پختن تدریجی و زنده جامعه ایران در دیگ کرونا برای بقای نظام

حکومت بر جامعه بیمار و قبرستانی بسیار آسان‌تر از یک جامعه فعال، مطالبه‌گر و معترض است

خانواده‌های ایرانی بیش از یک سال است که مشغول بیمارداری و مراسم کفن و دفن و عزاداری بوده‌اند - ATTA KENARE / AFP

یک مَثَل در عرف سیاسی انگلیسی زبان‌ها هست که می‌گوید «نباید گذاشت بحران‌ها هدر بروند.» با اتکا به همین توصیه بود که به باور نگارنده، مقامات و رهبران دمکرات در سال آخر ترامپ، با استفاده از همه‌گیری کرونا مردم را در سایه ترس و وحشت نگاه داشتند و کشور را تعطیل کردند (حتی پارک‌ها در مناطق دورافتاده با چگالی جمعیت بسیار پایین) تا امتیاز اقتصاد بالنده ترامپی را از وی بگیرند و ده‌ها میلیون برگه رای پستی به در خانه‌ها بفرستند و بدون هیچ‌گونه شفافیت و نظارتی، انتخابات سنا و ریاست جمهوری را ببرند. با استفاده از همین بحران بوده است که اکثریت دمکرات تریلیون‌ها دلار را تصویب کرده و بعضا به بخش‌های حامی خود در اقتصاد و جامعه تزریق کرده است. 

چه چیزهایی را یاد می‌گیرند؟

مقامات جمهوری اسلامی ایران اگر در رعایت آیین دادرسی، چرخش نخبگان، احترام به آزادی‌های چهارگانه و آزادی مذهب، و شفاف‌سازی درسی از دنیای آزاد و دمکراتیک نگرفته‌اند، در موارد بهره‌گیری از بحران‌ها و بحران‌سازی شاگردان خوبی برای دولت‌های کمونیستی و فاشیستی و نیز چپ‌های غربی بوده‌اند و نگذاشته‌اند بحران کرونا به هدر برود. سیل این بحران به سوی ضعیف‌ترین اقشار جامعه باز شده است تا شبانه‌روز درگیر باشند و نتوانند به موضوع دیگری بیندیشند. البته بحران کرونا به برنامه‌های معمول حکومت برای تنش‌زایی و یاغی‌گری و سرکوب خدشه‌ای وارد نیاورده است. 

مهم ترین برنامه مقامات یا تکلیف آنها تداوم عمر جمهوری اسلامی است و همه‌گیری کرونا در این جهت به شدت به آنها یاری رسانده‌ است. تنها در خانواده بزرگتر نویسنده این مطلب (خانواده‌های برادران و خواهران تا برادران و خواهران والدین و زاده‌های آن‌ها) تا کنون ۵ نفر به دلیل کرونا از دنیا رفته‌اند و ده نفر به کرونا مبتلا شده‌اند. خانواده‌های ایرانی بیش از یک سال است که مشغول بیمارداری و مراسم کفن و دفن و عزاداری بوده‌اند. وقتی در پایان فروردین ۱۴۰۰ شمار مرگ‌های ناشی از کرونا در تهران ۱۵۰ نفر باشد و در این حوزه رکوردی- بیش از سال‌های جنگ- به جای گذاشته باشد (با یک دهم جمعیت کنونی کشور در آن دوران) و بیش از ۳۰۰ شهر در وضعیت قرمز (۷ شهر در وضعیت آبی) باشند، شمار مرگ‌ها در کل کشور نمی‌تواند ۳۸۸ نفر در یک روز بوده باشد. جامعه ایران مدام در حال رکورد زدن در تعداد ابتلا و مرگ بر اثر کرونا بوده است. 

مدیریت ضعیف یا استقبال؟

کرونا را مقامات جمهوری اسلامی ایران خلق نکردند، اما همه شواهد موجود نشان می‌دهد که آنان از این همه‌گیری  و پیامدهای آن (در عمل) استقبال کرده‌اند. در ۱۲ قلمرو به کارنامه ۱۶ ماهه نظام در مدیریت این همه‌گیری نگاه کنید:

۱. پنهان کردن دو ماهه همه‌گیری در آغاز آن همراه با ارسال ماسک به چین و برکناری مدیری که چین را منشاء این همه‌گیری معرفی کرده بود؛

۲. معرفی  همه‌گیری‌ کرونا به عنوان جنگ بیولوژیک امریکا علیه ایران توسط رهبر نظام؛ ادعایی که بی‌اساس بودن آن از روز هم روشن‌تر است؛

۳. ۱۴ ماه سفت‌کن و شل‌کن‌ها در حوزه قرنطینه و محدودیت سفر و کسب و کار و رفتن به پارک‌ها یا مسافرت به خارج کشور که به اکثر دستور‌العمل‌های ستاد کرونا در این حوزه عمل نشد؛ محدودیتی نبوده که اعلام شده و به درستی اعمال شده باشد؛

۴. ادعاهای بی پایه و اساس فرماندهان سپاه مبنی بر اختراع دستگاه کرونا‌یاب (رشد علمی و فنی در نظام اسلامی)؛ ادعاهای آمادگی کمک به ملت‌هایی که در زمینه کرونا به کمک نیاز دارند (آخرین مورد نامه وزیر بهداشت به دولت هند)؛

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

۵. فقدان یک برنامه ملی برای آزمایش رایگان کرونا. با هزینه‌ای که آزمایش کرونا داشته است (میان ۲۵۰ تا ۷۰۰ هزار تومان) بسیاری به این بیماری مبتلا شده‌اند و هرگز تست نداده‌اند و درنتیجه ناقلان دایمی آن بوده‌اند، و در هیچ موردی یک منطقه که منشاء شیوع ویروس بوده، کشف و قرنطینه نشده است؛

۶. انبوهی از سخنان ضد و نقیض مقامات در مورد میزان واردات واکسن، مبداء آن، زمان آغاز آبله‌کوبی همگانی، حضور بخش خصوصی و واردات آن، یا ادعای واکسن همگانی مجانی تا صادرات واکسن به آلمان و ترکیه و تولید عن‌‌قریب چندین واکسن ایرانی. بر اساس اعلام  رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت: «تا امروز (۳ اردیبهشت ۱۴۰۰) در مجموع ۵۶۳ هزار و ۸۱۰  دوز در نوبت اول و ۱۵۴ هزار و ۷۰۰ دوز در نوبت دوم و در مجموع ۷۱۸هزار و ۵۱۰ دوز از انواع واکسن در سراسر کشور تزریق شده است.» این یعنی کمتر از دو دهم درصد از جمعیت کشور هر دو دوز را دریافت کرده‌اند.

۷. توصیه‌های رمال‌های رادیویی و تلویزیونی در باب روش‌های طب اسلامی و بومی (روغن بنفشه و ادرار شتر) برای درمان کرونا که مایه لطیفه سازی عمومی در شبکه‌های اجتماعی شدند؛

۸. برگزاری انواع مراسم سیاسی و مذهبی توسط مداحان و بسیجیان در سراسر کشور در مناسبت‌های حکومتی و مذهبی؛

۱۰. ۱۶ ماه پنهانکاری در مورد آمار مرگ و میر و مبتلایان به کرونا. برخی از اعضای ستاد مقابله با کرونا این آمارها را در واقع چهار تا پنج برابر دانسته‌اند؛

۱۱. انداختن تهیه نکردن واکسن بر گردن تحریم‌ها توسط مقامات سیاسی و بهداشتی، در حالی که رهبر جمهوری اسلامی ایران ورود واکسن‌های امریکایی و بریتانیایی (چند قلم عمده واکسن‌های موثر) را از آغاز ممنوع اعلام کرد و دولت هیچ مانعی برای استفاده از ذخایر بلوکه شده برای تهیه واکسن خارجی نداشته است؛

۱۲. اصناف مختلف از پرستاران و پزشکان و داروخانه داران در موارد متعددی اظهارات مقامات را تکذیب کرده‌اند و مدیریت حکومت را فاجعه خوانده‌اند. سیل مهاجرت پرستاران گواهی است بر این موضوع. حداقل رقم رسمی اعلام شده ماهی ۱۲۰ مورد بوده است؛ تا ۵۰۰ نفر در ماه هم توسط نظام پرستاری گزارش شده است. 

به فهرست فوق اضافه کنید فقدان هر گونه کمک مالی به کسانی که سروکارشان به بیمارستان می‌افتد و بیمه یا بیمه تکمیلی ندارند (با حدود ۳۰ تا ۱۰۰ میلیون هزینه)، میلیون‌ها نفری که کار آزاد داشته‌اند و از این  همه‌گیری‌ خسارت دیده‌اند، و خانواده‌هایی که نان‌آور خود را از دست داده‌اند. کمک‌های بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام در حد پول خرد برای این نهادها و چند وعده غذا و چند ماسک برای بخش کوچکی از جمعیت ۶۰ میلیونی زیر خط فقر بوده است. حتی کف پای حاکمان در این سیل خیس نشده است. 

تاکتیک‌های حفظ و بهره‌گیری از بحران

تنها با خوش‌خیالی صرف می‌توان همه این‌ها را به حساب به‌هم‌ریختگی و شلختگی و بی‌برنامگی گذاشت. انکار، پشت‌گوش‌اندازی، دروغگویی و اطلاع‌نارسانی، فریبکاری، وعده‌های توخالی دادن، اغراق و مبالغه در توانایی‌ها (تا حد ادعای بهترین مدیریت کرونا در سطح جهان)، تخصیص ندادن منابع، نمایش‌های خیابانی توخالی (ضدعفونی کردن آسفالت کف خیابان و پیاده‌روها)، و گرفتن تصادفی تب مسافران تحت عنوان غربالگری توسط بسیج و طلاب، بخشی از تاکتیک‌های حکومت برای حفظ وضعیت موجود در شرایط زنده زنده پختن قورباغه بدون ضایعات و دردسرهای سیاسی بوده است. 

مقامات با استفاده از همه‌گیری‌، بیش از یک سال است که مردم را در هراس از مرگ نگاه داشته‌اند، در خانه‌های خود زندانی کرده‌اند، و از هر گونه تجمع می‌ترسانند.  در مواردی نیز که میزان مرگ و میر و ابتلا افزایش داشته است، مردم را مورد ملامت قرار داده‌اند.  همه‌گیری‌ کرونا میزان افسردگی و اضطراب در جامعه را به شدت افزایش داده که از تعداد اقدام به خودکشی، به‌ویژه در میان نسل جوان، پیداست.  

اگر جامعه ایران با پارازیت دایمی، فقر، بیکاری، وارسی شبانه‌روزی، حمله به حریم خصوصی، اعدام‌های گسترده، شلیک مستقیم، و ۲۳ برابر شدن تعداد زندانیان نسبت به سال ۵۷ (از ۱۰ هزار به ۲۳۰ هزار)  سرمایه‌هایش به کلی نابود نشده بود،  همه‌گیری‌ کرونا دارد این کار را به نحو تدریجی انجام می‌دهد. همه‌گیری‌ کرونا یک فرصت طلایی برای نابودی ته‌مانده سرمایه‌های اجتماعی ایرانیان بوده است. حکومت نشان داده که هیچ برنامه‌ای برای خلاص کردن جامعه از شر ویروس کرونا در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت ندارد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه