آیا کردهای عراق در کشتن قاسم سلیمانی دست داشتند؟

گزارش «یاهو نیوز» جزئيات تازه‌ای در باره کشته شدن قاسم سلیمانی مطرح کرده است 

در روایت «یاهو نیوز»، نیروهای کرد نقش مهمی در عملیات کشتن قاسم سلیمانی از سوی آمریکا دست داشته‌اند- AHMAD AL-RUBAYE / AFP

در سال ۲۰۱۷ که دونالد ترامپ پس از پیروزی غیرمنتظره‌اش رئیس‌جمهوری آمریکا شد، همه می‌دانستند که سیاست واشنگتن نسبت به ایران به سرعت تغییر خواهد کرد. باراک اوباما شاید نزدیک‌ترین روابط آمریکا با جمهوری اسلامی ایران را از زمان انقلاب ۵۷ به این سو برقرار کرده بود و حالا آن سیاست تغییری ۱۸۰ درجه‌ای می‌یافت: ترامپ آمده بود تا برجام را کنار بزند و با «فشار حداکثری» به سراغ جمهوری اسلامی ایران برود. 

در این فضای جدید بود که رئیس جدید سازمان سیا، مایک پمپئو، طرحی جسورانه را مطرح کرد: کشتن قاسم سلیمانی. 

طبعا این موضوعی نبود که کسی قبلا به آن فکر نکرده باشد. هم اسرائیلی‌ها که نقش سلیمانی در حملات تروریستی را خوب می‌دانستند و هم آمریکایی‌ها که هزاران نفر از سربازان‌شان را بر اثر بمب‌های سلیمانی و نیروهای تحت امرش از دست داده بودند، به راه‌های مختلف از میان بردن او اندیشیده بودند. حالا اما این نه گمانه‌زنی کلی، که یک طرح و برنامه بسیار مشخص بود، چون یکی از نزدیک‌ترین متحدین رئیس‌جمهوری آن‌را مطرح کرده بود.

نقش محوری پمپئو در آغاز تدارکاتی که نهایتا منجر به کشتن سلیمانی شد، از جزئیاتی است که روز شنبه در گزارشی در وب‌سایت «یاهو نیوز» برملا شد. جک مورفی و زک دورفمن، دو روزنامه‌نگار آمریکایی، آن گزارش را بر اساس گفت‌وگو با ۱۵ مقام کنونی و سابق دولت آمریکا، تنظیم کرده‌اند. برخی از این مقامات با نام خودشان صحبت کرده‌اند و بعضی‌ها بدون اسم. آقای مورفی خودش سابقه حضور در ارتش آمریکا دارد و کتابی هم از خاطراتش در این مورد نوشته است. آقای دورفمن نیز جزو نویسندگان ارشد تیم امنیت سایبری موسسه معتبر آسپن است. 

در آن گزارش، از این می‌خوانیم که پمپئو از همان ابتدای کار احتمال کشتن سلیمانی را در شورای امنیت ملی آمریکا مطرح کرده است. بعضی‌ از اعضای شورا از آن استقبال کردند، اما خیلی‌ها نگران قانونی بودن آن بودند. این‌جا است که آقای پمپئو می‌گوید:‌ «نگران قانونی بودنش نباشید. آن مسئله را بسپارید به وکلا.»

از تابستان ۲۰۱۸ است که طرح بسیار جدی‌تر می‌شود؛ تابستان داغی که در آغاز آن ترامپ بالاخره رسما از برجام خارج شده بود  و سیاست «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران با تشدید تحریم‌ها ادامه می‌یافت. با جدی‌تر شدن طرح کشتن سلیمانی، تصمیم گرفته می‌شود که موضوع از سازمان سیا به ارتش آمریکا منتقل شود. پمپئو هم در بهار همان سال از سیا به وزارت خارجه رفته است و البته همچنان به عنوان یکی از نزدیک‌ترین وزرا به کاخ سفید، نقشی محوری، به‌خصوص در موضوع ایران دارد. برخی‌ها در سازمان سیا از این‌که پروژه‌ای که این همه روی آن کار کرده بودند، حالا به پنتاگون رفته بود، راضی نبودند. از سوی دیگر، درون پنتاگون که بسیاری از چهره‌هایش نگاهی چند‌جانبه دارند و نگران عواقب غیرمنتظره اعمال نظامی هستند، مخالفت‌هایی با آن طرح وجود داشت. 

ویکتوریا کوتس، معاون سابق مشاور امنیت ملی در موضوع خاورمیانه و شمال آفریقا (سمتی که در سال ۲۰۱۹ در زمان ترامپ ایجاد شد و پس از دولت او دیگر وجود ندارد)، از جمله کسانی است که با «یاهو نیوز» صحبت کرده است و این مقاومت وزارت دفاع را به یاد می‌آورد. او (که پیش از سال ۲۰۱۹ به عنوان یکی از مدیران ارشد شورا فعالیت می‌کرد)، می‌گوید: «پنتاگون همیشه این موضوع را برابر با جنگ هسته‌ای می‌دانست و می‌گفت پاسخ سختی خواهد گرفت.»

با این حال، تدارک گزینه‌های مختلف ادامه یافت. اسرائیلی‌ها نیز، به‌خصوص در تلاش برای گرفتن رد تلفن‌های موبایل مورد استفاده سلیمانی، به آمریکا کمک می‌کردند. آنان شماره‌های سلیمانی را پیدا می‌کردند و به آمریکایی‌ها می‌دادند تا رد او گرفته شود. یک حرکت کلیدی اسرائیلی‌ها این بود که به سازمان سیا اطلاعاتی در مورد یکی از قاصدهای سلیمانی دادند که از یکی از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، تلفن‌هایی برای سلیمانی و سایر رهبران نیروی قدس تهیه می‌کرده است. این‌جا است که سازمان سیا موفق می‌شود تلفن‌هایی خاص را سر راه این مامور قرار دهد که روی آن شنود کار گذاشته شده و برخی از آن تلفن‌ها به دست سلیمانی و نزدیکانش می‌رسند. او البته در این زمینه ماهر بود و در گزارش از قول یکی از مقامات ارتش آمریکا می‌خوانیم که شش ساعت پیش از آن‌ که سوار آخرین پرواز زندگی‌اش شود، سه بار تلفنش را عوض کرده بوده است.

گزینه‌های روی میز

گزینه کشتن سلیمانی در نوامبر ۲۰۱۹ از همیشه جدی‌تر می‌شود. این‌جا است که ترامپ دستور آمادگی و دیدن گزینه‌های مشخص را می‌دهد. خانم کوتز می‌گوید دلیل این کار این بوده است که آمریکایی‌ها متوجه شده‌اند سلیمانی هر جا می‌رود، علیه آمریکا دست به عمل می‌زند و در چندین کشور عملیات‌های ضد آمریکا تدارک دیده است. 

طی دو ماه پیش از کشتن سلیمانی، جلسات منظم و مرتبی برای تدارک این عملیات برگزار می‌شود که در آن‌ها چند نفر به طور ثابت حضور داشته‌اند: خانم کوتز، رابرت اوبراین (مشاور امنیتی ملی) و معاون اول او، مت پاتینگر،‌ رابرت گرینوی (مدیر ارشد وقت شورا در امور خاورمیانه و آفریقای شمالی که اکنون مدیر اجرایی «موسسه صلح توافق ابراهیم» ‌است که جرد کوشنر، داماد ترامپ و مشاور ارشد سابق او، اخیرا راه انداختند)، برایان هوک (نماینده ویژه برای ایران، که به نوعی نماینده وزارت خارجه در آن جلسات بوده است)، کیت کلاگ (مشاور امنیت ملی مایک پنس، معاون رئیس‌جمهوری)، و کریس میلر (مقام ارشد عملیات ضدتروریستی در شورا). 

آن جلسات ادامه داشتند تا آن که حمله راکتی شبه‌نظامیان عراق تحت امر ایران، یک پیمانکار آمریکایی را در شمال عراق کشت. این شد همان «خط قرمزی» که ترامپ منتظرش بود. مقامات «ستاد مشترک فرماندهی عملیات ویژه» در پنتاگون که از پیش تدارک دیده بودند، حالا چهار گزینه برای کشتن سلیمانی پیش روی شورای امنیت ملی گذاشتند: تک‌تیراندازی از راه دور، حمله زمینی یک تیم نیروهای ویژه به سلیمانی، کار گذاشتن بمب، و حمله هوایی با پهپاد.

مقامات شورا به سرعت تصمیم گرفتند که این گزینه چهارمی انتخاب شود و همین هم مورد تایید رئیس‌جمهوری قرار گرفت. بحث مهم‌تر اما این بود که سلیمانی در کجا کشته شود. او در دو روز آخر زندگی‌اش بین چهار کشور ایران، عراق، سوریه و لبنان حرکت می‌کرد؛ روندی که در سال‌های آخر زندگی‌اش به آن عادت کرده بود و به همین دلیل هم «فرمانده در سایه»‌ لقب گرفته بود. یکی از نگرانی‌هایی که مقامات سیا مطرح کردند، این بود که عملیات جبرانی ایران در پاسخ به کشتن سلیمانی شاید غیر قابل‌پیش‌بینی باشد. از جمله گزینه‌هایی که مطرح شد، احتمال کشتن اعضای خانواده‌های سلطنتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی، سازماندهی کودتا در منطقه، و یا حمله به تجهیزات نفتی بود. برخی از مقامات حتی نگران آن بودند که نزدیکان ترامپ منتظر پاسخ سخت ایران هستند و می‌خواهند کار را به جنگ بکشانند. 

تصمیم نهایی بر این می‌شود که از فرصت حضور سلیمانی در فرودگاه بغداد استفاده شود و همان‌جا کشته شود. در همان شب، چند عملیات دیگر هم تدارک دیده می‌شود. همان ‌طور که روزنامه‌ «واشنگتن پست» قبلا گفته بود، برای کشتن عبدالرضا شهلایی که فرمانده نیروی قدس در یمن بود هم کوششی می‌شود که نافرجام می‌ماند. آمریکایی‌ها آقای شهلایی را از سال‌های پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ می‌شناختند، چون بین ایران و عراق حرکت می‌کرد و در ساختن بمب‌هایی که صدها سرباز آمریکایی را کشت، نقش داشته بود. کریس میلر، که دقیقا در همان شب عملیات قرار بود به وزارت موقت دفاع برسد، از جمله مقاماتی است که با «یاهو نیوز» در این مورد صحبت کرده است. او در ضمن گفته است که شهلایی دیر یا زود به دست آمریکایی‌ها کشته خواهد شد. 

غیر از یمن، قرار بر حمله هوایی به برخی افراد در سوریه و حمله به چند نفر دیگر در عراق هم بود. عملیات سوریه به دلایل نامعلومی لغو شد و در مورد عراق نیز یک نفر از نیروهای مورد نظرِ حشد شعبی دستگیر شد و بقیه توانستند از دست آمریکا فرار کنند.

همکاری با کردهای عراق

پیش از این، جزئیاتی از وقایع «شب عملیات» در مجله «نیویورکر» و سایر منابع منتشر شده بود، اما تمرکز آن گزارش‌ها بر اتاق‌های تصمیم‌گیری و عملیاتی در آمریکا بود. نکته جدید گزارش «یاهو نیوز» اما این است که ما را به فرودگاه بغداد می‌برد و از عملیات زمینی آن شب سرنوست‌شاز خبر می‌دهد.

پرواز دمشق-بغدادی که سلیمانی در آن بود، در اولین ساعات بامداد روز ۳ ژانویه ۲۰۲۰ با چند ساعت تاخیر در فرودگاه بین‌المللی پایتخت عراق به زمین نشست. در آن لحظه فرودگاه  مملو از نیروهایی بود که از مدت‌ها قبل برای کشتن سلیمانی به خدمت گرفته شده بودند و حتی بخش جنوب شرقی فرودگاه را تعطیل کرده بودند و در اختیار خود داشتند. یعنی آمریکایی‌ها فقط به حمله هوایی اتکا نکرده بودند و حدود یک ماه بود که فرودگاه پر از نیروهای آمریکایی شده بودند که تحت عناوین مختلف در آن‌جا حضور داشتند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کارگران تعمیرکار آن شب فرودگاه که در سه نقطه فرودگاه حاضر بودند، در واقع سربازان مخفی آمریکایی «نیروی دلتا» بودند.  کارگران مسئول انتقال بار، در واقع نیروهای کُردی بودند که با آمریکایی‌ها همکاری می‌کردند. در سه طرف باند فرودگاه، تیم‌های تک‌تیرانداز کار گذاشته شده بودند و سلیمانی را زیر نظر داشتند. اسلحه یکی از آن‌ها دوربینی داشت که مستقیم به سفارت آمریکا در بغداد وصل می‌شد. عملیات از آن سفارت دنبال می‌شد و البته در عین حال، از عمارت آقای ترامپ در پالم بیچِ ایالت فلوریدا موسوم به «مار آ لاگو.» آقای اوبراین هم از تعطیلات کریسمس خود در پالم اسپرینگزِ کالیفرنیا مرخصی گرفته بود و به فلوریدا رفته بود تا در شب حساس عملیات کنار رئیس‌جمهوری باشد. در سوی دیگری از فلوریدا، پهپادهای آمریکا از مقر «سنتکام» در شهر تامپا مدیریت می‌شدند. عامدانه از ترامپ خواسته شده بود به کاخ سفید نرود تا کسی بو نبرد که در فصل تعطیلات، چنین برنامه‌ای تدارک دیده می‌شود. در «اتاق وضعیت» کاخ سفید، خانم کوتز و آقای کلوگ، گرینوی، و برایان هوک اوضاع را دنبال می‌کردند. چند کیلومتر آن‌طرف‌تر در ساختمان پنج‌گوشِ وزارت دفاع، مارک اسپر، وزیر وقت دفاع، به همراه آقایان پمپئو و مارک میلی، رئیس ستاد ارتش، حضور داشتند.

از نکات حساس گزارش یاهو نیوز، این ادعای نویسندگان است که نیروهای کرد عراقی در همکاری با آمریکایی‌ها نقش مهمی در کشتن سلیمانی داشته‌اند. اشاره آن‌ها مشخصا به گروه موسوم به «نیروی ضدتروریسم» در اقلیم کردستان است که مرکزیت آن در سلیمانیه است و فرمانده آن، پولاد طالبانی، از حزب «اتحادیه میهنی کردستان». در حالی که دیگر حزب اقلیم، حزب دموکرات کردستان به رهبری خانواده بارزانی، ده‌ها سال است روابط امنیتی نزدیکی با آمریکا و اسرائیل دارد،‌ «اتحادیه میهنی» رابطه نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران و سپاه داشته است و با سلیمانی نیز همکاری کرده است. آیا باید باور کرد که این نیروها حالا دست به کشتن سلیمانی زده‌اند؟

در روایت «یاهو نیوز»، نیروهای کرد نقش مهمی در آن عملیات داشته‌اند. پس از فرود هواپیمای سلیمانی، این ماموران مخفی کرد در لباس ماموران فرودگاه بودند که هواپیما را متوقف کردند و سلیمانی را پیاده کردند. ماموران مخفی کرد دیگری هم در نقش ماموران بار بودند و او را شناسایی کردند. در ضمن این یکی از همین ماموران کرد بود که در لباس نیروهای پلیس عراق، کنار لاشه ماشین سلیمانی رفت و از آن عکس‌برداری و نمونه‌برداری کرد تا با آزمایش «دی ان ای»، کشته شدن قطعی سلیمانی توسط آمریکایی‌ها تایید شود. 

لاون آزاد، سخنگوی لاهور طالبانی (که به همراه بافل طالبانی یکی از دو رئیس «اتحادیه میهنی» است) در گفتگو با «یاهو» نقش داشتن نیروهای کرد را رد کرد، اما حرف‌های خانم آزاد در زمان تهیه این یادداشت (ظهر یکشنبه به وقت نیویورک) از وب‌سایت یاهو حذف شده است. 

یکی از فرماندهان «نیروی ضدتروریسمِ» کردها در گفت‌وگو با «ایندیپندنت فارسی» محتوای گزارش‌ «یاهو نیوز» را انکار کرد. فرهنگ فریدون نامدار، کارشناس مسایل کردستان عراق که از حلبچه با «ایندیپندنت فارسی»‌ صحبت می‌کرد، گفت: «اتحادیه میهنی وابسته به ایران است و «نیروی ضدتروریسم» همیشه با سپاه پاسداران همکاری کرده است.» 

با این حال، دست داشتن رهبران «اتحادیه میهنی» در کشتن قاسم سلیمانی ادعای بزرگی است که اگر تایید شود، تاثیر بسیار مهمی بر روابط ایران و این حزب سیاسی خواهد گذاشت. 

عاقبت کار

نهایتا، دو موشک هل‌فایر پهپادهای آمریکایی بودند که اتومبیل سلیمانی را منفجر کردند و او را کشتند. راننده اتومبیل دومی کوشید فرار کند، و این‌جا بود که تک‌تیراندازهای نیروی دلتا به کار آمدند. آن‌ها به آن اتومبیل شلیک کردند تا روند حرکتش کند شود، و بعد موشک هل‌فایر سوم آن ‌را هم نابود کرد. 

در حملات تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران در روزهای آتی، تنها افرادی که کشته شدند، ۱۷۶ سرنشین بی‌گناه هواپیمای اوکراینی بودند. در یک سال و اندی که از آن عملیات می‌گذرد، مقامات امنیتی غربی صحبت‌هایی از تلاش جمهوری اسلامی ایران برای کشتن سفیر آمریکا در آفریقای جنوبی، حمله به پایگاه «فورت مک‌نیر» در واشنگتن (متعلق به نیرو زمینی ارتش آمریکا)، و تلاش برای کشتن مقاماتی همچون معاون رئیس ستاد ارتش آمریکا کرده‌اند. آقای میلر به «یاهو» گفته است که جمهوری اسلامی ایران به فکر طعمه‌های بزرگ‌تری هم بوده است؛ از جمله خود آقای میلر، کنت مک‌کنزی، فرمانده سنتکام، به اضافه آقایان پمپئو و هوک. بیم از جان همین دو نفر بود که باعث شد در یکی از آخرین لوایحی که در زمان ترامپ تصویب شد، ۱۵ میلیون دلار بودجه برای حفاظت از برخی اعضای «سابق یا بازنشسته» وزارت خارجه در نظر گرفته شود. طبق این لایحه مصوبه، تعیین این افراد بر عهده وزیر خارجه در همکاری با مدیرکل اطلاعات کشور خواهد بود. در این گزارش می‌خوانیم که هوک و پمپئو دو چهره اصلی‌ مدنظر این لایحه بوده‌اند و حالا نیروهای آمریکایی همچنان از جان آن‌ها حفاظت می‌کنند. 

شکی نیست که دولت بایدن به این حفاظت ادامه خواهد داد. بیشتر مقامات دولت بایدن احتمالا اگر به جای ترامپ و پمپئو بودند، تصمیم به کشتن سلیمانی نمی‌گرفتند. اما آن‌ها هم امروز از این ‌که «فرمانده در سایه» در منطقه نیست تا نیروها و متحدین‌شان را به خطر بیندازد، خشنودند. 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه