از عقب نشینی از سایگون تا عقب نشینی از کابل

آمریکا با عقب نشینی از منطقه، پروژه‌های اسلام‌گرایان در ایران و افغانستان را زنده می‌کند

نیروهای آمریکایی در پایگاه هوایی بگرام در شمال کابل. عكس از:  AFP

جدا کردن یک رویداد تاریخی از تبعات حتمی و احتمالی آن امکان پذیر نیست. رویداد پیش‌رو که بایست پیرامون آن بحث کنیم، عقب نشینی آمریکا در بیستمین سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر از افغانستان است. بیست سال پیش در این تاریخ آمریکا به افغانستان یورش برد و «امارت اسلامی» طالبان را سرنگون کرد و اکنون تصمیم گرفته است بدون قید و شرط مشخصی از این کشور خارج شود.

هرچند آمریکا برخلاف شکستی‌که در آوریل ۱۹۷۵ در ویتنام متحمل شد، در افغانستان شکست نخورده است، اما به این نتیجه دست یافته است که زمان خروج فرا رسیده و جنگ نباید برای همیشه ادامه یابد و باید کوه‌پایه‌های افغانستان به حال خود آن‌ها گذاشته شود، تا سرنوشت آن را به گمان اغلب جنبش طالبان رقم زند؛ جنبشی که از زمان سرنگونی در ۲۰۰۱ تا کنون برای احیا و تحمیل نظام ویژه خودش سر سختانه جنگیده است.

شکست نیروهای آمریکایی در سایگون و منظره خروج آن‌ها از سفارت آمریکا در نزدیکی کلیسای سایگون، در حافظه تاریخ باقی مانده است؛ زمانی که خبرنگاران زیادی در طبقه یازدهم هتل فرانسوی کارول رو‌به‌روی سفارت آمریکا، تجمع کرده بودند و با احساس‌های مختلف و متناقض رفت و آمد پر شلوغ چرخبال‌ها را که مشغول تخلیه آمریکاییان بودند، مشاهده می‌کردند و پایان ماجراجویی آمریکا در منطقه هند و چین را گزارش می‌دادند.

تبعات و پی‌آمدهای شکست ابر قدرت آمریکا در ویتنام و خروج نیروهای آمریکایی از سایگون که سپس به نام «هو شی مین»، رهبر ویتنامی نامیده شد، بسیار بزرگ‌ و گسترده بود؛ در ویتنام کمونیست‌ها قدرت را به دست گرفتند و کشور خود را متحد و یکپارچه ساختند؛ در کامبوج همسایه ویتنام نیز کمونیست‌ها به قدرت رسیدند و حکومت نظامیان طرفدار آمریکا را سرنگون کردند و بدترین تجربه کمونیستی در تاریخ را به اجرا گذاشتند. در سائر مناطق جهان کشورهای مستعمره از زیر یوغ استعمار آزاد شدند و بسیاری از نظام‌های استعماری کهن فرو ریختند. پس از سرنگون شدن نظام دیکتاتوری در پرتغال، کشورهای آنگولا، موزامبیک و دماغه سبز، به استقلال دست یافتند و چند سال بعد از آن، تمام قاره آفریقا از اتیوپی تا صحرا، دچار دگرگونی شد. از سوی دیگر آتش جنگ داخلی در لبنان در گرفت، امام خمینی در ایران به قدرت رسید و اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد و پس از تحمل شکست در ۱۹۸۹ این کشور را ترک گفت که همزمان با آن نظام اتحاد جماهیر شوروی نیز فرو ریخت، اما پی‌‌آمدهای حمله و خروج شوروی از افغانستان تا به حال ادامه دارد.

با توجه به واقعیت‌های یاد شده، باید منتظر پی‌آمدها و پس‌لرزه‌‌های خروج قریب الوقوع نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز باشیم که نه تنها بر خود آمریکا و نظام انعطاف‌پذیر آن، بلکه بر همه جهان به طور عموم و بر خاورمیانه به گونه خاص، تأثیر خواهد گذاشت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

عقب نشینی آمریکا از افغانستان، از جانب دشمنان آمریکا، اعتراف به شکست در پروژه مبارزه با تروریسم و تعمیم دموکراسی که دولت آمریکا تبلیغ می‌کرد، تلقی خواهد شد. هم‌چنان‌ که حمله و خروج نیروهای آمریکایی از عراق را نیز این چنین تلقی کردند. آمریکا پس از این‌که عراق را در اشغال خود در آورد، آن را به جمهوری اسلامی ایران تسلیم کرد، اکنون پس از بیست سال جنگ در افغانستان، قصد دارد این کشور را به امارت اسلامی طالبان باز گرداند که البته در آن صورت افغان‌ها باید رنج‌های فراوان و جانکاهی را تحمل کنند تا بتوانند کشور خود را به حالت عادی قبل از حمله آمریکا و شوروی، بر گردانند. درست مانند عراقی‌ها که هم اکنون برای آزادی، استقلال و نجات کشور خود می‌رزمند.

البته با خروج آمریکا از افغانستان، تنها جنبش طالبان نیست که طمع بسیاری برای تحمیل ایدئولوژی مذهبی خود بر مردم افغانستان دارد، بلکه ایرانی‌ها نیز در کمین اند به بهانه‌ خروج آمریکا، پروژه منطقه‌ای خود را در افغانستان به اجرا در آورند. ایرانی‌ها سعی دارند با استفاده از شبه‌ نظامیانی که از سال‌ها پیش آن‌ها را آماده کرده اند، سهم خود را از خوان یغمای افغانستان به دست آورند. لشکر «فاطمیون» که به عنوان شاخه نظامی حزب‌الله در افغانستان تلقی می‌شود، متشکل از هزاران نفر شیعه مهاجر افغان است، که در ایران آموزش دیده و از سال ۲۰۱۴ تا کنون در سوریه، جنگ و کشتار را در عمل تمرین کرده است.

پس از این که آمریکا تصمیم خود برای خروج از افغانستان را اعلام کرد، ایران با سرعت دست به کار شد و طالبان را از شعار بازگشت به امارت اسلامی، بر حذر داشت و به دولت افغانستان پیش‌نهاد همکاری در بخش مبارزه با تروریسم داد. مطابق به پیش‌نهاد محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران، شبه نظامیان فاطمیون در چارچوب ارتش افغانستان تنظیم و در بخش مبارزه با تروریسم به کار گرفته خواهند شد، درست به همان ترتیبی که در سوریه صورت گرفته است. البته ظریف به تجربیات کشورش در یمن و لبنان اشاره‌ای نکرد که چگونه شبه نظامیان وابسته به ایران در این دو کشور قدرت را از دست دولت‌ها ربودند و به چنگ خود در آوردند.

اگر میان ایران و دولت افغانستان روابط همکاری بر قرار نشود، ایران با بر افراشتن پرچم مبارزه علیه حضور نیروهای آمریکایی و آزاد سازی قدس، دروازه همکاری با طالبان را باز خواهد کرد. ایران که هم اکنون شماری از فرماندهان دارای اندیشه طالبانی را میزبانی می‌کند، به این باور است که می‌تواند با گسترش دائره متحدان خود و با مشارکت گروه به شدت عقب مانده و سنتی افغانستان (طالبان)، جنگ ویرانگری را که در منطقه عربی و اسلامی به راه انداخته است، ادامه دهد.

طالبان با وجودی که مذاکرات با آمریکا را ادامه می‌دهد، هیچ‌گاه حملات خود بر ضد نهادها، نخبگان و مدارس را متوقف نکرده است. ایران نیز همین کار را در جبهه‌ دیگری انجام می‌دهد؛ چنان‌چه قبل از مذاکره با آمریکا و گروه توافق هسته‌ای و حتی در جریان مذاکرات، ایران توسط گروه‌های نیابتی خود آتش جنگ در عراق و یمن را مشتعل نگه داشت؛ در عراق مراکز نظامی، فرودگاه‌ها و کاروان‌های نظامی عراقی و آمریکایی را مورد حمله قرار داد و از یمن حمله به خاک عربستان سعودی را راه اندازی کرد. ادعای چند روز پیش ایران مبنی بر شلیک موشک به اسرائیل از خاک سوریه، نیز در همین چارچوب قرار می‌گیرد.

نباید فراموش کرد که این تنها جمهوری اسلامی خمینی نیست که می‌خواهد خلأ باقی مانده از خروج نیروهای آمریکایی در منطقه را پر کند، بلکه روسیه نیز در تلاش انجام این کار است. ممکن است روسیه با آمریکا به توافقی دست یابد و عامل توازن در منطقه شود، اما تردیدی نیست که ایران نقش روسیه را تکمیل خواهد کرد و برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق و سوریه فشار خواهد آورد و طرح‌های تکراری گذشته را برای تأمین امنیت خلیج فارس، باز هم پیشکش خواهد کرد.

به هر صورت، خروج غیر مشروط آمریکا از افغانستان، همان نتیجه‌ای را به بار خواهد آورد که بازگشت غیر مشروط آن به برجام به‌جا خواهد گذاشت. به گمان اغلب بی‌ثباتیِ بیشتر، سراسر منطقه از افغانستان تا دریای مدیترانه و دریای سرخ را فرا خواهد گرفت و ایران از آن به سود خود بهره‌برداری خواهد کرد. از این‌رو، عقب‌نشینی که رئیس جمهور جو بایدن بر آن تأکید دارد، مدخلی خواهد شد برای ویرانی گسترده و فراگیر که جلوگیری از آن ممکن و میسر نخواهد بود، مگر این که کشورهای عربی با اعتماد به نفس و با تفاهم با قدرت‌های بین‌المللی، به ویژه آمریکا، به تولید سیاست‌های پیشگیرانه و خلاق بپردازند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه