شیمی عجیب جمهوری اسلامی: تبدیل یک نیروی خودی به «فتنه‌گر»

روسای جمهوری ایران به‌ محض به قدرت رسیدن، عملا در اداره کشور فلج می‌شوند

احمدی‌نژاد یکی از مرموزترین سیاستمداران ایرانی است. او که فعالیت جدی خود را از استانداری اردبیل در سال ۱۳۷۲ آغاز کرد، در سال ۱۳۸۲ و با کمک لیست آبادگران به شهرداری تهران راه یافت. با حضور احمدی‌نژاد در شهرداری تهران، حواشی پیرامون او افزایش یافت و نیروهای اصولگرا و انقلابی با توجه‌ به ویژگی‌های او همچون ساده‌زیستی و عدالت‌طلبی جذب او شدند. در سال ۱۳۸۴ او با اختلاف ۶۰۰ هزار رای با مهدی کروبی توانست به دور دوم راه پیدا کند و در دور دوم نیز با کسب ۶۱.۷ درصد آرا به ریاست‌جمهوری ایران رسید.

رفاقت با اصولگرایان

کابینه دولت نهم و دهم احمدی‌نژاد پر از افرادی بود که این روزها از چهره‌های شاخص حزب پایداری و جناح اصولگرا هستند. افرادی همچون کامران باقری لنکرانی، وزیر بهداشت، صادق محصولی، وزیر کشور، پرویز فتاح، وزیر نیرو در دولت نهم، مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت، علی نیکزاد، وزیر راه و شهرسازی، رستم قاسمی، وزیر نفت و غلامحسین الهام، سخنگوی دولت دهم نمونه‌هایی از نزدیکی محمود احمدی‌نژاد با جریان اصولگرا به شمار می‌روند. حمایت‌های آشکار و نهان نهادهای حاکمیتی در انتخابات ۸۸ و حمایت‌های لفظی رهبر انقلاب از محمود احمدی‌نژاد در سخنرانی‌های مختلف خود در سراسر کشور نشان می‌داد که جریان اصولگرا و انقلابی بالاخره توانسته است به قدرت ریاست‌جمهوری در کشور دست یابد.

شروع اختلاف‌ها

بعد از آنکه احمدی‌نژاد با مناقشه‌ها و بحث‌های بسیار در انتخابات ۱۳۸۸ به پیروزی رسید، در گام اول اسفندیار رحیم مشایی را به‌عنوان معاون اول خود انتخاب کرد. این انتخاب با مخالفت گسترده مراجع تقلید روبه‌رو شد و حتی آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی این انتصاب را نامشروع دانست. اما احمدی‌نژاد زیر بار فشارها نرفت و حتی دستور صریح و غیرعلنی آیت‌الله خامنه‌ای مبنی بر برکناری مشایی از سمت معاون اولی نیز نتوانست او را راضی کند. تا اینکه در روز جمعه دوم مرداد همان سال، متن دستور رهبر جمهوری اسلامی ایران خطاب به احمدی‌نژاد در مورد لزوم برکناری رحیم مشایی از سمت معاونت اولی رئیس‌جمهور منتشر شد. این نامه که تاریخ ۲۷ تیرماه را داشت، نشان می‌داد که شش روز پیش از انتشار ابلاغ شده است. احمدی‌نژاد نیز مشایی را به ریاست نهاد ریاست‌جمهوری برگزید و عملا او را کنار خود نگاه داشت.

ریشه اختلاف‌های جریان اصولگرا و انقلابی با احمدی‌نژاد را می‌توان از همین نقطه پی گرفت. در همین سال‌ها بود که اصولگرایان برای اطرافیان رئیس‌جمهور ایران از لفظ «جریان انحرافی» استفاده کردند. آن‌ها دیگر مثل گذشته احمدی‌نژاد را فرد منتخب خود نمی‌دانستند و او را به‌ نوعی خروج کرده معرفی کردند.

از رجایی زمان تا رد صلاحیت

محمود احمدی‌نژاد که در سال ۱۳۸۴ با عنوان «رجایی زمان» پا به عرصه انتخابات گذاشت، در انتخابات ۱۳۹۶ رد صلاحیت شد. همین اتفاق نشان می‌دهد که تا چه میزان احمدی‌نژاد سال ۱۳۸۴ با چیزی که از او را می‌شناختیم تفاوت کرده است. احمدی‌نژاد باز هم در سال ۱۴۰۰ در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد که دوباره صلاحیت او مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفت و او در یک سخنرانی‌ این انتخابات را تحریم کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از اقتصاد دولتی تا لیبرالیسم

دولت محمود احمدی‌نژاد در سال‌های اولیه مدیریت خود سیاست‌های متضادی را اجرا کرد و رویکرد ابتدایی او را می‌توان به سیاست‌های اقتصاد دولتی نزدیک دانست.

طرح مسکن مهر

دولت محمود احمدی‌نژاد سیاست‌های بسیار متضادی داشت. ساخت مسکن مهر و اجرای آن را می‌توان یکی از سیاست‌هایی دانست که در آن دولت به‌ صورت مستقیم در اقتصاد وارد شد. در فاز اول این طرح، دولت خود سازنده بود و با انتخاب پیمانکاران و نظارت‌های رایج کار ساخت‌وساز را انجام می‌داد. این طرح را می‌توان نمونه یک اقتصاد دولتی نامید.

طرح بنگاه‌های زودبازده

طرح بنگاه‌های زودبازده یکی دیگر از طرح‌های محمود احمدی‌نژاد بود که حاشیه‌های زیادی داشت و البته نشانی دیگر از تاکید او بر اقتصاد دولتی بود. این طرح بانک‌های دولتی را مجبور می‌کرد در اعطای تسهیلات، اولویت‌های دولت در توسعه مناطق را در نظر بگیرند و همین عامل سبب شد بسیاری از طرح‌های اقتصادی با بازدهی بسیار پایین، با کمک تسهیلات بانکی به طور موقت زنده شوند؛ اما از آنجایی‌ که این طرح‌ها بازدهی خوبی نداشتند، بعد از مدتی ورشکست یا به زمین و ملک تبدیل شدند و وام‌های پرداخت‌ شده به اهداف خود نرسید. این طرح نیز نشان دیگری از مداخله سنگین دولت در نظام بانکی و اقتصاد دولتی است.

طرح تحول اقتصادی

بعد از چند سال، سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد رنگ و بوی حرکت به سمت لیبرالیسم را گرفت. طرح تحول اقتصادی با عنوان هدفمند کردن یارانه‌ها را می‌توان از کارهای خوب دولت احمدی‌نژاد دانست که در جهت اقتصاد بازار حرکت کرد اما طرح نهایی که در کشور اجرا شد، نه تنها رنگ و بوی اقتصاد بازار را نداشت بلکه باعث شد اصلاح‌های بعدی نیز با مشکلاتی همراه شود.

 این طرح در نهایت به «گران کردن» انرژی و بازپرداخت یارانه به کل مردم ایران تبدیل شد. همانطور که در مقالات گذشته نیز به آن اشاره کردم، میان آزادسازی و گران‌سازی تفاوت‌های زیادی وجود دارد. دولت حسن روحانی نیز در آبان ۹۸ بنزین را گران کرد که البته راه به جایی نبرد. بالا بردن قیمت انرژی در شیوه حکمرانی کشور تفاوت خاصی ایجاد نمی‌کند؛ فقط بحران را اندکی به عقب می‌اندازد. اما در آزادسازی، قیمت انرژی مانند سایر اقلام به‌ صورت متغیر در اختیار مردم قرار می‌گیرد و دولت نسبت به نوسانات آن مسئولیتی ندارد.

احمدی‌نژاد ۱۴۰۰

احمدی‌نژاد در مصاحبه‌ای که اخیرا با مجله اندیشه پویا داشته، خود را یک «لیبرال دموکرات» معرفی کرده است. صفتی که پیش‌ از این حزب کارگزاران به خود داده بود و حسین مرعشی تاکید می‌کرد ما لیبرال دموکرات مسلمانیم. مصاحبه‌های متعدد احمدی‌‎نژاد درباره آزادی، اقتصاد و سیاست نشان می‌دهد که او در این سال‌ها تغییرات زیادی داشته است. در مصاحبه‌ای که او به تازگی با اقتصاد آنلاین و صادق الحسینی داشت، به این موضوع اشاره کرد که حامی کوچک‌سازی دولت و البته آزادسازی قیمت‌ها است. این دیدگاه او به سمت آزادی بیشتر نشان می‌دهد احمدی‌نژاد ۱۴۰۰ نسبت به احمدی‌نژاد سال ۱۳۸۴ از نظر اقتصادی اندیشه‌های بسیار کامل‌تری دارد.

چرا روسای‌جمهور تغییر می‌کنند؟

بسیاری از روسای‌جمهور در تاریخ ایران قبل از آنکه مدیریت کشور را برعهده بگیرند، در مورد لزوم برنامه‌ریزی و تحول اقتصادی صحبت می‌کنند اما به‌ محض به قدرت رسیدن، در بوروکراسی گسترده درگیر و عملا در اداره کشور فلج می‌شوند. به نظر می‌رسد بعد از پایان دوره اداره کشور و پس از خلوت با خود راهکارهای درست حل مشکلات اقتصادی که همان آزادسازی است را نتیجه می‌گیرند. البته آزادی اقتصادی هزینه‌های زیادی دارد و نمی‌توان به‌ راحتی زیر بار آن رفت اما به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور انقلابی جمهوری اسلامی ایران یعنی احمدی‌نژاد هم امروز فهمیده است راهکاری جز کوچک‌ کردن دولت و آزادی اقتصادی پیش روی مدیریت کشور نیست.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه