران علی خامنه‌ای در مسائل بین‌المللی، خلاف این است. خرازی که ریاست شورای راهبردی روابط خارجی در جمهوری اسلامی را هم بر عهده دارد، درباره این خواست چینی‌ها می‌گوید: «با توجه به اینکه دولت‌ها در ایران تغییر می‌کنند و در ۲۵ سال آینده ممکن است گرایش‌های سیاسی مختلف، دولت را در اختیار داشته باشند، دولت چین که برخاسته از یک حزب حاکم و دارای تداوم و ثبات است، تاکید داشت که نماینده‌ای از نظام نیز در این کار دخالت داشته باشد». 

ولی نقش حاشیه‌ای حسن روحانی و کابینه او در تصمیم‌گیری درباره عقد قرارداد ۲۵ ساله، نافی کارگزاری آنان برای پیشبرد این توافقنامه و دفاع از آن در عرصه عمومی نبود. در سفرهایی که علی لاریجانی به چین داشت، وزرای کابینه حسن روحانی او را همراهی می‌کردند و این قرارداد را نیز محمدجواد ظریف که وزیر خارجه کابینه حسن روحانی است، به صورت رسمی در تهران امضا کرد.

حسن روحانی نیز در چندین نوبت به دفاع تمام‌قد از این سند همکاری برخاست و با وجود نارضایتی شدید ملت ایران از این سند همکاری که آن را به «ترکمانچای چینی» تعبیر می‌کردند، در مهر ۱۳۹۹ و در قالب یک پیام، این قرارداد ۲۵ ساله را در راستای مقابله با یک‌جانبه‌گرایی ایالات‌متحده عنوان کرد و گفت: «اطمینان دارم نهایی‌سازی و امضای برنامه مشارکت جامع راهبردی ۲۵ ساله بین دو کشور گامی بزرگ در جهت پیشبرد منافع مشترک و در راستای صلح و ثبات بین‌المللی و مقابله با یک‌جانبه‌گرایی فراهم خواهد کرد.»

نوع رفتاری که محمدجواد ظریف در قبال سند توافق ۲۵ ساله با چین داشت و ذوق و شوق او برای آنکه این سند را به نام خود بزند، نشان می‌دهد که برساختن تصویری «غرب‌گرا» و «میانه‌رو» از پیش‌بران پروژه «اعتدال» در جمهوری اسلامی چه اندازه تصویری کاذب است. ظریف از ویترین‌های اصلی و پربیننده پروژه اعتدال بود و نکته اینکه هم او از مدافعان اصلی این سند همکاری ۲۵ ساله با چین بود؛ سندی که به شهادت داده‌های گوناگون -که در بالا نیز آمدند- خامنه‌ای اساسا با هدف دوری‌گزینی و تقابل با آمریکا از آن حمایت کرد و هدایت آن را در دست گرفت.

البته این مشکل بنیادین بخشی از سیاستمداران غربی است که توانایی تشخیص دقیق مناسبات قدرت در ایران را ندارند و خریدار دوگانه «تندرو/ میانه‌رو»‌اند و محمدجواد ظریف را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی کسی می‌شناسند که گویی در پی میانه‌روی است. البته ظریف دست‌کم وقتی به زبان فارسی سخن می‌گوید، چنین ادعایی ندارد؛ چنانکه در گفت‌وگویی تفصیلی و تشریحی که در سال‌های نخستین دهه ۹۰ خورشیدی داشت، به صراحت می‌گوید: «ما با غرب و مخصوصا آمریکا مشکل بنیادی داریم... اگر می‌خواهید با نظام سلطه برخورد کنید، باید مبانی سلطه را به هم بزنید... بنده معتقدم ما بدون اهداف انقلابی‌مان وجود خارجی نداریم.» کسانی که مدعی میانه‌روی ظریف‌اند، باید تفاوت این سخنان او با سخنان قاسم سلیمانی یا حسین سلامی را نشان دهند.

درواقع، محمدجواد ظریف به عنوان تئوریسین پروژه اعتدال در حوزه سیاست خارجی همچون خامنه‌ای و تحلیلگران دستگاه ولایت‌فقیه بر این باور است که روابط خارجی جمهوری اسلامی تا دست‌کم یک دهه باید به چین و روسیه متکی باشد. او در گفت‌وگویی با «عصر اندیشه» درباره چرایی این اتکا، آن را ابزاری قدرتمند برای مدیریت روابط جمهوری اسلامی با غرب می‌داند. در واقع، دفاع ظریف از آنچه او آن را «توازن» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی می‌داند، توسعه و گسترش روابط با شرق برای قدرتمندسازی چالش‌های رژیم جمهوری اسلامی با ایالات‌متحده است؛ یعنی دقیقا همان هدفی که خامنه‌ای از روابط با چین دنبال می‌کند.

تفاوت ظریف و تیم اعتدال با جناح اصولگرا، در حوزه نوع رفتار با دولت‌های غربی است؛ یعنی اگرچه در حوزه بنیادی و بر سر اصل ستیز با غرب بین این دو جناح جمهوری اسلامی شباهت نگاه وجود دارد، در حوزه نوع مدیریت این تقابل، تفاوت‌نظر است. به عنوان نمونه، ظریف و حامیان او مدعی‌اند حتی اجرایی‌شدن سند همکاری ۲۵ ساله با چین نیز به مدیریت تنش‌ها با غرب وابسته است؛ علت روشن است. روابط گسترده چین با نظام جهانی و به ویژه ایالات‌متحده، به آنان اجازه گسترش روابط راهبردی را با کشورهایی که در حوزه ستیز امنیتی با غرب قرار می‌گیرند، نمی‌دهد. نکته‌ای که جناح به اصطلاح اصولگرا در نمی‌یابد و نگاه به شرق را پدیده‌ای کاملا منفک از نوع رابطه با غرب می‌داند. 

محمدجواد ظریف درباره نسبت برجام - به عنوان تلاشی برای مدیریت چالش‌های جمهوری اسلامی با ایالات‌متحده - و گسترش روابط با شرق، این چنین می‌گوید: «از سال ۹۲ که ما به سر کار آمدیم، درخواست رابطه راهبردی با چین داشتیم اما آن‌ها تا سال ۹۴ به ما پاسخ ندادند؛ چون شرایط قطعنامه‌های قبلی زمینه را برایشان فراهم نمی‌کرد. این یعنی چینی‌ها هم تا زمانی که برجام منعقد نشد، برای توافق با ایران پیشگام نشدند.»

به عنوان بند پایانی این یادداشت و سندی بر این ادعا که کابینه حسن روحانی از حامیان اصلی نگاه ترجیحی به شرق در تقابل با غرب است، کافی است این سخن کوتاه از محمدجواد ظریف را نقل کنیم که به صراحت، در راستای نگرش مثبت خود به همکاری با چین و دیدگاه تقابلی‌اش با ایالات‌متحده آمریکا، تاکید می‌کند: «من در جلسات خصوصی می‌گویم که شریک اصلی ما یا روسیه است یا چین.»