شاعر و ترانه‌سرای عاشقانه‌ها؛ پنجمین سال درگذشت سیمین بهبهانی

اشعار سیمین مملو از لحظات عاشقانه زندگی است

عکس از وبسایت سیمین بهبهانی

در تاریخ معاصر ایران نام سه بانوی ایرانی بیش از همه در سپهر شعر این سرزمین درخشیده است. نخست پروین اعتصامی که در سال‌های اولیه دهه ۲۰ در ۳۵ سالگی درگذشت. دوم؛ فروغ فرخزاد که چندین نسل با شعر او زندگی‌ کرده‌اند و در ۳۲ سالگی و در تصادفی شوم مرگ را تجربه کرد و سوم سیمین بهبهانی ک با ۸۷ سال عمری به کمال یافت.

آن دو تن این توفیق را نداشتند و زمانه و تقدیر به کامشان نبود که زیستی طولانی را تجربه کنند و هم خود و هم جهان را بیشتر بشناسند و به قول احمد شاملو، شریطه‌ خویش از روزگار بیرون کشند. سیمین اما به قول شاملو از آستانه اجبار رقصان و شادمانه و شاکر گذشت، عمری طولانی یافت و توانست هم خود را بشناسد و هم جهان را و هم تحولی در غزلسرایی معاصر ایجاد کند و هم آنکه بیش از ۳۰۰ ترانه در کارنامه کاری خود بر جای گذارد.

سیمین علاوه بر آنکه از نظر فنی به عروض و وزن خاصی در غزلسرایی و سرودن شعر دست یافته بود، اما این تنها ویژگی شعر او نبود، بلکه شعرش طراوت و تازگی‌ای داشت که او را از دیگر هم‌عصرانش و حتی شاعران قبل از او متمایز می‌ساخت. ضمن آنکه برخی از اشعارش از نظر مضمونی گوشه چشمی به پاره‌‌هایی از رخدادهای سیاسی ایران داشتند و شاید از زمره سیاسی‌ترین اشعار در دوره خود است که از زبانی تلخ، اما فاخر برخوردارند.

این اشعار نیز به شهرت و اعتبار او می‌افزود و جایگاهی ویژه به او می‌بخشید به نحوی که در سال‌های میانی دهه ۷۰ و به‌رغم آنکه همه چیز آماده دریافت جایزه بود، دادن جایزه به او نه تنها فرجامی خوش نیافت که اسباب اعتراض به وزارت ارشاد وقت دوره عطاء‌الله مهاجرانی از سوی مخالفان و منتقدان شد.

همین وجه سیاسی، اجتماعی اشعارش سبب شد تا برخی از شاعران تازه‌کار به تقلید از فضای حسی، عاطفی و احساسی او شعر بسرایند و در فضای مجازی انتشار ‌دهند تا با چنین ترفندی مخاطبان مشتاق شعر سیمین را به دروغ پای اشعار خود بنشانند که البته تکذیبیه‌های پرتعداد و گاه به گاهی بانو سیمین بهبهانی را به دنبال داشت.

عاشقانه‌هایی از چشم یک زن

شعر سیمین مملو از لحظات عاشقانه زندگی است. لحظاتی که فضایی زنانه دارد و در سپهر پرتکرار شعر مردانه تاریخ ایران، از جهاتی یگانه است. چرا که از این زاویه نگاه به برخی مفاهیم عالی انسانی می‌توان به نتایج درخوری دست یافت. خوانندگان شعر فارسی توصیف عشق را بیشتر از زبان مردان شنیده‌اند. سعدی، حافظ، مولانا، عطار و نظامی، اگر چه عشق را زیبا و بی‌نظیر توصیف‌ کرده‌اند، اما همه آنها مردان شاعر بودند و چشمی که از زاویه این جنس لطیف به پدیده عشق بنگرد تقریبا نادر و کمیاب است.

به‌همین دلیل است که لحظاتی از این دست را شاید تنها در شعر مولانا بتوان سراغ کرد، آنجایی که از شیدایی خود نسبت به شمس سخن می‌گوید:

ز عشق شمس تبریزی ز بیداری و شب‌خیزی
مثال ذره‌ای گردان، پریشانم به جان تو

 این‌گونه توصیف نشانی است از وحدت آدمی و از میان برداشته‌ شدن مفهومی به نام «جنسیت» در واژه‌ای به نام «عشق» که زبان مردانه و زنانه نمی‌شناسد. لحظاتی که وقتی در اشعار بانو سیمین بهبهانی دقت کنیم همان فضا و احساس را تداعی می‌کند:

نه باهوشم، نه بیهوشم، نه گریانم نه خاموشم

همین دانم که می‌سوزم، همین دانم که می‌جوشم

پریشانم، پریشانم، چه می‌گویم؟ نمی‌دانم

ز سودای تو حیرانم، چرا کردی فراموشم؟

تنها در میان گروه ترانه‌سرایان نامدار

در دنیای ترانه‌سرایی نیز سیمین تنها بود. در دوره‌ شکوفایی و اوج ترانه‌سرایی در ایران، که ترانه‌سراهای مردی همانند رهی معیری، اسماعیل نواب صفا، رحیم معینی کرمانشاهی، تورج نگهبان، بیژن ترقی و… شعر و ترانه می‌سرودند، سیمین بهبهانی تنها زنی بود که در میان این ترانه‌سرایان پرآوازه به سرودن سرگرم و جالب این که بسیار هم پرمشتری و تقاضا بود.

بهبهانی از سال‌های اولیه دهه سی به ترانه‌سرایی پرداخت و آنگونه که خود در گفت وگوهای متعددش بیان کرده، ذهنی آماده و خلاق داشت و در سریع‌ترین زمان ممکن ترانه‌ها را می‌سرود. به همین دلیل آهنگسازان و ملودی‌پردازان و دستگاه رادیو نام او را «خوب و زود» گذاشته بودند، چون هم خوب ترانه می‌سرود و هم زود. اگر چه خود در یکی از این گفت‌وگوها اشاره کرده که بیشتر این ترانه‌ها را به جهت نیاز مالی می‌سروده، اما در میان همین ترانه‌ها هستند آثاری که چه از نظر آهنگسازی و ملودی‌پردازی و بافت شعری، زیبا و فراوان تاثیرند.

در این دوره او با آهنگسازان بزرگی چون همایون خرم، مهدی خالدی، مرتضی‌خان محجوبی، بزرگ لشگری و … همکاری داشته است.

در سال‌های بعد اما محتوا و مضمون غزل‌ها و سروده‌هایش به کیفیت و استانداردی رسیده بود که آهنگسازان بسیاری از آنها بهره بردند. در واقع این اشعار از نظر وزنی و موسیقایی به اندازه‌ و کیفیتی بودند که آهنگسازان همانند اشعار سعدی و مولانا به سراغ آنها آمدند. برای نمونه داریوش اقبالی ترانه معروف «دوباره می‌سازمت وطن» را روی غزلی با همین عنوان ساخت که خانم بهبهانی در سال‌های آتش و خون اوایل انقلاب سرود.

یا محمدجواد ضرابیان ترانه معروف «هوای گریه» با صدای همایون شجریان را روی ترانه‌ او در دستگاه همایون ساخت. ترانه‌ای که به عنوان نخستین کار مستقل همایون شجریان به سرعت فراگیر شد و در زمره محبوب‌ترین ترانه‌های دو دهه اخیر جای گرفت. چند سال بعد تهمورث پورناظری روی شعر:
چرا رفتی ، چرا؟ من بی قرارم

به سر، سودای آغوش تو دارم

آهنگی ساخت که با استقبال گسترده مخاطبان موسیقی روبرو شد، به نحوی که رکورد برخی آثار موسیقی از منظر استقبال مخاطبان را شکست.

در سال‌های اخیر رویکرد به سروده‌های سیمین بهبهانی رشد مطلوبی پیدا کرده است و ماهی و هفته‌ای نیست که نشنویم آهنگسازی تاره‌کار یا باتجربه ساخت ملودی روی یکی از اشعار خانم بهبهانی را به دست گرفته است.

سیمین بهبهانی که روز ۲۸ تیر ۱۳۰۶ شش به دنیا آمد و روز ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ از دنیا رفت و نزدیک به ۲۰ کتاب از خود به جای گذاشت، قطعا در آینده بیش از امروز قدر شعرهایش را خواهند دانست.

بیشتر از فرهنگ و هنر